موقعی که تصمیم گرفتم این متن رو بنویسم. داشتم آشپزی میکردم. واقعا دنبال یه موضوع میگشتم که باهاش تمرین کنم طنز نویسی رو. ده دقیقه بود مغزمو شخم میزدم تا موضوعی پیدا کنم .آخر سر گفتم: «بسه! سعی کن از هرچی دم دستته شوخی بسازی» تو دستم یه پیاز نصفه و یه چاقو بود
سوژه بعدی چاقو نیست. نمیتونی هرچی تو دستت میاد رو سوژه کنی. مثلا این لپتاپ یا دستگیره یخچال رو نمیتونی سوژه کنی. انتخاب پیاز برای درست کردن متن خندهدار یه کم عجیبه؛ چون داشتم دور خونه میدویدم و دستهام رو دیوانهوار تکون میدادم تا باد به چشمام بخوره، کمتر بسوزه و گریهم نندازه. راههای زیادی هست برای پیاز پوست کندن بدون گریه: نگه داشتن چوب کبریت با دهن( بعد اونسری که گوگرداش رفت پائین دیگه امتحان نکردم)، گاهی عینک کمک میکنه ولی من با عینک هم چشمام میسوزه(لعنتی! میتونستی دربارهی عینکی بودن و چالشهاش بنویسی ولی داری راجعبه "پیاز"مینویسی؟ همیشه همینه! بهترین چیزا جلو چشمتن و نمیبینی). تنها راهی که. برای گریه نکردن جواب داده همین باد خوردن به چشمامه. البته بعضیا بهم توصیه کردند که پلک نزنم چون پلک زدن باعث میشه چشم بیشتر بسوزه. رعایتش مثل «فکر نکردن به میمون سفید توی حمومه». وقتی سعی میکنم پلک نزنم به طور عصبی و غیر قابل کنترلی پلک میزنم. برای اینکه متوجه قضیه بشید و الان نمیتونید برید حموم تا به میمون سفید فکر نکنید. سعی کنید بقیه متن رو بدون پلک زدن بخونید.
حقیقتا پیاز موضوع مناسبی برای خندیدن نیست. میدونی چی غمانگیزه؟ بوی پیاز .وقتی آدما سیر، سبزی و پیاز میخورن گریهم در میاد. چون به دلیل حاکمیت قوانین مورفی در جهان، 90درصد افرادی که پیاز خوردن با من روبوسی میکنن. که 70درصد انسانهای بسیار مودبی هستند فرایند که به پایان میرسه، دستشون رو جلوی دهانشون میگیرن و عذرخواهی میکنن بابت بوی بد سیر یا پیاز (که البته عمل پسندیدهایه اگه قبل روبوسی انجام بشه)
میدونی چی در مورد پیاز عجیبه؟ اینکه طبقهبندی بودن اطلاعات، سازمانهای مخوف یا فرایندهای مرحله به مرحله که هرلایهش از لایه قبلی مهمتره رو تشبیه میکنند به لایههای پیاز. این تشبیه اصلا درست نیست چون وسطترین لایه پیاز کوچکترین و بیاهمیت ترین لایهست و معمولا سبزه، میاندازیمش دور.
توصیه میشه وقتی سرما میخورید، برای ضد عفونی کردن محیط سرکه و پیاز تو جاهای مختلف خونه بگذارید. اگه شما هم این رو تجربه کرده باشید حتما تعجب کردید. تو دوران سرماخوردگی که دماغ آدم میگیره و حس بویایی به کلی تعطیل میشه. چرا باید بوی سرکه و پیاز اینقدر اذیت کننده باشه؟! (شما نصف آدمهای سالم هم اذیت نشدید...و در ضمن...هاها میدونم که تا الان کلی پلک زدید!...پلک نزدید؟ باشه. شما جایزه ویژه این «روکم کنی» رو بردید. شما به پایان این متن خسته کننده رسیدید)
اگه از این متن بدتون اومد، لایک کنید بفهمم. ممنون.