حاج محمود صاحب ساختمون، سر همون خیابون، مغازه آجیل فروشی داشت، یه بار ازش خرید کرده بودم وقتی رسیدم خونه، زری وقتی پلاستیک پسته و بادوم رو دید گفت اینا انگار سبکن، و با ترازوی آشپزخانه خودش کشید، دیدیم لامروت از هر دو سه کیلو ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم کمتر کشیده،
اهالی اما رو سرش قسم میخوردن، چون محرم که میشد، چند روز همه محل رو نذر میداد اونم قیمه پر گوشت
ساسان پسر کوچیکه حاج محمود بود، یه چند باری همسایه ها دیده بودن، کفش جلوی واحدها رو میریزه توی یه پلاستیک و میبره میفروشه
اوایل حاج محمود زیر بار نمیرفت تا دوربین ها رو چک کردن، آخرش مجبور شد یه اتاقک رو پشت بوم بسازه که ساسان رو توش حبس کنه که نیاد آبروی چندین ساله معتمد محل رو ببره