احتمالاً این فیلمی برای همه نیست، با این حال هیچکس هم نمیتواند جذابیت خاص آن را انکار کند. کن راسل قطعاً یکی از خلاقترین و دیوانهترین کارگردانانیست که از دل تاریخ سینمای بریتانیا بیرون آمده است. او در این فیلم گروهی، از جمله لرد بایرون شاعر و پرسی شلی شاعر و مری شلی خالق فرانکنشتاین و پولیدوری خالق خونآشام، را گرد هم میآورد و میان آنها گفتگوهای عمیق در مورد چیزهای عجیب و غریب از تاریخ و پزشکی و ترفندهای روانی و غیبی ایجاد میکند. در پایان همین فیلم است که بذر فرانکنشتاین در ذهن مری شلی کاشته میشود. راسل به بهانهی به تصویر کشیدن شبی که در آن چنین ایدههای اساسی اروپایی پدیدار میشود، دست به تجربهای نو و بدیع میزند. این بهانهای برای خلق اثری میشود که کاملاً مطابق با استانداردهای اوست، تجربهای که به علاقهمندان آثار هنری هم سبک و هم لفظ و هم حس خاص خود را میدهد. داستان و اتفاقات این فیلم بدون شک نقطه عطفی واقعی در تاریخ ادبیات ترسناک است. در واقع، راسل دقیقاً روی دردها و ترسهای انسان کار میکند و او را برهنه و عمداً آسیبپذیر میکند و در نهایت حماقت اساسی بشر و تلاش احمقانهاش برای توضیح یا درک ماهیت چیزهای غیرقابل توضیح را نشان میدهد هرچند گاهی اوقات توضیح منطقی دارند و این نقطه اتکای سینمای راسل است.
⭕️ برای دریافت این فیلم و فیلمهای دیگرِ آرشیوِ "سینمای متفکر" لطفا در دایرکتِ اینستاگرام پیام ارسال بفرمایید.
https://www.instagram.com/cinemayemotafaker
https://twitter.com/cinemamotafaker