گزارش مجله کوینگراف به نقل از کریپتواسلیت؛ دنیای پروژههای فناوری بلاکچین آنقدر متنوع است که میتوان به راحتی پروژههای بیسرانجام را فراموش کرد. در این مقاله تصمیم گرفتیم به پروژههایی در دو سال گذشته بپردازیم، که با ادعای گرفتن جایگاه رمزارز برتر بیتکوین وارد بازار شدند، اما به نتیجه نرسیدند. دلیل مشترک شکست این پروژهها، عدم توانایی آنها برای عمل کردن به وعدههای اولیه آنها است.
پروژه Bitcoin Cash یا BCH یک شبکه پرداخت با رمزارز دیجیتال بومی است. BCH در آگوست ۲۰۱۷ به عنوان هاردفورک بلاکچین بیتکوین راهاندازی شد. این پروژه از ۹ مارچ امسال، بیست و هفتمین رمزارز برتر از نظر ارزش بازار است. روند قیمت آن تا حد زیادی از نوسانات قیمت بیتکوین تبعیت میکند.
فورک بیتکوین کش برای افزایش حد ۱ میلیونی بلاکهای بیتکوین راهاندازی شد و اکنون به حداکثر میزان ۳۲ میلیون بلاک رسیده است. بنابراین سرعت هر تراکنش آن از بیتکوین بیشتر و کارمزد تراکنش کمتر است. اما بیتکوین کش در حال حاضر نمیتواند از نظر ارزش بازار بیتکوین را شکست دهد.
چرا Bitcoin Cash نتوانست جای بیتکوین را بگیرد؟
بیتکوین هنوز هم به عنوان رمزارز اصلی برای تراکنشهای جهانی، تمرکززدایی از خدمات مالی و یک منبع ذخیره ارزش به تکامل خود ادامه میدهد. اکنون از بیتکوین به عنوان طلای دیجیتال یاد میشود. جایگاهی مانند طلای دیجیتال بودن بسیار ارزشمندتر از یک وسیله پرداخت است. نسبت بیتکوین کش به بیتکوین، مانند آهن در کنار طلا میباشد.
با این حال BCH دارای یک جامعه فعال و پرقدرت است که هنوز به این پروژه معتقدند. این امر از فعالیت جامعه این رمزارز در پلتفرم Reddit قابل مشاهده میباشد.
پروژه Ethereum Classic شبکهای با فناوری اتریوم و ایدهی بیتکوین است که با وجود این موارد باعث تزلزل جایگاه اتریوم نشده است. در جولای ۲۰۱۶ با پیشنهاد ایجاد هاردفورک برای بلاکچینها توسط ویتالیک بوترین، اولین هاردفورک شبکه اتریوم ایجاد شد. طی این تغییر، اتریوم به دو رمزارز ETH و اتریوم کلاسیک تبدیل گشت.
اتریوم کلاسیک، ETC، رتبه ۳۴ام رمزارزهای برتر بازار را در اختیار دارد. هارد فورک اتریوم کلاسیک دیدگاه و فلسفه اتریوم اصلی را، با درجه بالاتری از تمرکززدایی و استقلال برای جامعه حفظ نموده، اما تنها ۱۵ درصد از پشتیبانی هشریت اتریوم را دریافت میکند. امروزه هم قیمت ETC هم کاربردهای اکوسیستم آن، بسیار کمتر از ETH است.
چرا اتریوم کلاسیک نتوانست جای بیتکوین را بگیرد؟
بعد از راهاندازی هاردفورک، بنیانگذاران اصلی اتریوم تمرکز خود را بر اتریوم اصلی گذاشته، و اتریوم کلاسیک توسط تیمی جدید تصاحب شد. از نظر میزان حمایت جامعه، اتریوم با دریافت ۸۵ درصد از کل هشریت شبکه، حامیان بیشتر و تقاضای بالاتری نسبت به اتریوم کلاسیک دارد.
از نظر میزان ادغامات اکوسیستم، ETH برترین زنجیره عمومی از نظر میزان TVL (دارایی قفل شده) است، اما پروژههای زیادی در هاردفورک اتریوم کلاسیک استقرار نیافتهاند.
بنابراین از بسیاری جهات، حتی اگر ETC متعهدتر و غیرمتمرکزتر از ETH باشد، نتوانست به جایگاه خود به عنوان یک رمزارز برتر ادامه دهد.
پروژه منبعباز NEO که سابقاً AntShares خوانده میشد، در سال ۲۰۱۴ به عنوان یک زنجیره عمومی در چین و Github راهاندازی شد. شبکه NEO رمزارز بومی خود را دارد و از داراییهای دیحیتالی و قراردادهای هوشمند که میتوانند هزاران تراکنش را در ثانیه انجام دهند، پشتیبانی میکند.
افزایش قیمت NEO بسیار سریع اتفاق افتاد. از قیمت ۰٫۰۸ دلار در زمان عرضه، به بالاترین قیمت تاریخی ۱۹۸٫۳۸ دلار در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۸ با میزان افزایش ۲۴۷۸٫۷۵ درصدی رسید. اما صعود NEO کوتاهمدت بود و سپس روند نزولی آن تا قیمت فعلی ۲۱٫۲۷ دلار آغاز شد.
چرا NEO نتوانست جای بیتکوین را بگیرد؟
رمزارز NEO اکنون در جایگاه ۷۷ام بازار رمزارز قرار دارد و نتوانست به وعدههای اولیه خود عمل کند. سقوط ارزش NEO به دلیل مشکلات شبکه آن اتفاق افتاد که به شرح زیراند:
– بروزرسانیهای NEO ضعیف هستند.
– توسعه اکوسیستم تقریباً راکد است.
– تمرکززدایی شبکه NEO ضعیف است. این شبکه تنها ۷ نود دارد که بطور رسمی توسط خود NEO مستقر شدهاند.
در می ماه سال ۲۰۱۷، کمپانی Block. One پروژه EOS را به عنوان یک پلتفرم قرارداد هوشمند و سیستم عامل توزیعی راهاندازی کرد. پروژه EOS در سال ۲۰۱۸ به رقیب قدرتمند اتریوم تبدیل شد. در آن زمان بازار به دلیل تراکم تراکنشها، هزینههای بالای گس و عدم عرضه فناوری شاردینگ آن، نسبت به اتریوم مشکوک بود.
پروژه EOS پس از راهاندازی در کمتر از ۶ ماه، با کارمزد صفر و سرعت بسیار بالای تراکنش، در مقابل میزان ۳۰۰۰ تراکنش اتریوم در یک روز، ۳۰ هزار تراکنش ثبت نمود. EOS اولین قاتل اصلی اتریوم بود.
چرا EOS نتوانست جای بیتکوین را بگیرد؟
با این حال، پروتکل نوپای EOS نیز نتوانست به پتانسیل خود عمل کند. این پروژه در نهایت پردازش سریع تراکنشها را قربانی تمرکززدایی شبکه کرد.
مکانیسم اجماع EOS دارای ۲۱ سوپرنود برای پردازش تراکنشها است، که مشارکت اپراتورهای کوچکتر را غیرممکن میکند. سوپرنودها براساس مقدار دارایی توکنشان انتخاب میشوند و خطر رشوهدهی نیز وجود دارد. البته مکانیسم اجماع اثبات سهام EOS از مکانیسم اجتماع اثبات کار بیتکوین و اتریوم کارآمدتر است.
با این حال، بنیان یک بلاکچین، بر ایده تمرکززدایی بنا شده و EOS اساساً بیشتر شبیه یک زنجیره متمرکز است. در حال حاضر تقریباً تمام زنجیرههای عمومی فعال دارای کاربردهای زیادی هستند، و یا حداقل پروتکلهایی دارند که از زنجیرههای عمومی پشتیبانی میکنند. اما EOS هیچیک از این اهداف را دنبال نکرد.
اگرچه رهبران EOS بارها گفتهاند که از بازسازی اکوسیستم حمایت میکنند، اما اکنون اکوسیستم بلاکچین EOD شبیه به یک زمین بایر است.
پلتفرم Dfinity، یک پلتفرم غیرمتمرکز فناوری ذخیره ابری است. این شرکت در ۲۰۱۶ تاسیس شد و در بین سرمایهگذاران خطرپذیر بسیار محبوب بود. هدف Dfinity ایجاد یک پلتفرم محاسبات ابری عمومی بود که کارآمدتر و ایمن تر از AWS باشد و شبکه بلاکچین را تحت کنترل یک شبکه کامپیوتری توزیع شده قرار دهد.
پروژه Internet Computer پلتفرم Dfinity قرار بود که در نیمه دوم سال ۲۰۱۸ راهاندازی شود، اما شبکه اصلی آن در دسامبر ۲۰۲۰ فعال شد.
چرا Internet Computer نتوانست جای بیتکوین را بگیرد؟
پلتفرم Dfinity بیش از دو سال از زمان و منابع مالی خود را برای یه محصولی گذاشت که حتی در بازار منحصربهفرد نیست. کندی کار تیم بر موفقیت پروژه تاثیر منفی گذاشت.
از نظر راهحلهای بلاکچینی AWS، سرویس Alchemy که یک سرویس پلتفرم توسعه بلاکچین برای Web3 است، در سال ۲۰۱۷ تاسیس شد و امروزه اکثر شرکتهای بلاکچین جهان از خدمات آن بهره میبرند. برای کدهای منبع هم Github از سال ۲۰۰۸ وجود داشته و اکنون اکثر قریب به اتفاق پروتکلهای بلاکچینی امروزی در آن میزبانی میشوند.
ایده خودمختاری جامعه Internet Computer که به جامعه امکان مدیریت توکنها را میدهد، در بسیاری از پروژهها نیز قابل اجرا است. با اینکه ایده Dfinity برای پروژه Internet Computer بسیار قابل توجه بود، اما تاخیر در راهاندازی آن باعث شد که پروژه نتواند جای خود را در بازار بدست آورد.
منبع: Coingraph.ir