روزِسیوچهارم ریحانِلایتناهی'
شادی، همچون بخار ناشناختهای در دالانهای تاریک و متروک میرقصد، بیآنکه اثری از خود در بافت زمان برجای گذارد نامهای با عنوانِ سیوچهارم ریحانِلایتناهی'
این شعلهی گریزپا، در هر پالس ناتمامِ احساس و در هر آنِ به تأخیر افتاده، از ما دورتر میشود. در سینههای تهی، هیچچیز جز صدای پژواکهای دور از دسترس نمیرسد.
گویی در لایههای پیچیدهی این جهان سرد و بیروح، شادی به گیاهی میماند که در خاکی بیجان، پژمرده و بیسرنوشت فرو میرود. تمامی جستوجوها برای یافتن آن، همچون تلاشهای بیثمر برای تعقیب دنبالهی آبی در دریاهای بیانتها است.
همچون آتشی که در دل کوهستانهای مهآلود در نهایت خاکستر میشود، شادی از میان انگشتان زمان میلغزد و تنها ردّی از دود و خاکستر به جا میگذارد. دلها همچون کاسههای ترکخورده، در جستجوی حقیقتی بیحضور، همچنان به تلاطم درمیآیند. و این مسیرِ بیپایان، به بهای از دست دادن خویش، در پردهای از ابهام و فراموشی ادامه مییابد.
روزپنجشنبه۱۴۰۴.۱.۱۴
ساعتِ۲۲:۵۸دقیقۀشب.
بهقلم:ف.ب