در وقوع بلایای طبیعی پیشین، خصوصا زلزله کرمانشاه، به روشنی مشخصشد که یکی از مشکلات اساسی در فرآیند مدیریت بحران، که اختلال در آن اثرات منفی گستردهای نیز در افکار عمومی دارد، مسئله تجمیع و تخصیص کمکهای مردمی حین بحرانهای بزرگی چون زلزله و سیل است. به نظر میرسد که شاید بتوان گفت که مسئله، عمدتا کمبود منابع برای کمکرسانی به حادثهدیدگان نیست، (در کمکهای غیر مالی) مشکل نوع اقلام مورد نیاز و زمان رسیدن اقلام به دست نیازمندان است. به این معنی که مجموع کمکهای ارائهشده توسط دولت و نهادهای دولتی، به علاوه کمکهای خیریهها و افراد خیّر و عموم مردم، حداقل در حین بحران، با میزان نیاز آسیبدیدگان، حداقل در وسعت منطقهای مانند منطقه بروز زلزله کرمانشاه، برابری میکند. مشکل اینجاست که شناخت درستی نسبت به نوع نیازها و زمان نیاز به اقلام مختلف وجود ندارد. البته این مشکل را باید در کنار ساماندهی نیازها و مدیریت اقلام قرار داد، که مسئلهای است که مستقیما بر عهده نهادهای عمومی مسئول در بحران است که در حال حاضر اولویت بررسی ما نیست.
بنابراین برای سادهتر کردن صورت مسئله فرض میکنیم سازمانی برای مدیریت و تخصیصِ بینِ زمانیِ (Intertemporal Allocation) داراییهای ارسالی و اهدایی وجود ندارد (به عنوان مثال یک انبار مناسب نزدیک به محل حادثه، که کالاها را دریافت و نگهداری کرده و در زمان مناسب به دست نیازمندان برساند) و اقلام اهدایی حتما باید به مقدار درست و در زمان مناسب به دست حادثهدیدگان در هر بحران برسد. بنابراین به صورت اولیه میتوان ناکاراییها را به 3 دسته کلی تقسیم کرد و از همین منظر برای هر دسته از ناکاراییها راهحلهایی طراحی کرد:
الف- ناکارایی در نوع اقلام اهدایی مورد نیاز آسیبدیدگان
ب- ناکارایی در زمان رسیدن اقلام به منطقه آسیبدیده (با توجه به زمان نیاز به هر قلم)
ج- ناکارایی مدیریت توزیع و تخصیص اقلام (اقلام به میزان درست و در زمان درست به منطقه حادثه دیده میرسد، اما به صورت مناسب میان آسیبدیدگان و نیازمندان توزیع نمیشود؛ برخی بیشتر میگیرند و به برخی چیزی نمیرسد. در این سطح ساده از بررسی مسئله، مسئله فساد مورد بررسی قرار نمیگیرد.)
همین مسئله مشاهدهشده در بحرانهای پیشین، در زمان بحران کرونا نیز برای بار دیگر بروز کرد. بیمارستانها و مراکز درمانی دچار کمبود اقلام بهداشتی شدند و خبر این کمبود در رسانههای عمومی منتشر شد. در عکسالعمل به این خبر خیرین مختلف اقلامی مانند ماسک، گان، مواد ضدعفونی و غیره را به مراکز درمانی ارسال کردند. پس از آن مثل همیشه خبرهایی منتشر شد از اینکه برخی مراکز درمانی اقلام متعددی دریافت کردهاند که حتی امکان انبار کردن آنها را نیز ندارند و از طرفی برخی مراکز دیگر هنوز کمبود اقلام داشتند. به اثرات منفی انتشار اخبار این ناکاراییها در فعالیتهای خیریه بعدی و ذهنیت نسبت به وضعیت عمومی کشور نیز بیاندیشید. مشخص است که در این مسئله خاص در بحران کرونا، زمانی که نهادی مشخص، مانند مراکز درمانی نسبتا کارا، در تخصیص منابع در مناطق آسیبدیده وجود دارد که نیازهای خود را از منظر نوع، زمان و توزیع به خوبی میداند، مسئله از مسئله عمومی در بحرانهایی مانند سیل و زلزله بسیار سادهتر است. در واقع در این مسئله، طرف تقاضای منابع در هر سه مسئله الف (شناخت اقلام مورد نیاز بیماران)، ب (زمان نیاز به اقلام برای بهداشت و درمان بیماران و کادر درمان) و ج (تخصیص اقلام کلی دریافتی و توزیع آن میان بیماران)، نسبتا کارا عمل میکند و
یک راهحل اولیه برای این مشکل این است که یک سامانه نرمافزاری توسعه داده شود که در آن بخش تقاضا، اقلام مورد نظر خود را سفارشگذاری کند. بحران کرونا فضای آزمونی مناسبی برای کاربری سامانه در طرف عرضه منابع خواهد بود، تا در مراحل بعد سامانه در طرف تقاضای نیاز نیز توسعه داده شود.
از این منظر چند نفر از دوستان با همت یک توسعهدهنده نرمافزار خارج از گروه اولیه (گروه شماره 1)، اقدام به سفارش نرمافزار مورد نظر کردند. پیش از این نیز چند نفر از افراد گروه شماره 1 خود با بیمارستانها تماس میگرفتند و نیازهای واحدهای درمانی را ثبت میکردند و از این طرف برای یافتن خیریهای که حاضر باشد نیازها را تأمین کند ارتباط برقرار میکردند. در میانه راه فعالیتهای دستی گروه شماره 1، دوستانی با تخصص نرم افزاری به این گروه اضافه شدند و تلاش شد فعالیتهای انجام شده از حالت دستی خارج شود و نرمافزاری شود.
پس از چندی خبر رسید که یک تیم دیگر (گروه شماره 2) با همین دغدغه نرمافزار را توسعه دادهاند و نرمافزار در حال استفاده در جمعیت هلال احمر است! تیم نرم افزاری گروه شماره 1 با شنیدن این خبر دست از فعالیت کشید. پس از گذشت زمانی در حدود 1 هفته ارتباطی با گروه شماره 2 برقرار شد. مشخص شد گروه شماره 2 نیز دقیقا مشکلات گروه شماره 1 را داشته است. در ابتدا با توسعهدهنده در مورد وسعت کار و خیریه بودن توافقاتی شده بود و در میانه راه صحبت از گرفتن هزینه پشتیبانی از نهاد استفادهکننده از طرف توسعهدهنده مطرحشده است. گروه شماره 2 از ابتدا با ستاد کرونا و جمعیت هلال احمر رابطههایی ایجاد کرده است و قبل از توسعه نرمافزار سامانه را برای استفاده کنندههای احتمالی معرفی کرده است (کاری که گروه شماره 1 نکرده بود). طی صحبت مشخص شد بر خلاف تصور، اصولا نرمافزار هنوز طراحی هم نشده و بنابراین تحویل و استفاده هم نشده است. طی صحبت میان گروه شماره 1 و گروه شماره 2 قرار شد با توجه به ارتباطاتی که گروه شماره 2 برقرار کرده است، مشخص شود که نرمافزار طراحیشده توسط کدام تیم به مرحله بهتری رسیده است و تیم دیگر توسعه نرمافزار را متوقف کند.
از طرف دیگر مذاکره شد که از طرق ممکن با جمعیت هلال احمر ارتباط گرفته شود تا مشخص شود گزارشهایی که به دست گروه شماره 1 رسیده است از کجا نشات گفته و آیا خروجی یک سامانه طراحی شده است، یا به صورت دستی تولید میشود؟
در همین زمان فعالیت دیگری یافته شد (گروه شماره 3) که در زمان زلزله کرمانشاه شکل گرفته است. گزارشی جذاب از مسیر توسعه نرمافزار یافت شد که در آن اهداف توسعه و خروجیهای ممکن در قالب یک فایل گزارش ارائهشده بود. پس از برقراری ارتباط با این گروه مشخص شد که این مسیر نیز به همان ترتیبات قبلی به نتیجه نرسیده است. البته طرح اولیه ارائه شده در واقع UI/UX نرمافزار پیشنهادی بوده و گزارش طراحیشده نیز برای جذب منابع مالی طراحی شده بوده است و فعالیت توسعه نرمافزار چندان پیش نرفته است در نهایت متوقف شده است. این دوستان با معاونتی در وزارت بهداشت ارتباط گرفته بودند که آن بخش پس از گرفتن عکس و کار کردن خبر توسعه چنین نرمافزاری پاسخ تلفن این دوستان را هم ندادهاند! پس از مدتی خبر رسید که یکی از اعضا تیم به صورت گسترده و مستقل فعالیتهای برنامهنویسی، پیگیری و ارتباطات و توسعه پروژه را ادامه داده است (گروه شماره 4). در مذاکره با ایشان مشخص شد که در زمان سیل مازندران در انتهای 1397 حتی ستاد بحران وزارت کشور مناقصهای برای نوشتن چنین برنامهای برگزار کرده است. از طریق این فرد که رصد کاملی از فعالیتهای این حوزه در دوره حوالی زلزله کرمانشاه داشته است. مشخصشد که نرمافزاری نیز توسط آستان قدس رضوی در این زمینه طراحیشده (گروه شماره 5) و گروهی برنامهنویس نیز طی چند روز فشرده در قالب برنامههای فشرده برنامهنویسی HackaDisaster بخشهایی از چنین سامانهای را توسعه دادهاند که از نتایجی که بدان رسیدهاند اطلاعی از دست نیست (گروه شماره 6) در زمان نگارش این متن گروهی دیگر که وبسایتی فعال را بالا آوردهاند نیز یافت شد که در واقع سامانه موجود خود برای ارائه خدمات شهری را در راستای هدف مورد بحث ما تغییر کاربری داده بودند. سامانه بالا بود ولی فعالیتی در بستر آن مشاهده نمیشد (گروه شماره 7).
احتمالا میتوان حدس زد که اگر یک جستجوی اولیه منجر به یافتن 7 تیم مختلف برای توسعه چنین سامانهای شده است، چندین برابر فعالیت در این خصوص انجام شده و این تعداد گروه با عدم آگاهی از وجود همدیگر فعالیتی موازی را پیش برده و هر کدام در بخشی متوقف شدهاند.
به نظر میرسد شرح این مسیر طیشده، افراد درگیر، مشکلات به نتیجه نرسیدن و آسیبشناسی این روند و به نتیجه نرسیدن مجموعه این فعالیتهای گسترده، خود یک فعالیت پژوهشی مهم برای اندیشکده باشد. چه اینکه همین بررسی اولیه نشان میدهد که هزاران ساعت نفر کار در رستای اهداف انساندوستانه توسط افرادی دلسوز، در طی این مدت به دلایل مختلف انجام شده و حداقل میتوان گفت تا به امروز به ثمر ننشسته است.
در این میان ارتباط با هلال احمر به نتیجه رسید و مشخص شد فایلهای یافت شده در واقع به صورت دستی و تلفنی تکمیل شده است و تلاشی است برای ساماندهی که قابلیت تکمیل بسیاری دارد و بنابراین سامانه تحت وبی پشت آن وجود ندارد.
با مقدمات تشریحشده در بالا، هدف از تعریف این پروژه در اندیشکده دو هدف اصلی خواهد داشت:
بخش اول (زیرپروژه توسعه نرمافزار). تجمیع منابع و خروجیهای فعالیتهای پراکنده انجامشده در گروههای مختلفی است که با دلسوزی و انگیزههای انساندوستانه پیشرفتهاند. مشخصکردن مزیتهای گروههای مختلف برای توسعه و کامل کردن یک نرمافزار قابل قبول اولیه برای برآورده کردن نیازهای نهادهای درگیر در بحران، عمدتا جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی و ستاد مدیریت بحران کشور، در مرحله بعد مشخص کردن ویژگیهای و برنامه و اهداف نرم افزار مناسب برای اهداف و شرایط مختلف. مانند شرایطی که طرف تقاضا مشخص است، شرایطی که تبادل به صورت 3 گانه طراحی شود و علاوه بر طرف تقاضای نیاز و طرف ارائه کننده خدمات خیریه، بخشی هم تحت عنوان محل و شرکت تولیدکننده محصولات مورد نیاز به سامانه اضافه شود و مشخصاتی مانند فاز بندی توسعه نرم افزار و سایر موارد از این دست و در مرحله بعد توسعه نرمافزار اولیه. خروجی بخش اول: نرمافزار اولیه قابل استفاده برای نهادهای درگیر در بحرانهای عمومی که بتواند به صورت کارایی میان 1-نیازهای مناطق آسیب دیده و 2-منابع خیرین ارتباط برقرار کند.
بخش دوم (زیرپروژه اقناع سیاستگذار). معرفی این سامانه، کارایی و اهداف آن به تصمیمسازان نهادهای اصلی حوزه بحران، شامل جمعیت هلال احمر و بقیه نهادهای درگیر و ارائه اهمیت و جذابیتهای به کارگیری چنین سامانهای در مواقع بحران است. خروجی بخش دوم: اقناع تصمیمسازان مرتبط در حوزههای مرتبط با بحران، برای استفاده از این نرم افزار
بخش سوم (زیر پروژه استقرار و پشتیبانی). پس از موفقیت در این دو سطح، گام بعدی آغاز اجرایی کردن این نرمافزار با همکاری تیم توسعه نرمافزار و نهادی است که تمایل به استفاده از خدمات را دارد. خروجی بخش سوم: همکاری با نهاد استفادهکننده از نرمافزار برای توسعه و بهروزرسانی نرمافزار به صورت پیوسته و ارتفاع باگهای سیستم و آمادهسازی برای بحرانهای بعدی.
بخش چهارم (زیر پروژه معرفی عمومی سامانه). پس از تثبیت، معرفی این سامانه به صورت عمومی در کشور به خیریهها، نهادهای دولتی مرتبط و عموم افراد. خروجی بخش چهارم: توسعه یک کمپین تبلیغاتی و محتوای مورد نیاز و برنامه رسانهای برای معرفی محصولات و ترغیب به پیوستن گروههای مختلف به این فعالیت.
در حال حاضر به نظر میرسد منابع لازم در طبقات کلی معرفی شده در بند بالا به شرح زیر است:
· باید تکمیل شود.
· در این پروژه امیدواریم بتوانیم به صورت ماهانه گزارش پیشرفت پروژه ارائه کنیم. البته با توجه به اقتضائات پروژه ممکن است چنین وعده ای محقق نشود، ولی به نظرمان میرسد وعده ارائه چنین گزارشی میتواند ما را به ارائه چنین گزارشی متعهدتر کند.