در دنیایی زندگی میکنیم که باید تلاش کنیم در کنار همه سختی ها و ناملایمات , حس خوبی از زندگی و خودمان داشته باشیم تا بتوانیم پرانرژی به سمت اهدافمان حرکت کنیم.یکی از اصولی که باعث میشود حس خوبی داشته باشیم داشتن حداقلی از تعادل در زندگیمان است.
علت خیلی از ناراحتی های ما در طول زندگی نداشتن یا کم بودن تعادل در حیطه های مختلف زندگی است.وقتی در یک یا چند حوزه خاص از زندگی متمرکز میشویم و به بخش های دیگر زندگی کمتر اهمیت میدهیم, زندگی ما از تعادل خارج شده و با وجود اینکه ممکنست در مقطعی از زمان, حس خوبی از زندگی داشته باشیم ولی در بلند مدت حس خوبی از زندگی نداریم.
داشتن تعادل در زندگی در دو بعد مهم است.بعد اول متعادل کردن زندگی و بعد دوم نگهداری و حفظ تعادل.وقتی یک فرد دچار اعتیاد به سیگار ,تصمیم به ترک سیگار میگیرد , نگهداری و حفظ ترک سیگار از خود ترک سیگار بسیار مهمتر است.
اعتیاد به یک بعد یا چند بعد از زندگی باعث میشود تعادلی شکل نگیرد یا اگر شکل بگیرد دوامی نداشته باشد.اعتیاد به کار , قدرت , شهرت , خرید , پول و مواردی از این دست جزء اعتیاد های مهمی است که انسانها در زندگی با آن روبرو هستند.
تعادل یعنی پرداختن و اهمیت دادن به تمامی ابعاد مختلف زندگی یک انسان.البته ممکنست آگاهانه و با پذیرفتن اینکه بعضی ابعاد دیگر زندگی کمرنگ شود , در مقاطعی از زندگی ما به یک یا چند بعد بیشتر توجه کنیم.ولی موظف هستیم بمرور به مسیر تعادل برگردیم.
ما به دلیل محدودیت در وقت و انرژی باید تا جایی که میتوانیم در مسیر تعادل گام برداریم.زمان از دنیا رفتن ما مشخص نیست و نباید روزی برسد که حسرت چیزهایی را بخوریم که هیچ وقت و هیچ موقعی برایش هیچ کاری انجام ندادیم.