میخوام بشنوم صدای نفس های عشق رو ، لرزه های بدنم هنوز تورو به یاد میاره، ما هیچوقت تغییر نمیکنیم میخوام هرکدوم از شخصیت هاتو بشناسم بیا داد بزنیم که اوضاع خوب نیست این شهر به سر و صدا نیاز داره... من و تو زیادی ساکتیم
نمیتونم نفس بکشم من میمیرم پس میشه لطفا نزدیکتر بیای فعلا محکم بغلم کن، وقتی چشمامو میبندم تنها چیزی که میبینم نور قرمزه ...هیچ پاسخی وجود ندارد تا زمانی که با خورشید بخوابم.
اون بیرون چه حسی داره؟ من برهنه هستم، بدون مهمات به خط مقدم می روم من می دانم که ممکن است مورد اصابت گلوله قرار بگیرم، اما من همچنان می روم ،فقط آرزو می کنم که ساعت به آرامی تیک تاک کند ...
زمان در حال گذر است، من فقط آرام آرام چشمانم را می بندم فعلا نمی توانم نفس بکشم ممکن است بمیرم فقط به امید اینکه مال من باشی....
خاطرات توی رگ هام ،سلول هام به دنبال تو فریاد میزنن حالا میدونم که چی باید میبودم...تقدیر دوباره ما رو پیدا کرد ...این منو بدجوری عذاب میده. رویاهام سرگردون دنبال چیزی میگردن... وقتی کنارم بودی یادم اومد اسمم رو که واسه مدتی فراموش شده بود..
مرا به بهشت خود ببر
درب بهشت در حال بسته شدن است
شب پر ستاره ای است
مرا در نور آبی مهتاب ببوس
منو از اینجا بیرون کن
منو با خودت ببر
امید من به جهنم
مرا به بهشت خود ببر
درهای بهشت را باز کن
اجازه بده روی ابرها راه برویم
می توانیم؟
مرا از گرفتار شدن نجات بده
محکم بغلم کن
سریعتر و سریعتر
خراب می شود
داره تاریک میشه
جهنم در بهشت
(ترجمه ای از آهنگ hell in heaven از توایس)