داستان این فیلم در پراگ دهه سی میگذرد، جایی که کارل، به کار مُردهسوزی مشغول است. او ظاهراً مردی خوشنیت است و بیشتر فیلم به شکل مونولوگهای او پیش میرود که سیر به جنون کشیده شدن او را نشان میدهند. فیلم با اقتباس از رمانی به همین نام ساخته شده ولی تفاوتهایی با رمان دارد و البته پایان فیلم هم تغییر کرده و پایان اصلی فیلم حذف شده است. گویا در صحنهی پایانی دو تن از کارمندان سابق مردهسوزخانه در حال گفتگو در یک کافیشاپ هستند که تانکهای شوروی از آنجا میگذرند و تصویر بعدی ساختمانی است که منفجر میشود و چهرههای افسرده در تکههای شیشه در میان آوار منعکس میشوند. بعد چهرهی کارل دوباره در میان جمعیت دیده میشود که با خوشحالی لبخند میزند. این صحنه احتمالاً به دلیل انتقاد بیش از حد از دولت تحت حمایت شوروی پس از 68 حذف و معدوم شد. این صحنه نشاندهندهی این بود که مهم نیست چه ایدئولوژی در کار باشد، اوضاع همیشه همین است. داستان فیلم درمورد ظهور نازیسم است. ایدئولوژی نازی باعث شد بسیاری از شهروندان چک تبار آلمانی در زمان اشغال در کنار نازیها قرار گیرند. با توجه به انتظارات ایدئولوژیک دوران سوسیالیست بیشتر قربانیان این فیلم از طبقهی کارگر هستند و معنای نامشان، نام حیوانات کوچک و بی خطر است. این فیلم به شدت بر دارککمدی که حول محور مرگ و سوزاندن مرده میچرخد، متکی است. هرتز گفته بود که سعی کرد صحنههای ترسناک را با طنز ادغام کند، زیرا این کار وحشت را سبک میکند. طنز همچنین راهی برای جلوگیری از سانسور آن توسط دولت چکسلواکی بود.
⭕️ برای دریافت این فیلم و فیلمهای دیگرِ آرشیوِ "سینمای متفکر" لطفا در دایرکتِ اینستاگرام پیام ارسال بفرمایید.
https://www.instagram.com/cinemayemotafaker