راویانِ اخبار و ناقلانِ آثار و طوطیانِ شکرشکنِ شیرینگفتار و خوشهچینان خِرمن سخندانی و صرافان سرِ بازارِ معانی و چابکسواران میدان دانش نقل کردهاند که در عجمستان، جوانی بود عادل که «تبلیغ ابنِ بازار اِبن کاتلر» نام داشت، و فوت و فن بازاریابی رقومی را در مکتبخانه هدایت به نیکویی آموخته بود؛ و در راستهٔ عاملان تبلیغات، طالبِ پیشه طراحی راهبردهای تبلیغی بود.
گفتندش کسبوکار دانی؟
گفت دانم!
گفتندش منطق کسبوکار بر چند قِسم است؟
گفت قِسمشان را ندانم؛ اما مکتوبات پورتر را خوانده، و بوم مُدلِ کسبوکار اُستروالدر را مشق کردهام!
جماعت قهقهه کردند و دلریسه رفتند، و گفتند که ای طالبِ دانایی، هیچ ندانی!
گفت چگونه دانم؟
گفتندش کتاب «The Business Model Navigator» حضرتِ «اولیور گاسمن» را بخوان که پنجاه و اندی مُدل کسبوکار آدمیزادی را یکجا فهرست کرده است تا بخوانی و جان یابی، و آنچه در بطن کسبوکارِ بُنگاه نادیدنی است، آن بینی؛ چراکه، مقصد و مقصود بُنگاهها، رونق و توسعه کسبوکارشان است؛ و تا منطق کسبوکارشان را ندانی و مُدل کسبوکارشان را که نشان نمیدهند نبینی، در افروختن چراغ رونق، و دمیدن در اجاق توسعه کسبوکارشان ناتوانی.
و چه خوب گفتهاند که دانایی توانایی است؛ و گشودن باب برای ناتوانجماعت را در این پیشه حرام است!
این را هم بگویم که جهاد دانشگاهی کتاب مذبور را با عنوان «راهنمای مُدل کسبوکار» منتشر کرده است. ترجمهشان را ندیدهام و نمیدانم باید توصیهشان کرد یا خیر!