ابهام و پوچیکل روزامو گرفته بی هدف به زندگیم ادامه میدم وسعی میکنم با چیزای مختلف خودم رو راضیکنم نسبت به زندگی و ارزوها و رویاهام ولی بنظرم بزرگترین مشکلم اینجاس که هیچ هدفی ندارم.
کلی آرزو و رویا توی ذهنم هستند که نمیدونم کدومو واقعا میخوام گاهی از راهی که اومدم واقعا میترسم و میگم که اشتباه کردم شاید...
خودمو با "تقصیر تو نیست" هایی که دوست مجازیم میگه آروم میکنم و فکر میکنم شاید یه روز بتونم کنار پسری باشم که هیچ حسی غیر ازینکه برام یه پناه و برادره ندارم بهش پسری که با ۱۱ سال تفاوت سنی تفاوت رفتاری کمی داریم . پسری که خودمو باهاش گول میزنم
و حس میکنم هر لحظه ی زندگیم از چیزی غیر بی هدفی ،فرار و دروغ سرچشمه میگیره :))