همه ی ما شاید یک بار این آرزو توی ذهنمان بوده که کاش ایده ی اسنپ مال من بود.
یا اینکه کاش من یکی از برادران محمدی بودم و افتخار بنیان گذاری دیجی کالا نصیبم می شد.
شاید هم بلندپروازی هایمان ما را تا آنجا بکشاند که آرزو کنیم جف بزوس باشیم و آمازون و این همه ثروت را تجربه کنیم.
حیف که هیچ یک از این ها با آرزو کردن اتفاق نمی افتد.
اما بالاخره باید رازی وجود داشته باشد که بتوانیم در کسب و کارمان موفق باشیم.
حتما همینطور است.
احتمال موفقیت در چه حوزه ای بیشتر است؟
هر حوزه ای که آن را عاشقانه دوست داشته باشی، میتواند نتیجه بخش باشد.
علاقه داشتن به کاری که میخواهی انجام دهی شرط موفقیت در کار است.
وقتی به کاری که انجام می دهی علاقه داشته باشی، اشتیاقت را برای کار کردن از دست نمی دهی.
چطور بفهمیم به چه حوزه ای علاقه داریم؟
همیشه تصور می کردم،پیدا کردن چیزی که به آن علاقه داریم، شبیه یک الهام ناگهانی است.
مثلا در حالی که یک رمان میخوانم،ناگهان منقلب می شوم و شعفی وصف نشدنی نسبت به نویسندگی پیدا میکنم.
یا در یک شب زمستانی، در یک رستوران گرم، وقتی اولین لقمه ی غذا را در دهانم می گذارم،حس می کنم عشقی تمام وجودم را لبریز می کند و من می فهمم آشپزی کاری است که من عاشقش بوده ام.
اما من نزدیک دو ماه در جستجوی علاقه ام بودم.
اما آن را نیافتم.
تا زمانی که دست به عمل زدم.
و از کاری که هیچ حس خاصی به آن نداشتم شروع کردم.
کم کم در طول مسیر، اتفاقات جدیدی افتاد.
تا زمانی که فهمیدم،تبلیغ نویسی کاری است که با آن حالم خوب است.
و حالا می دانم، علاقه از دل عمل کردن ها بیرون می آید.
باید دست به عمل بزنی.
کارهای مختلف را تجربه کنی.
به مرور علایقت را پیدا می کنی.