سالها است که فناوریها و ابزارهای جدید در همهی سطوح و عرصههای حیات اجتماعی مردم حضور دارند و امروزه به بخش هرچند کوچکی از زیست فردی، خانوادگی یا اجتماعی انسانها که نگاه کنیم، ابزارهایی را میبینیم که با استفاده از فناوریهای نوپدید (و بیش از همه اختراعات دیجیتال) طراحی و ساخته شدهاند و زندگی همهی ما آنقدر با این ابزارها آمیخته شده که گویی بدون آنها هیچ کاری پیش نخواهد رفت.
این امر با ظهور فناوریهای رایانهای و اینترنت عمق، شتاب و گسترهی روزافزونی و بیسابقهای پیدا کرده و به ندرت میتوان فعالیتی را در صحنهی زندگی دید که همه یا بخشی از آن در این بستر انجام نشود. خریدهای روزمرهی مردم یا مستقیماً در فروشگاههای برخط انجام میشود یا در مغازهها و فروشگاههای کوچک، بزرگ و زنجیرهای از کارت بانکی استفاده میکنند.
سابقهی مصرف گاز، برق، آب و تلفن خانوارها در سراسر کشور در شرکتهای مربوطه ثبت میشود. سهم زیادی از خرید بلیت هواپیما، قطار و اتوبوس یا حتی سفارش تاکسی هم در بستر پایگاهها و نرمافزارهای همراه انجام میشود. اطلاعات حرکت خودروها توسط شبکهی گستردهای از دوربینهای شهرداری و پلیس و سامانهی کارت سوخت ثبت میشود. کوچک و بزرگ و زن و مرد گوشی تلفن همراه دارند و از انبوهی از برنامکهای خدماتی، سرگرمی، ارتباطی و .... استفاده میکنند.
هرکدام از این همه تکاپو و فعالیت، به هر میزان که به شکل دیجیتال و رایانهای انجام شود، ردپایی از خود به جا میگذارد که شاید در نگاهِ نخست، اهمیت چندانی نداشته باشد، اما انباشت آنها در کنار هم در طول زمان میتواند تصاویر شگفتآوری از گوشه و کنار زیستِ اجتماعی ما ترسیم کند.
به عنوان مثال، تصور کنید که صورتحسابهای مشتریان یکی از فروشگاههای زنجیرهایِ گسترده در سطح کشور را (پس از «ناشناسسازی» و حذف اطلاعات هویتی) جمع کنیم و فقط چند مولفهی زمان خرید، اقلام موجود در صورتحساب و جمع مبلغ پرداختی را کنار هم بگذاریم. با همین چند مولفه میتوانیم نقشهی بسیار بزرگی از سبک زندگی و مصرف مردم در سطح کشور داشته باشیم. با تجمیع همین صورتحسابها در طول زمان، میتوانیم تغییرات خرید اقلام مختلف در طول زمان و مثلاً نقشهی گسترش یک کالا (یا یک گونهی مشخص از کالا) را ببینیم.
اگر این دادههای حاصل از این صورتحسابها را تقریباً همگی آنها با کارتهای بانکی پرداخت شدهاند، با دادههای سایر تراکنشهای بانکی همان افراد تجمیع کنیم، این نقشهی سبک زندگی به شکلی تصاعدی دقیقتر و عمیقتر خواهد شد.
مدیران، تصمیمگیران، سیاستگذاران و پژوهشگران اجتماعی و فرهنگی، تا همین چند سال پیش، به چنین سرمایهی سرشار و دقیقی از دادههای زندگیِ مردم دسترسی نداشتند. آنها ناچار بودند به مجموعهای از روشهای کمی و کیفی مثل مشاهدههای میدانی، پیمایش و سرشماری، گفتگوهای باز یا بسته و ... اتکا کنند.
اما این منبع نوپدید از داده، چندی است که توجه طیف گستردهای از کاربران و علاقمندان، از شرکتهای تجاری گرفته تا سازمانهای امنیتی را به خود جلب کرده است.
این میدان جدید که ابزارها، روشها و رویکردهای علمی ویژهی آن همچنان در حال تدوین است، موجب تولد عرصهی دانشیِ «علوم اجتماعی محاسباتی» در دانشگاهها و پژوهشگاههای کشورهای مختلف شده است.
این نام از دو بخش اساسی تشکیل شده است: «علوم اجتماعی» که خود شامل گسترهی وسیعی از دانشها و رشتههای دیگر (مثل جامعهشناسی، فرهنگشناسی، تاریخ، اقتصاد، علم سیاست، روانشناسی و ...) است و شامل هر دانشی میشود که به کنشهای اجتماعی انسان بپردازد و «محاسباتی» که به منطق ریاضی مراجعه به دادهها و تحلیل آنها در این دانش اشاره میکند. این دانش جدید را میتوان چهارراهِ میانرشتهایِ «علوم اجتماعی»، «آمار»، «ریاضیات» و «رایانه» دانست.
«علوم اجتماعی محاسباتی» سابقهی چندانی ندارد اما به شکل عجیبی در مراکز آموزشی و پژوهشی در سراسر دنیا مورد توجه قرار گرفته است. دانشگاه هاروارد «علوم داده» (که علوم اجتماعی محاسباتی همان کاربستِ آن در عرصهی اجتماعی است) را جذابترین عرصهی شغلی در قرن حاضر معرفی کرده و دانشگاه شیکاگو که یکی از معتبرترین دانشگاههای ایالات متحده است، شانزده پژوهشگاه تخصصی در همین عرصه دارد. مدت اندکی است که دانشگاهها و شرکتهای مختلف ایرانی نیز به شکلی موردی و پراکنده و متکی به ابتکارات فردی وارد این عرصه شدهاند.