این مقاله پیش از این در سایت کلاسی فیلم (Classifilm.com) بخش کوله پشتی منتشر شده است. برای مطالعه مقالات مشابه به سایت اصلی مراجعه کنید.
یکی از مهمترین مطالعات سینمایی درباره ژانر وسترن اثر مشهور ویل رایت (Will Wright) با نام «شش لول ها و جامعه: یک مطالعه ساختاری درباره فیلم وسترن» است که برای اولین بار در سال 1975 منتشر شد. این کتاب به قدری مشهور و تاثیرگذار است که تاکنون بیش از 1100 بار مورد ارجاع مقالات و کتب علمی و پژوهشی قرار گرفته است. در این مقاله کوله پشتی سعی می کنیم یکی از نکات محوری و اصلی کتاب ویل رایت را به اجمال توضیح دهیم.
به نظر ما کار مهمی که ویل رایت در کتاب «شش لول ها و جامعه» انجام داده، نوعی سیر مشاهدتی است. او مهمترین فیلم های وسترن موجود در بازار از سال 1930 تا 1975 را مورد بررسی قرار داده است و تحلیل های خود را بر همین مشاهده استوار کرده است. حاصل سیر مشاهدتی او دسته بندی ساختاری فیلم های وسترن است. او روایت فیلم های وسترن را به چهار دسته کلی تقسیم می کند: پلات (پی رنگ) کلاسیک، انواع انتقام گیری، تم انتقالی و پلات حرفه ای. رایت معتقد است با چشم پوشی از برخی استثناها، بقیه فیلم های وسترن را می توان در این دسته بندی گنجاند. اما در بین این دسته ها پلات کلاسیک از همه مهمتر و محوری تر است. رایت می نویسد «وسترن کلاسیک الگوی اصلی تمام فیلم های وسترن است؛ همان چیزی که وقتی مردم می گویند همه فیلم های وسترن شبیه یکدیگر هستند، به آن الگو می اندیشند» (ص 32). اما این مولفه مشترک که به نوعی روح فیلم های وسترن است چیست؟
به نظر می رسد برای یافتن مولفه (های) مشترک بین فیلم های وسترن به دو شکل می توان اقدام کرد. اولین راهکار این است که به دنبال نمادهای ظاهری فیلم ها باشیم. به عنوان مثال وجود ریل قطار، دوئل، جنگجوی مزرعه دار و خانه های ساخته شده حول یک خط مستقیم همگی مولفه های مشترک اغلب فیلم های وسترن است. اما پژوهش ویل رایت معطوف به ساختار و الگوی داستانی فیلم های وسترن است. او به دنبال این است که در فیلم های وسترن «رابطه قهرمان و جامعه» را به دست بیاورد. او فیلم های بسیاری را به صورت دقیق مورد بررسی قرار می دهد (که ما در اینجا به دلیل اختصار و قدیمی بودن مطلب از آن صرف نظر می کنیم) و نتیجه کار را در شانزده مرحله بیان می کند. به بیان دیگر اغلب فیلم های وسترن ساختار داستانی مشابهی دارند که در آن قهرمان داستان در تعامل با جامعه فرآیندی را طی می کند. اجازه دهید این شانزده مرحله را به ترتیب ذکر کنیم:
در اینجا مجال این نیست که بیشتر در مورد معنا و نماد شخصیت ها و داستان های فیلم وسترن سخن بگوییم (در حالی که رایت به تفصیل سخن می گوید)، اما به این نکته اکتفا می کنیم که تصویر ویل رایت از داستان کلی فیلم های وسترن با همه تقریب هایش نوعی سیر مشاهدتی است. او پس از دیدن تعداد زیادی فیلم وسترن به یک خط کلی و الگوی ثابت رسیده است. این الگوگیری فاقد از درستی/نادرستی و کم/زیاد کاری ارزشمند و آموزنده است. ما معتقدیم برخی از مراحل فرآیند رایت اضافی یا غیرضروری است و برخی دیگر قابل اصلاح است، اما این مسائل در اولویت دوم قرار دارد، چرا که اصل موضوع فایده انجام سیر مشاهدتی در ارائه تحلیلی قابل فهم از مجموعه ای از فیلم ها است. ما با مطالعه شانزده مرحله رایت از ساختار فیلم های وسترن سه بخش مهم را قابل تفکیک از یکدیگر می بینیم. بخش اول داستان های وسترن درباره ورود قهرمان به جامعه است. این مرحله که به نوعی مرحله شخصیت پردازی و معرفی قهرمان و جامعه به بینندگان است تا مرحله پنجم رایت ادامه پیدا می کند. بخش دوم طرح مساله است. مراحل شش تا نه از طرح آقای رایت به چگونگی ارتباط جامعه با دشمنان و دلیل نیاز جامعه به قهرمان می پردازد. در این بخش صورت مساله فیلم طراحی می شود و بیننده با گره داستانی آشنا می شود. در بخش سوم ارتباط قهرمان با دشمنان مطرح می شود. این بخش به چگونگی مبارزه قهرمان با دشمنان می پردازد و به نوعی گره داستان را می گشاید. احتمالا بخش های اکشن فیلم بیشتر در این قسمت است. اما بخش چهارم یعنی از مرحله 13 تا 16 مربوط به پایان بندی داستان و بازگشت قهرمان به جامعه است. اجازه دهید فرآیند ویل رایت از ساختار فیلم های وسترن را اینگونه خلاصه کنیم: قهرمان/جامعه، جامعه/دشمن، قهرمان/دشمن، قهرمان/جامعه. این فرآیند چهارگانه به چگونگی استفاده جامعه از یک واسط غیراهلی برای مبارزه با دشمن و سپس اهلی کردن او (یا شاید تغییر جامعه برای پذیرش این موجود غیراهلی) می پردازد.
جالب است که سیر مشاهدتی ویل رایت و ایده کلی آن بارها و بارها مورد استفاده پژوهشگران دیگر قرار گرفته است. مساله مهم فعالیت مهمی است که آقای رایت در این راستا انجام داده و راهنمای بسیاری از پژوهشگران دیگر شده است. به عنوان مثال خانم مریم سادات نقیبی اصفهانی در سال 1397 به همراه اساتید خود در دانشگاه تربیت مدرس و به تبعیت از ویل رایت پژوهشی مشابه را در مورد فیلم های دفاع مقدس انجام داده است. این مقاله با نام «تبیین ساختارگرایانه سینمای دفاع مقدس» که در دو فصل نامه علمی-پژوهشی «رسانه و فرهنگ» منتشر شده است، به بررسی دو فیلم «لیلی با من است» و «مهاجر» می پردازد. ما معتقدیم تحقیق خانم نقیبی نیز مشابه ویل رایت و نوعی سیرمشاهدتی است.