درک اشکال مختلفی که دانش میتواند به آن شکل وجود داشته باشد و همچنین توانایی تمیز قائل شدن میان انواع مختلف دانش، یک گام اساسی برای مدیریت دانش (KM) است. برای مثال، کاملاً بدیهی است که دانش جمعآوریشده در قالب یک سند (یعنی ذخیره شده، بازیابی شده، به اشتراک گذاشته شده، تغییریافته و غیره) باید نسبت به دانشی که در طول سالها توسط یک صنعتگر خبره جمعآوری شده است، به روشی کاملاً متفاوت مدیریت شود.
در طول قرنها، تلاشهای زیادی برای طبقهبندی دانش صورتگرفته است و حوزههای مختلف بر ابعاد متفاوتی از آن تمرکز کردهاند. این امر باعث شده طبقهبندیها و تمایزهای زیادی بر اساس فلسفه و حتی دین صورت بگیرد. در ویکیپدیا نیز در حوزۀ دانش با مطالعات زمینهایِ جالبی مواجه میشویم؛ با وجودی که دقیقاً به بحث ما ارتباطی ندارند، اما مطالعۀ مقاله دانش در ویکیپدیا خالیازلطف نیست. در کسبوکار و مدیریت دانش، معمولاً دو نوع دانش تعریف میشود، دانش آشکار و دانش ضمنی. اولین نوع دانش، به دانش تدوین شده نظیر آنچه در اسناد یافت میشود اشاره دارد. درحالیکه نوع دوم دانش به دانش غیر مدون و اغلب شخصی و مبتنی بر تجربه اشاره دارد.
معرفی این دانشها بهعلاوه دو دانش دیگر در سازمان را میتوانید در ویدئو کوتاه انواع دانش ببینید.
مدیریت دانش و نظریه یادگیری سازمانی تقریباً همیشه ریشه در تعامل و رابطۀ میان دو نوع دانشِ آشکار و ضمنی دارند. این مفهوم در دهۀ 90 توسط نوناکا معرفی شد و توسعه پیدا کرد. جالب است بدانید که هنوز هم سنگ بنای نظری این رشته باقیمانده است. بوتا و همکارانش در سال 2008 به این نتیجه رسیدند که دو نوعِ دانش ضمنی و آشکار نهتنها حوزههای یکپارچه و محدودی نیستند بلکه باید آن دو را بهصورت طیفی گسترده و وسیع در نظر بگیرید؛ لذا در عمل، تمامیِ دانشها ترکیبی از عناصر ضمنی و آشکار هستند و صرفاً فقط یکی از این دو نوع دانش نیستند.
برای درک دانش، تعریف این تضادهای نظری حائز اهمیت است.
برخی از محققان میان این دو نوع دانش، تمایز بیشتری قائل میشوند و به دانش تعبیهشده (embedded knowledge) اشاره میکنند. بهاینترتیب، میتوان میان دانش تعبیه شده در ذهن افراد و دانش تعبیه شده در فرایندها، فرهنگ سازمانی، روالها و غیره هم تفاوت قائل شویم.
در نهایت باید بدانیم که مهمترین وجه تمایز در مدیریت دانش(KM)، تمایز میان دانش آشکار و ضمنی است. بااینحال، باید بدانیم که بُعد تعبیهشده هم بسیار ارزشمند است، چرا که الزامات مدیریتی برای این نوع دانش کاملاً متفاوت هستند. به همین دلیل در مقالههای بعدی که ارائه خواهیم داد، از هر سه طبقهبندی دانش و حتی دانش های وابسته به این موارد صحبت خواهیم کرد. اما طبق روال همیشه و با توجه به اهمیت، در درجۀ اول تمرکز بر بعد آشکار و ضمنی است.
این تنها خلاصه دو نوع مهم از دانش در سازمان بود. شما میتوانید اطلاعات کاملتری در مورد انواع دانش را در مقالهای تحت عنوان مفهوم دانش در مدیریت دانش که در بلاگ کلیک مایند منتشر شده است را مطالعه کنید. ما در این سری از مقالهها سعی میکنیم مرور جامعتری بر این سه دسته دانش و نقش آن در نرمافزار مدیریت دانش (KMS) برای مدیریت یا ناتوانی در مدیریتِ این نوع از دانشها ارائه دهیم.