امروزه کمتر کسی را می توانید پیدا کنید که با مشکلات و سختی های زندگی روبرو نشده باشد. زندگی تمام انسان ها با فراز و نشیب هایی همراه است که گاه خواسته و گاه ناخواسته وارد زندگیشان می شود. اینکه چطور با مشکلات و سختی ها باید برخورد کرد، هنر آن شخص است. گاهی این مشکلات سبب فشارهای روانی و استرس زیاد بر روی فرد می شوند و زندگی او را مختل می کنند. متاسفانه افراد زیادی هستند که به جای رویارویی با مشکلات و حل آنها، به دنبال ساده ترین راه ممکن می روند؛ فرار از مشکلات. شاید شنیده باشید که فردی به یک باره غیب شده و برای طولانی مدت از او خبری نشده است. به خصوص در زندگی های مشترک، مرد یا زنی بدون اطلاع به همسر خود تصمیم به ترک زندگی می گیرند و به یکباره غیب می شوند. حال سوال این است اگر این فرد برای طولانی مدت غیب شده و خبری از او نباشد، چه چیزی پیش خواهد آمد و قانون در برابر غیبت و مفقود شدن شوهر و حتی در مواردی مفقود شدن زن در زندگی مشترک چه برخوردی خواهد کرد؟
در هنگام غیبت و مفقود شدن شوهر یا گم شدن زن به یکباره و در صورتی که خبری از او نباشد، اولین راه ممکن مراجعه خانواده یا نزدیکان او به اداره آگاهی است. در آنجا باید لیستی از مشخصات فرد مانند مشخصات ظاهری، علامت مشخص بر روی بدن، آخرین لباسی که فرد به تن داشته، مشکلات پزشکی و موارد دیگر به پلیس اطلاع داده شود. علاوه بر اداره آگاهی، بهتر است به بیمارستان ها و پزشکی قانونی مراجعه شود. اگر از این ارگان ها هیچ نتیجه ای نگرفتید و به شخصی مظنون بودید، می توانید بر علیه آن شخص شکایت آدم ربایی کنید.
متاسفانه مردانی هستند که به جای حل مشکلات زندگی زناشویی، تصمیم به فرار گرفته و یکباره همسر خود را ترک می کنند. در این شرایط زن باید در ابتدا به اداره آگاهی مراجعه کرده و گم شدن همسرش را اطلاع دهد. بعد از آن باید به شورای حل اختلاف مراجعه کند تا یک کارشناس برای بازدید از محل زندگی او تعیین شود.
کارشناس باید با بررسی های منزل فرد گم شده، این گواهی را تایید کند که شوهر خانه را ترک کرده و کسی از او اطلاعی ندارد. بعد از این جریان و گذشت زمان طولانی، یک فرضیه بسیار محتمل خواهد بود و آن این است که مرد از روی عمد اقدام به ترک خانه و زندگی مشترک کرده است. در این شرایط زن چاره ای به جز مراجعه به دادگستری و طرح دعوا ندارد. براساس یکی از شروطی که در عقدنامه آمده است، اگر زوج خانه و خانواده را بدون اطلاع و دلیل ترک کند و برای مدت حداقل ۶ ماه از او خبری نباشد، به عبارت دیگر در هنگام اثبات غیبت و مفقود شدن شوهر ، زن اصطلاحا در عسر و حرج قرار می گیرد و می تواند اقدام به درخواست طلاق نماید.
نکته:
اگر در عقدنامه این شرط ذکر نشده باشد، کار زن کمی با دشواری همراه خواهد بود. طبق ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی: هرگاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد، زن او می تواند تقاضای طلاق کند در این صورت با رعایت ماده ۱۰۲۳ حاکم او را طلاق می دهد.
اگر زن به این نتیجه برسد که شوهر مفقودالاثر تعمدا اقدام به ترک خانه کرده و هیچ خبری بعد از گذشت حداقل ۶ ماه از او نشود، می تواند برای طلاق دادخواست دهد. در این طرح دعوا، زن خواهان دعوا و مرد خوانده خواهد بود. به دلیل عدم اطلاع از مکان شوهر، باید او را مجهول المکان معرفی کرد تا بر آن اساس وقت رسیدگی ابلاغ شود. کلیه مراحل این دعوا به صورت غیابی انجام شده و در صورتی که ضامن معتبر به دادگاه معرفی شده و تامین از خواهان (محکوم له) گرفته شود، حکم طلاق غیابی صادر خواهد شد. زن می تواند علاوه بر دادخواست طلاق، برای دریافت مهریه و نفقه خود دعاوی دیگری نیز طرح کند تا در صورت پیدا شدن اموال شوهرش، قانون آنها را توقیف کرده و حق زن را بپردازد.
اصولا مردهای بی تعهد در زندگی دست به چنین کاری می زنند و تصمیم می گیرند به یکباره زن و زندگی را رها کنند. در شرایط غیبت و مفقود شدن شوهر ،زن چاره ای به جز مراجعه به قانون و کمک گرفتن از آن نخواهد داشت. قانون با راهکارهایی که به نفع زن خواهد بود، به زندگی او سر و سامانی خواهد داد. اگر هیچ اثری از مرد نباشد و به هیچ وجه زن نتواند از مکان و حال او خبری به دست آورد، شوهر مفقودالاثر به حساب خواهد آمد. از طرفی اگر زن بداند که مرد زنده است و تنها قصد بازگشت به او را ندارد، دیگر آن فرد مفقودالاثر به حساب نخواهد آمد. حال در شرایطی که مفقودالاثر بودن مرد محرز شود، قانون مدتی را برای تفحص او در نظر می گیرد. این مدت زمان معادل ۴ سال است.
اگر مردی به یکباره مفقودالاثر شود و مرگ و زنده بودن او مشخص نباشد، قانون حکمی داده تا به مدت ۴ سال درباره او تفحص شود. بعد از گذشت این مدت اگر خبری از مرد به دست نیامد، قانون برای زن شرع مطلقه را اجرا خواهد کرد. در مدت این ۴ سال ولّی مرد وظیفه دارد تا از مال خودش یا فرزندش نفقه زن را بپردازد. در صورت پیدا شدن مرد تمام مخارجی که زن در این بازه زمانی از دارایی های خود یا درآمدش داشته باشد، به عهده او خواهد بود.
مرد موظف است تا مخارجی که زن از خود داشته است را به زنش پرداخت کند. حال اگر هیچ مالی برای زن وجود نداشته باشد و شرایط زندگی برای او سخت شود، می تواند در دادگاه درخواست عسر و حرج بدهد. دادگاه در این گونه موارد حکم طلاق را زودتر صادر خواهد کرد. بعد از اجرای حکم طلاق، زن با گذراندن دوره عده می تواند برای ازدواج مجدد اقدام کند.
نکته مهم این که اگر بعد از اجرای طلاق غیابی و زمانی که زن در دوران عده است، مرد بازگردد و خواهان بازگشت به زندگی مشترکش باشد، تکلیف چه خواهد بود؟ در این شرایط اگر مرد به دادگاه رفته و تقاضای ادامه زندگی مشترک را بدهد، متاسفانه! اثر طلاق از بین رفته و حکم باطل خواهد شد. براین اساس در ماده ۱۰۳۰ قانون مدنی این طور آمده است: اگر شخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضاء مدت عده، مراجعت نماید نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولی بعد از انقضاء مدت مزبور حق رجوع ندارد.
برای طلاق غیابی لازم است تا زن به دادگاه خانواده رجوع کرده و دادخواستی برای طلاق تنظیم کند. بعد از آن دادگاه ابلاغیه را برای هر دو طرف ارسال خواهد کرد. حال اگر ابلاغیه به دست مرد نرسد و در جلسات دادگاه حضور پیدا نکند، قاضی رای دادگاه را به صورت غیابی صادر خواهد کرد. مدت زمان طلاق غیابی برای هر زوجی متفاوت است و نمی توان در رابطه با آن به طور قطعیت چیزی گفت. مدارک لازم برای این طلاق سند رسمی ازدواج، اصل شناسنامه و اصل کارت ملی می باشد.
زن به دلیل این که از لحاظ قانونی موظف به تمکین از شوهرش می باشد، با پیامدهای حقوقی بیشتری مواجه خواهد شد. یکی از تمکین های (وظایف) زن در برابر شوهر، سکونت زن در محل اقامت مرد است. این یعنی اگر زن بدون اجازه و رضایت همسرش اقدام به خروج از منزل کند، از تمکین در برابر شوهرش سر باز زده است. البته زوجین هر دو در برابر هم دارای وظایفی هستند و این مورد تنها به زن مختص نمی شود. به طور کلی ترک خانه توسط مرد یا زن جرم محسوب نشده و نمی توان آنها را به دلیل ترک منزل تحت تعقیب کیفری قرار داد.