مترجم: رکسانا طالبی
اهمیت سنت و پیوندهای خانوادگی در برادران لیلا نمایشی خیره کننده است، شیرجهای عمیق و دائما غافلگیرکننده خانواده فقیر و -تا اینجای کار- درستکار تهرانی که در حال تلاش برای زنده نگه داشتن خودشان هستند. جاهطلبی مضمونی و بصری سعید روستایی دنبالهروی فیلم شگفتانگیز متری ششونیم با مضمون مواد مخدر است که با مضامینی همچون حقیقت، دروغ، انگیزههای برخورنده، سقوطی ناشی از تحریمهای بینالمللی، و تبعیض حاصل از رانده شدن از هر گونه پیشرفته اجتماعی تردستی میکند. اجراهایی عالی و مصیبتهای مالی فزاینده، این عنوان مسابقه کن را سرگرم کننده و گیرا میکند.
مشاجرههای مداوم و خشم ناشی از اختلاف نظرها، نشان دهنده روندی پر دیالوگ است. معمایی چندلایه که خودش را بدون زیاده گویی و البته با کمی سرخوشی به نمایش میگذارد، به بینندگان خاطر نشان میکند که وقتی کشوری در عرصه بینالمللی طرد شده است بیشترین آسیب را مردم معمولی میبینند. این جمله را ابتدای این مقاله هم شنیدید- زنی فقیر بودن حتی در مرکز شهر کار آسانی نیست.
اسماعیل (سعید پورصمیمی) پیرمرد بی سواد و بزرگ خاندان خانواده که دستگاه ضربانساز قلب دارد، سن زیادی دارد و تریاکی است و با وجود دههها کار و زحمت صادقانه با توجه به تورم چیزی ندارد و بسیار خسیس است. دو نفر از چهار پسر بزرگ او به همراه همسر و دخترش در خانهای مخروبه در منطقهای فقیرنشین زندگی میکنند.
سکانس پرطمطراق افتتاحیه فیلم، پسر خانواده را که همراه آنها زندگی نمیکند (نوید محمدزاده) به ما معرفی میکند. تعداد قابل توجهی سیاهی لشکر در صف و خشمگین برای اعتراض به بسته شدن بی رحمانه کارخانهای بسیار بزرگ مستقر شدهاند که ماشینآلات سنگین و کارگران مبهوت آن شبیه وارثان قرن بیست و یک شرایط کار در متروپولیس هستند.
علی با حقوق معوقه یکسالهاش، به خانه پدریاش (در واقع او در هشت سال گذشته به خانه نیامده است) برمیگردد، همان جایی که خواهر مجرد و صبورش، لیلا چهل ساله (ترانه علیدوستی)، به او التماس میکند تا برای راه اندازی شغلی کوچک برای ساختن آیندهشان به او کمک کند.
او باهوشترین عضو یک خانواده مردسالار است – و البته به این معنی نیست که جامعه به او اجازه داده تا از هوشش استفاده کند - و حقوق او در دفاتر اداری یک مرکز خرید لوکس اصلیترین منبع درآمد خانواده است.
پسر چاق و بزرگ خانواده پرویز با بازی فرهاد اصلانی، پدر پنج دختر دوست داشتنی و یک پسر تازه متولد شده، سرپرست توالتهای عمومی مرکز خرید است. فضای پراکنده و به هدر رفته به حدی است که مدیریت قصد داری فضای توالتهای عمومی را تبدیل به بوتیک کند. رویای عملگرایانه لیلا این است که بتواند برادران بیکارش را در بودجه محدودی که دارد برای خریدن فضای بوتیک و دخیل شدن در آن شغل سهیم کند، با این اوصاف کنایه تبدیل یک مستراح به مغازهای مجلل حکایت از سمبولیسمی پنهان دارد.
برادر سوم که ادعای کمتری هم دارد، بیشتر ورزش می کند و کارهای عجیب و غریبی انجام میدهد. حتی اگر برادر چهارم منوچهر (پیمان معادی همیشه عالی) هم آپارتمان رقت انگیز و کوچک خودش را بفروشد (دو مستاجر متعرض دسترسی او به پلهها را قطع کردهاند، و این به این معناست که تنها راه ورود و خروج منوچهر آسانسور باربری است که به شکل حیلهگرانهای بیرون ساختمان تعبیه شده)، باز هم پولشان برای پیش پرداخت کم است.
برادران ایدهای را که شبیه یک طرح هرمی است مطرح میکنند. فیلم نشان میدهد که پول چطور میتواند ریشه همه بدیها نباشد اما به طور قطع میتواند مردم را به انجام اعمالی ناخوشایند در پشت پرده سنتهای قابل احترام کند. حتی اگر خانواده به زندگی مدرن وصل شده باشد باز هم کارهایی مثل عکس انداختن نشان از اهمیت سنت و خرافه است. بزرگ خاندان خانواده مرده است و جانشین او باید معرفی شود. اسماعیل به عنوان بزرگترین فرد برای جانشینی مزیتی دارد اما سنت ایرانی برای تصاحب این عنوان مستلزم پرداخت مبلغی هنگفت است.
آیا فردی بی پول میتواند به مقامی برسد که مبلغ ورودی آن پول بسیار زیادی است؟ آیا برادران لیلا می توانند بودجهای را فراهم کنند که به کمک آن بتوانند در مسیر خوداشتغالی محترمانهای حرکت کنند؟ و آیا لیلا میتواند به نحوی از معایب «خدمتکار پیر» بودن در جامعهای مرد محور عبور کند تا بتواند هوش و غریزه اقتصادیش را به افراد سرسخت و خشمگینی که در زندگیاش با آنها سروکار دارد تحمیل کند؟ وقتی عقب نشینیها به اندازه ویران کنندگیشان نمایان میشوند، بیننده هم به همان اندازه در کنار پروتاگونیستهای فیلم قرار میگیرد.
مشاجرههای خانوادگی همیشه برپایه انگیزههای باورکردنی استوار است و اغلب از بازیگران خواسته میشود که ضربههای احساسی پرتنش را با چشمانشان منتقل کنند. عناصر ثابت فیلم فقر و ناامیدی و موقعیتهای اورژانسی است که گاهی در موقعیتها صمیمانه و کوچک و گاهی در محیطهای بزرگ تر اتفاق میافتد. به لطف تسلط کارگردان بر داشتههایش، درهمتنیدگیهایی که شاهدش هستیم ممکن است به شکل ناباورانهای چالش برانگیز باشد و در عین حال نیازی به تعلیق ناباوری نداشته باشد. این حرکت ظریف احساسی به اندازه زمان طولانی فیلم احساس نمیشود.