وقتی قرار بر این شد تا مطلبی در مورد یک بازی بنویسم،کار برای منی که در این دو سال اخیر کنسول خانگی نداشتم بسیار سخت بود. چندین ساعت فکر،مرور بازی های انجام داده و نداده، سر زدن به لیست بازی های نقد شده در زومجی، حتی گشتن دربین بازی های موبایل داخل اپ استور هم نتیجه ای در پی نداشت و نتوانستم بازی خاصی را انتخاب کنم که از دل آن بتوانم مطلبی هرچند کوتاه بنویسم.
تا اینکه یک مسابقه فوتبال از لیگ ملت های اروپا جرقه ای در ذهنم زد. در حین بازی ناگهان به ذهنم رسید که ای دل غافل ، چرا در مورد یک بازی فوتبال ننویسم آن هم نه یک بازی معمولی،مجموعه بازی مهمی که سال هاست در دل کنسول یا Pc های وجود داره و تک به تک ما حداقل یکبار تجربه بازی کردنش را داریم. حتی اگر اهل فوتبال هم نباشید مطمئنم یکبار آن را بازی کرده اید ، Pro Evolution Soccor . وقتی میگویم این یک بازی معمولی نیست قصد تعریف بیجا یا تعارف ندارم ، یک سری پرطرفدار که دو دهه از عمر آن می گذرد و همچنان سری های جدید آن با آب و تاب فراوان در ایران مورد استقبال قرار می گیرد نمی تواند یک سری بازی معمولی باشد
برای من شخصا مجموعه بازی های PES حداقل یادآور سیزده سال خاطره است. اولین آشنایی من با این مجموعه به ده سالگی برمی گردد. آن زمان کامپیوتر عضو جدیدی از اتاق من شده بود و هدیه ای که اسمش PES 2008 آن هم نسخه فارسی با حضور جواد خیابانی!!بود آغازگر دنیایی شد پراز هیجان،خاطره و عشق. یادم می آید حتی نصب بازی را هم بلد نبودم. بعد از چند روز تلاش بالاخره توانستم بازی را نصب کنم. از بچه ده ساله آن زمان انتطار بیشتری نمیرفت.بچگی من و شاید اکثر ماها را با بچه های نسل امروز که حتی ده ساله هایشان شاید از من امروز بیشتر می دانند، نباید مقایسه کرد. قبل از آن بازی های دیگری را که از قبل روی سیستم نصب کرده و آورده بودند تجربه کرده بودم اما هیچکدام مشابه تجربه یک بازی فوتبال آن هم بصورت الکترونیکی برای یک بچه نیست. روزهای بعد حتی سال های بعد هم،من همچنان مشغول بازی بودم. از کله صبح از خواب پا میشدم و آنقدر Master league بازی کرده و با مسی و رونالدینهو و دیگران گل میزدم که سال ها از تقویم واقعی جلوتر بودم.البته بخش به سوی ستاره شدن هم از توجه من دور نبود. هم بازیکن هم دروازه بان.از روز شماره 16 فیورنتینا شروع کردم. کیت بنفش فیورنتینا رو با هزار خواهش و تمنا خریدم از در کمد آویزان کردم.البته دردسر هایی که پدرم برای پیدا کردن کیت کم طرفداری مثل فیونتینا کشید بماند. هنوزم آن کیت را دارم،در حال خاک خوردن در انباری. نگهش داشته ام برای پسرم خدا را چه دیدی شاید روزی مثل من عاشق فوتبال شود.
اما یک نکته جالب در مورد Master league بازی کردن های من وجود دارد،الان که نزدیک به دوازده سال از آن روز های بارسلونایی من گذشته، میبینم من نه تنها از مسی خوشم نمی آید بلکه از بارسلونا نیز متنفرم! فکر نمیکنم این پارادوکس عجیب برای هر کسی پیش بیاید. من از بچگی با لیورپول بزرگ شده بودم. پدرم عاشق جرارد بود و همیشه در حال تماشای بازی های لیورپول.بذر علاقه به لیورپول به تبع همان فوتبال دیدن های پدرم در من کاشته شد. کاش لیورپول در آن دوران کمی قوی تر بود، آنوقت تمام زمان هایی که در بازی برای مسی و بارسلونا هدر کردم با عشق تقدیم به جرارد و کرگر میکردم اما بچه که عشق و تعصب نمی فهمد، بچه می میرد برای دریبل زدن تک به تک بازیکنان زمین، شوت به گوشه بالایی سمت چپ دروازه حریف و گل... . بارسلونای آن سال ها خوراک همچین کارهایی بود. دریبل زدن، گل زدن و تماشای صحنه ی آهسته گل یک جورایی رویایی بود .همه ما در این رویاها و خاطرات کم و بیش با هم شباهت هایی داریم ولی شاید کسی بر عکس من عاشق تیمی بود که با آن بازی می کرد. یک دسته که من هیچ وقت درکشان نمیکنم کسانی هستند که با بازی فوتبال از هر نوع حال نمی کنند. درک این قشر از توان و اراده من خارج است. کم نبود کسانی هم که بعد از یک تجربه،دیگر سراغ این مجموعه نمی آمدند و میرفتند سراغ FIFA.تقابل های این دو مجموعه از همان دوران مدرسه بازار کل کل و بگو مگو را به راه می انداخت. بحث بین هم کلاسی ها سر این که کدام یک بهتر است همیشه درزنگ تفریح ها موضوع داغی بود و کلی طرفدار هم داشت. یکی میگفت:
اه PES که مال بچه هاست، زرتی میری توپ و میزنی تو گل، آن یکی میگفت : نه پس حتما FIFA بهتره مثل مرده ها تو زمین راه میرن انگار رباتن و این بحث تا ابد ادامه داشت.
بزرگ تر که شدیم این کل کل ها آرام نگرفت که هیچ بدتر هم شد، ولی موقعیت آن تغییر کرده بود. بحث از زنگ های تفریح و جمع های دوستانه وارد دنیای مجازی، فروم های مختلف و کامنت سایت های معروف شده بود. با نفوذ شبکه های اجتماعی به زندگی های تک تک ما، ماهیت کل کل ها هم تغییر پیدا کرد. قبلا ها اگر بحثی بود، حرفی بود، بگو و مگویی بود، در پشت آن یک لایه از احترام،دوستی،و عشق هم بود. به قول مثل های قدیم اگر گوشت هم را میخوردیم استخوان هم را دور نمی انداختیم. اما امروز چه حرف ها و توهین هایی که پشت اکانت های فیک و نا معلوم به همدیگر نمی کنیم آن هم به خاطر یک بازی!!! که هدف اول آن سرگرمی ماست نه عامل دعوا و بی اعصابی. به نظر نمی رسد که این کل کل ها به این زودی ها تمام شود پس بگذریم.
مجموعه PES فراز و فرود های زیادی هم داشته،از بازی های بی نظیر قبل از 2012 تا دوران افول 2012 تا 2017 که دوران سختی برای این مجموعه بود. در سال های کم فروغ مجموعه، روز های بدی را گذراندیم. ناراحتی تماشای نابود شدن بازی مورد علاقه مان کم بود،مسخره شدن و ترول شدن توسط سایت ها و کاربران و بازیکنان FIFA هم شده بود قوز بالا قوز. اما خب Konami ضربه از دست دادن طرفداران مجموعه و کم شدن فروش رو به خوبی حس می کرد.همین ضربه کافی بود تا تغییرات مهم بازی شروع بشه. نسخه های بعد رفته رفته بهتر شدن تا رسیدیم به امسال. به نظر من Konami با روشی که امسال به کار برد، دست روی زخم کهنه گیمر های فوتبالی گذاشت،زخم خرید هرساله ی یک بازی فوتبال. این مشکل از مدت ها قبل بوده و هست. حق هم داریم، نمی شود که تا آخر عمر هر سال یک نسخه جدید خرید، آن هم نسخه ای که هیچ تغییر محسوسی نسبت به سال قبل ندارد. این شرکت 2021 PES خود را نه به عنوان یک بازی جدید بلکه به عنوان یک بروز رسانی برای نسخه 2020 با قیمتی خیلی کمتر روانه بازار می کند،چی از این بهتر. این که یک شرکت به کاربرانش احترام گذاشته و وقتی می بیند چیز جدیدی برای ارائه ندارد با نام نسخه جدید سرش کلاه نمی گذارد لایق ستایش است.
از کم شدن طرفداران گفتم اما هر چقدر هم که طرفداران آن در دنیا کم تر شود و فروش آن نیز روند نزولی به خود گیرد باز هم در ایران بازیکن دارد. با این تفاوت که اینبار نه در خانه ها بلکه در گیم نت ها. این مجموعه از اکثر خانه ها و کنسول های خانگی در ایران رخت بسته و جایش را به FIFA داده است اما امان از گیم نت ها. تقریبا گیم نتی وجود ندارد که بازی اول آن PES نباشد. در هر زمان و مکانی که به گیم نتی بروم همیشه هستند کسانی که مشغول گل زدن، کل کل فوتبالی و تجربه هیجان انگیز این بازی هستند.
من هم با اینکه کلی خاطره ریز و درشت دارم اما تجربه این بازی را محدود به گیم نت ها کرده ام. البته باید اعتراف بکنم که هیجان بازی در گیم نت و همراه دوستان به مراتب بیشتر هم هست و شاید دلیل کوچ PES از خانه هر گیمر به گیم نت همین باشد، هیجان بیشتر و تجربه لذت بخش تر. اینجاست که باید بگویم لعنت به کرونا،دلم برای آن حس و هیجان تنگ شده و امکان رفتن و بازی کردن آن را ندارم. حس یک بچه را دارم که با میل خودش ماشین کنترلی اش را به دوستش داده و دوستش گفته از این به بعد باهم بازی میکنیم اما الان آن دوست رفته، بچه مانده و حسرت ماشین کنترلی.