ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
ماه‌نامه‌ی دانشجویی «داد»
خواندن ۴ دقیقه·۷ سال پیش

امنیت بانوان در گروِ تغییر باورها

اعتراض دانشجویان دانشگاهی در هند، به آزار شبانه در اطراف دانشگاه
اعتراض دانشجویان دانشگاهی در هند، به آزار شبانه در اطراف دانشگاه

کیان گلباغی/ دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف

صحبت از امنیت زنان، بحثی است که از دیرباز به شکل‌های گوناگون، مورد توجه بوده‌است. در جامعه‌ی مردسالار سنتی، زنان و کودکان، اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر جامعه و مردان، تأمین‌کننده‌ی امنیت و صاحبان قدرت و سرمایه بودند. امنیت زنان تنها در سایه‌ی پدر یا همسر تعریف می‌شد. با حاکم‌شدن قانون و نظام دیوان‌سالاری مدرن، این مناسبات سنتی تغییر کرد. کم‌کم زنان (البته طیّ تاریخچه‌ی مبارزاتی طولانی) صاحب حقوقی برابر با مردان شدند و قانون، جای همسر و پدر را در پاس‌داری از امنیت زنان گرفت. از نظر قوانین توسعه‌یافته، زن و مرد در کرامت و حقوق انسانی به برابری رسیدند. اما چرا هنوز بسیاری از بحث‌های مربوط به زنان از جمله امنیت حل نشده‌اند؟ در وجود قوانین تبعیض‌آمیز هیچ شکی نیست. قوانینی مانند پوشش، حضور در ورزشگاه، خروج از کشور، حق طلاق و حضانت فرزند، سربازی اجباری مردان و ... که حتی مشابه آن‌ها در جوامع غربی هم به یادگار مانده‌است. برای مثال، هنوز در غرب، نام خانوادگی فرزندان بر اساس نام خانوادگی پدر انتخاب می‌شود. اما آیا مشکل زنان فقط در این قوانین خلاصه می‌شود؟ آیا با تغییر قوانین، می‌توان امنیت زنان را تأمین کرد؟ در مورد ناامنی‌های نظام‌مند برای زنان، مثل گشت ارشاد، جواب مثبت است. اما در سایر موارد، به نظر بنده قوانین و مجازات‌ها، بخش کوچکی از مسئله هستند. اگر در قوانین کشور خودمان نگاه کنیم، می‌بینیم که در جرائم مربوط به امنیت افراد (قتل، دزدی، تجاوز و ... ) تبعیض خاصی میان زنان و مردان نیست و اگر هم باشد، به نفع زنان است. مثلاً جرمی تحت عنوان تجاوز زن به مرد حتی تعریف‌شده نیست؛ در صورتی که برعکس آن مستوجب اشدّ مجازات است! در مورد خشونت کلامی هم تبعیضی در قوانین وجود ندارد اما این نوع از ناامنی -اگر نگوییم فقط- اغلب متوجه زنان است. حال چه کنیم؟ اگر قوانینی برای حمایت از بانوان وضع کنیم، صراحتاً پذیرفتیم که زن، جنس ضعیف و نیازمند حمایت قانون است. پس بهتر است کمی در ریشه‌ی این مسائل دقت کنیم. ابتدا باید پذیرفت که بیشتر این مسائل(تا آن‌جا که مختص زنان است) ریشه‌هایی جنسیتی دارند. باید پرسید که چرا خشونت کلامی و به‌ویژه از نوع جنسی آن، ابزاری علیه زنان است؟ چرا در یک جدال کلامی و در شرایطی برابر، زنان توان مقابله‌ی ‌به ‌مثل ندارند؟ چرا اشاره به اندام جنسی زنان، توهین محسوب می‌شود اما برای مردان این‌گونه نیست و چه‌ بسا خوش‌آیند است؟! چرا برای توهین شدید به یک مرد، باید حتماً به اعضای مؤنث خانواده‌اش اشاره کرد؟ چرا مفهوم تجاوز جنسی به صورت یک‌طرفه در ذهن ما متبادر می‌شود و از طرف زن به مرد، قابل تصور نیست؟ چرا رابطه‌ی جنسی نامشروع برای زنان مایه‌ی شرم‌ساری است و برای مردان این‌طور نیست و بعضاً مایه‌ی افتخار است؟ ظاهراً مشکل این‌جا است که هنوز در نگاه انسان‌ها، مرد، جنس غالب در رابطه‌ی جنسی است. انگار که رابطه‌ی جنسی، که دو طرفِ آن هیچ ارجحیت مشخصی نسبت به هم ندارند، کالایی است که از جانب زن به مرد ارائه می‌شود و زن حتماً باید در ازای آن چیزی دریافت کند؛ در غیر این صورت باخته‌است. یک پاسخ اقتصادی به چرایی این موضوع این است که بازار نرخ را تعیین می‌کند. مردان از دیرباز، برای رفع نیاز جنسی خود، به زنان پول می‌دادند و یا آن‌ها را به کارگری جنسی خود استخدام می‌کردند؛ چرا که صاحب ابزار تولید و سرمایه بودند. دو قرن نمی‌گذرد از زمانی که زنان آمریکا، حق مالکیت خود را پس گرفتند. از آن زمان تاکنون خیلی چیزها تغییر کرده‌است ولی هنوز هم سهم عمده‌ی اقتصاد و قدرت سیاسی دنیا در دست مردان است. اکنون برتری پوشالی مردان در موضوعات جنسی قابل ‌درک‌تر است. شاید بتوان گفت که تمرکز قدرت و ثروت در دست مردان و در نتیجه‌ی به‌وجودآمدن صنایعی مثل مدلینگ، تن‌فروشی و ... این باور فرهنگی را ایجاد کرده‌است که مرد، جنس برتر در یک رابطه جنسی است؛ چرا که او در این رابطه، به دنبال رفع نیازی سطح بالاتر بوده‌است تا طرف مقابل که اولویتش امرار معاش خود بود. در جوامع امروز، با این که نقش عوامل اقتصادی و حقوقیِ تبعیض جنسیتی کم‌رنگ‌تر شده‌اند، اما هنوز فرهنگ متأثر از جامعه‌ی سنتی به یادگار مانده‌است. به‌هر‌حال فرهنگ آخرین چیزی است که در جامعه تغییر می‌کند. در ایران هم، عواملی مانند قوانین پوشش و تفکیک جنسیتی گسترده به‌خصوص در آموزش و پرورش، به شکاف جنسی و در نتیجه پررنگ‌ماندن این کلیشه‌ها کمک کرده‌اند. با درنظرگرفتن این حقایق، می‌توان دید بهتری به مسئله‌ی امنیت زنان داشت. اگر این موضوع، یک مسئله‌ی فرهنگی باشد، نباید به دنبال راه‌های حقوقی و قضایی برای آن باشیم. امنیت گاهی در تغییر باورها است. به قول سهراب: «چشم‌ها را باید شست!»

برای ورود به کانال پیام‌رسان تلگرام دوهفته‌نامه‌ی دانشجویی «داد» کلیک کنید.

تن‌فروشیزنانتبعیضامنیترابطه‌ی‌جنسی
نخستین گام، آگاهیست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید