زاکربرگ که این روزها سودای ساخت متاورس را دارد در مصاحبهای میگوید ما به همراه مایکروسافت و چند شرکت دیگر به صورت منظم جلساتی داریم تا درباره پروتکل اینترنت آینده به تفاهم برسیم. شکل جهان در حال تغییر است. واقعیت اینست که با گسترش فناوری اینترنتی ما در حال ورود به دنیای اکوسیستمها هستیم. در این دنیا شرکتهای مختلف با قابلیتهای مختلف، کنار هم قرار میگیرند تا با عرضه محصولاتشان بهصورت به هم پیوسته مردم را در شبکه خدمات خود قرار دهند و اینگونه است که تجارت خود را پیش میبرند. هر چقدر این #اکوسیستم قویتر، جمعیت بیشتری جزء این اکوسیستم قرار میگیرد و حتی تا میلیارد نفر میرسد. مثلا اینکه #ایپکگیمز مالک #فورتنایت است. این بازی الان حدود 400 میلیون بازیکن دارد. فورتنایت پروژه #متاورسی ایپکگیمز هم هست و این شرکت تلاش میکند تا این بازی را برای نسل جدید اینترنت آماده کند. به همین منظور ایپک گیمز در همین چهار پنج ماه اخیر شرکت بند کمپ را خرید و با شرکت معروف #لگو برای ساخت محصول متاورسی کودک وارد همکاری شد. در عین حال به دلیل لزوم رعایت قوانین دولت امریکا مثلا از ارائه سرویس به کاربران ایرانی محروم است. همچین چیزی در مورد گوگل هم هست. گوگل که تامینکننده سیستم عامل گوشیهای همراه شرکت هواوی بود بعد از بالاگرفتن دعوا بین دولت چین و امریکا در ماجرای 5G بدون توجه به بازار ارزشمند هواوی ارائه سرویسش را قطع کرد.
در جهان اکوسیستمشده، وابستگی سازندگان اکوسیستم به یکدیگر هم بسیار زیاد است و هم این وابستگی است که موجب میشود منافع مشترک به دست بیاید. دولتها با شرکتهای سازنده محصولات و سرویسها به اهداف حکمرانی خود میرسند و شرکتها با حمایت و اقتدار دولتها از منافع بازار بهره میبرند. اگر دولت امریکا نبود الان شرکت هواوی در انگلستان پروژه 5G را مدتها پیش نهایی و اجرا کرده بود اما با ورود دولت امریکا، نهتنها این قرارداد فسخ شد بلکه هواوی چینی زیر شدیدترین فشارهای سیاسی و امنیتی از طرف امریکا قرار گرفت و بازار انگلستان از دست کمپانیهای امریکایی خارج نشد.
در عصر اکوسیستمها، حکمرانی از شکل مرسومش در حال خارج شدن است. در الگوی جدید، #حکمرانی چندذیربطی به جای «حکمران تنها» مینشیند. دلیل این امر هم اینست که مولفههای قدرت حکومتها با قدرتمندشدن فناوریها در حال تغییر است. تا پیش از این جمعیت ملی، سرزمین، پول ملی از مهمترین مولفههای قدرت برای دولتها بودند. اما حالا با ظهور پلتفرمها و توسعه فناوری اینترنتی جمعیت ملی به شبکه جهانی، سرزمین به پلتفرم تبدیل شده است. امریکاییها میخواهند صاحب اکوسیستم جدید باشند. آنها از یک طرف با قدرتمندکردن شرکتها، از طرف دیگر با اعمال رگولاتوری سختگیرانه و در بعد سوم با تدوین برنامه اقدامشان مبتنی بر سند 2030 تلاش میکنند تا هم از حیث فرهنگی بر جوامع دیگر مسلط شوند و هم از منافع بزرگ اقتصادی آن بهره ببرند.
داستان این روزهای بیانیههای آپارات گیم، ساترا، بنیاد ملی بازیها نشان میدهد که اهمیت درک تغییر محیط برای همه اطراف قضیه مهمتر از حواشی دیگر است. شباهت این روزهای ما شبیه روزهای قبل از ملیشدن نفت است. روزگاری که نفت سرمایه ملی به ارزانی و رایگان توسط شرکت نفت انگلیس از کشور خارج میشد. امروز داده و اطلاعات، این نفت امروز به راحتی و رایگان از کشور خارج میشود. از سوی دیگر پلتفرمها جمعیت ملی را تبدیل به شبکهای تحت حاکمیت پنهان فرهنگی و سیاسی خود قرار دادهاند.(مثل قانون سفت و سخت انتشار عکس حاج قاسم در اینستا)
رگولاتور باید بداند در حکمرانی چندذیربطی مجموعههایی مثل آپارات نقش بازیگر در میدان را دارند. وظیفه رگولاتور #حمایتونظارتمسئولانه از سرویسدهندهها است تا امثال آپارات و نماوا و... بتوانند درست رشد کنند. آنها نقش دیوارهای دفاعی را در مقابل هجوم محتواهای نامناسب و آزاردهنده را دارند و در عین حال نیاز سرگرمی کاربران را هم رفع میکنند. از طرف دیگر رگولاتور باید ادبیات مشترک در سطح حاکمیت را برای درک این جهان اکوسیستمشده و آنلاین فراهم کند.
از طرف دیگر سرویسدهندههایی مثل آپارات باید به عنوان #سرویس_مسئول و پاسخگو نگرانیهای رگولاتور را رفع کند. خروج از کشور به معنی امر تجاری اشکالی ندارد. این جزوی از تجارت است و شاید موجب ورد به بازار بزرگتر شود اما رها کردن حکمران آنچه که در ویدیوی آپارات آمده است؛ یعنی پشت خود را از حامی قدرتمندی بهنام دولت خالی کردن. آپارات در نظر بگیرد ممکن است این کار در کوتاهمدت منافعی برایش به ارمغان بیاورد اما وارد رگولاتوری دیگری میشود که بارها از حیث فرهنگی، سیاسی متضادبودن قوانینش را اعلام کرده است و حتما در هنگامی که بخواهد بین سرویسهایش انتخابی کند تجربه هواوی را پیش روی ما قرار داده است.
اگر آپارات، جای #یوتیوب را در مصرف ترافیک در ایران گرفت حتما رگولاتور قدرتمندی وجود داشته تا این امکان برای سرویسدهنده ایرانی بهوجود بیاید و اگر بخش مهمی از خیال رگولاتور در تنظیمگری و مدیریت محتوا و کاربر راحت است حتما سرویسدهنده با کیفیتی وجود داشته است که بتواند این بازار را پاسخ دهد. رگولاتور و سرویسدهنده اگر بر محور مشترک #منافع_ملی بنا را بر همکاری متقابل قرار دهند میتوانند در مقابل این هجمه بزرگ اکوسیستمی غرب مقاومت کنند در غیر این صورت هر دو حذف میشوند و #قربانی_بزرگتر این ماجرا همان منافع ملی خواهد بود. درست مثل روزهای تلخ بعد از کودتای 28مرداد32.