"مرد باش " قطعه نوشته ای از رودیار کیپلینگ داستان سرا و رمان نویس بزرگ بریتانیایی ست که در سال 1907 برنده جایزه نوبل ادبیات هم شده است.
در کتاب قصه نویسی که به قلم سید محمدعلی جمال زاده به نگارش درآمده، وی در قسمتی چنین می نویسد:
" شاید گاهی که تاریخ انگلستان را می خوانده اید از خود پرسیده باشید که رمز قدرت انگلستان در کجاست؟ گوش بدهید تا این رمز را از زبان شاعر و نویسنده معروف آن ها " کیپ لینگ " در قطعه شعری که مرد باش عنوان دارد برایتان روشن سازم :
مرد باش
اگر آن گاه که همه دست و پای خود را گم کرده اند تو آرام و استوار بدون تشویش و نگرانی ماندی،
اگر آن روز که مه از تو سلب اعتماد کردند تو توانستی در حق خود ایمان و اطمینان داشته باشی و شک و تردیدی را روا نداری،
اگر توانستی صبور و با حوصله باشی و نگذاری صبر و حوصله تو را خسته سازد،
اگر وقتی که به تو دروغ گفتند و یا از تو بیزارگردیدند تو معامله ی به مثل را جایز نشمردی ولی زبان به تفاخر و خودستایی هم نگشودی،
اگر توانستی با خیال و رویاهای شیرین خود خوش و دلگرم باشی بدون آن که بگذاری خیال و وهم و هوس بر تو چیره گردد،
اگر نیروی فکر و قدرت و اندیشه داشتی بدون آن که تفکر خوی کار و عمل را از تو سلب سازد،
اگر فتح و شکست را بدون تظاهر و تکبر و غرور و یا شرمساری و تحقیر نفس توانستی استقبال نمایی،
اگر توانستی حرف راست و کلام حقی را که بر زبانت جاری شده است از زبان نادانان در حالی که آن را مسخ کرده و در لفافه ی مبالغه پیچیده اند بشنوی و خم به ابرو نیاوری،
اگر توانستی خرابی و ویرانی بنایی را که در مدت حیات خویش به دست خو ساخته ای ببینی بدون آن که حالت تغییر نماید و باز از نو با همان آلت و ابزار فرسوده و شکسته توانستی به تجدید بنای عمارت بپردازی،
اگر توانستی آن چه را در قمار زندگی به دست آورده و اندوخته ای همه را به پاکبازی یک جا در گرو یک گردش طاس بگذاری و چون همه را باختی بی پروا از سر شروع کنی و کلمه ای بر زبان جاری نسازی،
اگر توانستی دل و مغز و عضلات خود را وادار سازی که چون دوره ی نیرو و توانایی آن ها سرآمده و به پایان رسیده است و سست و نحیف گردیده اند با به حکم و اراده ی تو به فعالیت پردازند،
اگر توانستی با طبقات زیردست خود محشور گردی بدون آن که از شایستگی و برازندگی بکاهد و یا با بزرگان و توان گران معاشر شوی بدون آن که خود را گم کنی،
اگر مدح و زم و ستایش و ملامت دوست و دشمن در تو تاثیری نداشته باشد،
اگر توانستی هر دقیقه از دقایق زندگی را طوری به مصرف برسانی که هیچ ثانیه ای بی حساب خرج نشده باشد،
آن گاه در این صورت، ای فرزند من، تو صاحب اختیار جهان و آن چه در جهان است خواهی گردید و بالاتر از این، آن گاه می توان تو را ( مرد ) خواند."
کتاب قصه نویسی به درخواست یکی از اساتید اروپایی ادبیات فارسی در دانشگاه شیراز توسط سید محمدعلی جمالزاده به رشته تحریر درآمده و به جرات می توان گفت مطالعه این کتاب از مطالعه هزاران کتاب در زمینه تکنولوژی ذهن و رشد شخصیتی بسیار موثرتر و نزدیک تر به واقعیت می باشد.
در این کتاب ایشان به گونه ای شیرین و شفاف راهکارهایی برای رشد و توسعه فردی به طالبان کسب موفقیت توصیه نموده. کتابی قطور با محتوایی بسیار قوی که خوانندگان کتاب های سیدمحمد علی جمال زاده را برای خط گرفتن در زندگی از ایشان بسیار مشتاق تر می نماید.
از این به بعد بخش هایی از نوشته های این نویسنده شهیر ایرانی را در وبلاگ کافی نت جمال زاده قرار می دهیم. قطعه ای که در این مقاله قرار دادیم ( مرد باش ) ارزش چاپ کردن و به یاد سپردن دارد.
اگر از این مطلب خوش تان آمد حتما برای دوستان تان هم ارسال نمایید.
