ویرگول
ورودثبت نام
csocialpolicy
csocialpolicyتحریریه برداشت‌ های سیاست‌گذاری اجتماعی?? ما ویرگول رو انتخاب‌کردیم برای معرفی رشته سیاست‌گذاری اجتماعی. رشته ای تازه و جذاب برای علاقه مندان به علوم اجتماعی.لینک کانالمون تو تلگرامcsocialpolicy@.
csocialpolicy
csocialpolicy
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

بخشی از تاریخ اقتصاد توسعه(دیدگاه وابستگی قدیم (مبتنی بر آراء پائول‌باران) درمورد توسعه ایران)

پائول‌باران
پائول‌باران

✍امیرمحمد عباسی؛ دانشجوی جامعه‌شناسی دانشگاه تهران

به عقیده پائول‌باران خصلت ویژه تکامل اروپای غربی عاملی تعیین کننده و اساسی در توسعه نیافتگی جوامع عقب مانده است (غفاری ، ۱۳۹۵ : ۲۳۲). از این رو این پرسش را در ذهن ما ایجاد می‌کند که منظور از خصلت تکاملی چیست و چه تاثیری بر توسعه‌نیافتگی کشورهای مستعمره از جمله ایران داشته است ؟

در ابتدا می‌بایست بیان کرد که نقطه استعمار غرب و ایجاد وابستگی را باید ریشه در پیدایش سرمایه داری بدانیم. تا پیش از انقلاب صنعتی و ماشینی‌شدن تولید، جهان تقریباً در یک سطح اجتماعی و اقتصادی برابر به سر می‌بُرد. افزایش تولید در اروپا آن‌ها را نیازمند بازاری گسترده‌تر و متقاضیان جدید کرد. افزایش فروش در کنار محدودیت منابع و نیروی کار و مواد خام، اروپاییان را به این سمت کشاند که هر چه بیشتر کشور‌های مشرق زمین و خاورمیانه را در جهت یافتن بازاری برای فروش و بهره‌برداری از مواد خام ونیروی کار ، به خود وابسته کنند (رضوی پیرانشاهی، ۱۳۹۵: ۲۷). از این‌رو دامنه این استعمار، ناشی از انقلاب صنعتی و نظام سرمایه‌داری، افزایش یافت و از این‌رو توجه غرب به مشرق زمین تداوم یافت؛ و اینگونه بود که رو به سوی پیشرفت گذاشت و از طریق استعمار هرچه بیشتر سرمایه داری جهانی را رقم زد. بنابراین با سیری تکاملی کشور‌های اروپای غربی، کشور‌های شرقی و از جمله ایران را به خود وابسته کردند (همان:۳۰).

طبق دیدگاه باران، که مبتنی بر نظریه وابستگی است، با این کار کشور‌های اروپای غربی مانع هر گونه توسعه و رشد کشور‌های شرقی از جمله ایران شدند. به بیان دیگر دیدگاه پل باران بیانگر این نکته است که توسعه نیافتگی امری خارجی و توسعه امری داخلی است؛ اگر عامل خارجی نباشد کشور‌ها می‌توانند درجهت توسعه بدون هیچ تعارضی گام بردارند. آنچه که ادعای او را اثبات می‌کند دیدگاهش درباره توسعه ژاپن است. به عقیده او این تجربه برای تمامی کشور‌های آسیایی از جمله ایران، به جز ژاپن، رخ داد. از این رو اقتصاد ایران در یک چرخه نامناسب به غرب وابسته بود. ژاپن بازاری نداشت که بتواند ساختار‌های خارجی را جلب کند و نه مواد خامی برای صنایع غرب داشت( غفاری، ۱۳۹۵: ۲۳۴). بنابراین استعمار آن برای کشور‌های اروپای غربی سود آنچنانی نداشت از این رو از آن صرف نظر کردند و به همین دلیل ژاپن توسعه یافت. اگر کشورهای اروپای غربی، ژاپن را هم تحت استعمار خود در می‌آوردند ژاپن هم توسعه نمی‌یافت .

او معتقد است پویش مادی تاریخ و جریان تاریخ ر اه خود را ادامه داد و کشور ژاپن، به همان دلایلی که گفته شد، مورد توجه غرب نبود. در بین کشور‌های آسیایی تنها ژاپن بود که از این استعمار نجات یافت و آن‌ها به سراغ ژاپن نرفتند و از این‌رو پشرفت کرد و توسعه یافت. و کشورهای دیگر که تحت استعمار بودند پیشرفتی نکردند .(همان).


پائول باران معتقد است که اگر عامل خارجی نباشد پویش مادی تاریخ راه خود را ادامه می‌دهد و پیشرفت حاصل خواهد شد از این رو براساس دیدگاه او اگر استعماری در کار نبود ایران در هر صورت پیشرفت می‌کرد و توسعه می‌یافت. البته این دیدگاه او قابل نقد است چرا که در هر صورت توسعه را بدون عنصری خارجی ممکن می‌داند و عوامل داخلی در عدم توسعه یافتگی را کم رنگ جلوه می‌دهد (همان).

جنبه‌ای دیگر از تحلیل در باب توسعه ایران که طبق نظریه او می‌توان مطرح کرد مفهوم استعمار اسکانی و نیمه اسکانی است. استعمار اسکانی یعنی کشور مورد نظر با استعمار رو به توسعه میرفت و جزئی از کشور اصلی می‌شد و در استعمار نیمه اسکانی کشور مستعمره، کشوری که دارای جمعیت بومی گسترده و فرهنگ غنی بود، از رهیافت توسعه دور می‌ماند و عقب می‌افتاد و اقتصاد کشاورزی آن تک محصولی می‌شد، صنایع آن از بین می‌رفت و وارد تقسیم کار جهانی می‌شد (همان: ۲۳۲). به نظر می‌رسید ما در دروه تاریخی از توسعه جامعه ایران، هم با استعمار اسکانی و هم نیمه اسکانی روبرو بودیم. استعمار نیمه اسکانی را در دوره قاجار و در زمان شاه عباس می‌توان دید که کمپانی هند شرقی به ایجاد بازاری در ایران روی آورد تا مازاد بازار هند را به فروش رساند و در این دوره بود که صنایع ملی از بین رفت. به علاوه شیوه زمین‌داری و کم آبی خود می‌توانست عاملی در جهت اقتصاد کشاورزی تک محصولی باشد (رضوی پیرانشاهی، ۱۳۹۵ : ۴۰-۳۹). بنابراین می‌توان در این دروه ایران را کشوری نیمه اسکانی تلقی کرد؛ اما به نظر می‌رسد در دروه پهلوی با وجود آنکه تحت استعمار بودیم اما کشوری اسکانی شدیم و صنایع ما رو به پیشرفت و توسعه بود.

از این رو براساس دیدگاه پائول باران به دلیل تکامل غرب و نیاز شدید او به بازاری جهانی برای فروش تولیدات، نیروی کار و موادخام، ما تحت استعمار جهانی بودیم و از توسعه بازماندیم.

اگر این استعمار نبود بی تردید و دور از نگرانی رو به توسعه می‌رفتیم مانند ژاپن. به علاوه در دوره‌هایی از توسعه ما به شدت تحت استعمار کشور‌های اروپای غربی قرار می‌گرفتیم و صنایع ملی ما از بین می‌رفت مانند دوره قاجاریه و کشوری نیمه اسکانی بودیم و در دروه پهلوی که رو به توسعه بودیم جزئی از کشور مرکز تلقی می‌شدیم و کشوری اسکانی بودیم. این دیدگاه قابل نقد است؛ از جمله اینکه باید به امکانات داخلی در جهت توسعه که باران آن‌ها را کم رنگ جلوه می‌دهد توجه کرد.

به نظر می‌رسد وی نوعی قطعیت قائل می‌شود که هر کشوری که تحت استعمار قرار می‌گیرد نمی‌تواند به درجه توسعه یافتگی برسد مگر اینکه تحت کشور استعمارگر توسعه یابد که اسکانی می‌شود .

منابع :

ازکیا ،مصطفی؛ غفاری،غلام‌رضا(۱۳۹۵)، جامعه‌شناسی توسعه، چاپ دوازدهم،تهران: کیهان.

رضوی پیرانشاهی، سید عباس ( پاییز و زمستان ۱۳۹۵)، پیامد‌های استعماری اروپاییان در مشرق زمین و ایران، سال چهارم، شماره دوم.

۲۱
۰
csocialpolicy
csocialpolicy
تحریریه برداشت‌ های سیاست‌گذاری اجتماعی?? ما ویرگول رو انتخاب‌کردیم برای معرفی رشته سیاست‌گذاری اجتماعی. رشته ای تازه و جذاب برای علاقه مندان به علوم اجتماعی.لینک کانالمون تو تلگرامcsocialpolicy@.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید