فاش کردن یک دروغ: در فقر هیچ فضیلتی نهفته نیست
نویسنده: احسان آجرلو
چقدر محلههای حاشیهای و فقیر نشین را میشناسیم؟ شاید اولین و سریعترین پاسخ این باشد که خیلی. یا اینکه آشنا و دوستی داریم که در همین محلهها زندگی میکند. یا حتی خودمان در همین محلهها بزرگ شدهایم و حتی هنوز در همان محله زندگی میکنیم. تمام این پاسخها ادلهای نسبی به دست میدهند که یک اثر هنری درباره مناطق حاشیهای را مورد حمله یا ستایش قرار دهیم. برادران لیلا آخرین اثر سعید روستایی مانند آثار قبلیاش مجدد این بحث را در جامعه به وجود آورده است. به صورت کلی این دسته از فیلمها همواره فارغ از مباحث ساختاری سینمایی مورد سنجش قرار میگیرند و عدهای آن را مورد غضب قرار میدهند و از نظر عدهای دیگر یک شاهکار بی بدیل از تصویر کردن حال و روز افراد مناطق حاشیهای و فقیر نشین است. در این جدال سیل گزارههای «درکی از زندگی مناطق جنوبشهر ندارید»، «این حال و روز افراد ایرانی نیست»، «این میزان خشونت و تلخی در زندگی واقعی نمیتواند اتفاق بیافتد»، «یا « زندگی جنوبشهری همین میزان تلخ و سیاه است» مطرح میشود. هر گزاره نیز بستگی به طبقهبندی اجتماعی عدهای فرقهایی میکند. اما در این بین خود اثر هنری کجاست؟ خود فیلم چه میشود؟ آیا فیلم واجد مولفههایی است که جدا از بافت درون جامعه مورد توجه قرار گیرد؟ نقدهای خارجی که در مورد برادران لیلا به نگارش درآمده است حاکی از این است که ظاهرا خود اثر جدا از وجوه تراژیک و کمیکی که همزمان داراست توانسته منتقدان را به اندازه تماشای یکباره فیلم راضی نگاه دارد. شاید فیلم هیچگاه به گرد پای فیلمی نظیر خیابان شرم (کنجی میزوگوچی/1956) نرسد که یک تصویر واضح از ژاپن معاصر به دست میدهد که باعث شناخت قشر حاشیه نشین ژاپنی میشود و جدا از مضمون یک ساختار ریتمیک و موزون را تدارک میبیند اما برای شناخت افرادی خارج از ایران درباره حاشیهنشینی و فقیرنشینی از ایران کافی است. از این جهت که فیلم نه تصویری اخلاقمدارانه و کلاسیک از فقر را ارائه میدهد . نه به دنبال التیام بخشیدن قشر سرمایهدار است. به همین دلیل نیز مورد هجوم و حمله قرار میگیرد که چرا چهره فقر و شکست اقتصادی را اخلاقگرایانه و مظلوم تصویر نکرده است که مخاطب با افراد خانواده دچار همذاتپنداری شود. از این منظر که برادران لیلا هیچ فضیلتی در فقر نمیبیند و برای برون رفت از آن به هر ریسمانی چنگ میزند قابل تامل است. همین نیز باعث میشود که شخصیتهای داستان با تمام یک وجهی و ساده بودن تا جای ممکن واقعی به نظر برسند و مانند افرادی باشند که هر روز در مترو یا اتوبوس از کنار ما گذر میکنند. هر چند در عمق شخصیتپردازی به شدت دچار معضل هستند اما مشابه شخصیتهای تیپیکال تلویزیونی که پایشان به فیلمهای سینمایی نیز باز شده نیستند. از سوی دیگر داستان در قصهپردازی دارای ریتم مناسبی نیست و برخی لحظات کسالتبار میشود و نمادپردازی داستان به قدری زیاد شده است که حالتی شبه شعاری به خود میگیرد، اما همچنان در بازنمایی گرفتاری اجتماعی و اقتصادی افراد حاشیهنشین خللی پیش نمیآورد. اما فیلم برادران لیلا مانند دو فیلم قبلی روستایی یک وجه متمایز دارد. فیلم تصویری به شدت واقعیتر از آنچه در دیگر آثاری که با موضوع جنوبشهر هستند ارائه میدهد. تصویری که افراد محلههای جنوبشهر جدا از بافت شهری و جامعه نمیداند. افرادی که تحت تاثیر همین جامعه و اتفاقات آن دچار تلاطم و فراز و فرود میشوند. افرادی که با خشونت و قبیلهگرایی حکومتی خودمختار برای خود تشکیل ندادند و با منشهای عجیب سعی ندارند خود را جذاب و کارت پستالی نشان دهند. از این نظر است که منتقدان خارجی به فیلم برادران لیلا روی خوش نشان میدهند، زیرا متوجه میشوند که فیلم قرار نیست آنان را فریب دهد. زیرا فریب خوردن و تصویر جعلی از جنوبشهری در ایران برای آنان سود و عایدی ندارد. سود و عایدی که در تصویر جعلی فیلمهای کیارستمی نظیر باد ما را خواهد برد یا زندگی و دیگر هیچ نصیب آنان میشد و باعث التیام خاطر آنان میشد در این موضوع دیگر به کار آنان نمیآید. به همین دلیل است که در ایران این سود و عایدی که التیام خاطر قشر مرفه جامعه است به خطر افتاده و فیلم مورد هجوم قرار گرقته است. البته دسته دومی که فیلم را از لبه تیغ میگذرانند نیز دلواپسانی هستند که در ایرانی زندگی میکنند شرایطی مانند دانمارک یا سوئیس دارد. اما در مجموع فیلم سعید روستایی با تمام کمبودهای داستانی و شلختگی بصری و صدالبته زمان بسیار طولانی که گاها کسالتبار میشود، تصویری از فقر و نابودی اقتصادی قشر فقیر تصویر میکند که هیچ فضیلتی در آن نهفته نیست و این دستاورد بزرگی است که یک دروغ بزرگ به پشتوانه چندین قرن را که فقرا مردمانی اخلاقی و عزتنفسمند هستند را فاش کرده است. در فقر هیچ فضیلتی نهفته نیست.