خارجی، جنگل، روز
سرگروهبان از کنار جاده به خودروی نظامی میرسد، اما راننده سرباز جف داخل خودرو نیست
سرگروهبان( با صدای بلند): اصلا معلوم هست کدوم گوری هستی؟ زود باش! باید تا قبل تاریک شدن هوا به شهر برسیم.
صدای موسیقی ملایمی شنیده میشود، سرگروهبان کمی جلوتر سرباز جف را کنار یک پیانو میبیند.
سرگروهبان: اوه لعنتی، چطور اون صدا رو ازش در میاری؟ فکرش رو نمیکردم.
امشب نیازی نیست پست بدی