ضرب و جرح عمدی و غیر عمدی ، قصاص کردن ، قابل گذشت بودن ، تفاوت ضرب و جرح با ضرب و شتم ، اثبات با قسامه ، شکایت از ضارب و گرفتن دیه ، همه اینها اصطلاحاتی هستند که شاید به گوشمان خورده باشند در این مقاله قصد داریم شما همراهان عزیز را با این اصطلاحات و قوانین مربوط به ضرب و جرح آشنا کنیم . با ما همراه شوید…
«ضرب» به صدماتی گفته میشود که بدون شکستگی یا خونریزی بر اعضای بدن وارد میشود و آثاری مانند کوفتگی، سرخی، کبودی، سیاه شدن و پیچ خوردن ایجاد میکند.
«جرح» نیز به صدماتی گفته میشود که به ازهمگسیختگی بافتهای بدن منتهی شود. جرح اغلب با خونریزی همراه است، مانند خراشیدگی یا پارگی پوست یا شکستن استخوان و نقص یا قطع عضو.
مطابق مقررات پیشبینی شده در قانون مجازات اسلامی جنایت بر اشخاص که ضرب و جرح را هم نیز شامل می شود ممکن است به صورت ضرب و جرح عمدی یا غیرعمدی واقع شود و حسب اینکه جرم مذکور به صورت عمد یا غیرعمد واقع شده باشد قانونگذار مجازات متفاوتی را برای آنها در نظر گرفته است. در این مقاله تمرکزمان بر روی ضرب و جرح عمدی و انواع آن می باشد.
ممکن است در اختلافاتی که بین زوجین در زندگی مشترک ایجاد میشود وضعیت به گونهای شود که جدال و بحث بین آنها به ضرب و جرح کشیده شود. در این صورت چنانچه اختلاف مذکور منجر به ضرب و جرح گردد حسب اینکه عمدی یا غیرعمدی باشد مجازات قصاص یا دیه را در پی خواهد داشت. در چنین حالتی، فردی که مورد ضرب و جرح واقع شده است باید سریعا به پزشکی قانونی مراجعه نموده و پس از انجام معاینات مورد نیاز و اخذ استعلام از مرجع مذکور آن را به مرجع قضایی مربوطه ارائه دهد تا بتواند برای اخذ دیه اقدام کند.
مهمترین ادله اثباتی که قانونگذار برای اثبات جرائم در قانون مجازات اسلامی پیشبینی نموده است عبارتند از:
اقرار مرتکب جرم
شهادت شهود
قسامه و سوگند
علم قاضی
مهمترین دلیلی که میتواند مورد استناد قرار گرفته و قاضی دادگاه از طریق آن مبادرت به صدور رای نماید اقرار مرتکب جرم به ارتکاب آن از سوی خود میباشد. بنابراین، چنانچه زوجه برای اثبات ادعای خود شاهدی نداشته باشد میتواند در صورت اقرار متهم به ضرب و جرح وی آن را به دادگاه ارائه دهد.
ضرب و جرح عمدی با چاقو اغلب در منازعات و دعواهایی که بین دو نفر صورت میگیرد رخ میدهد. در چنین حالتی فردی که به وسیله چاقو جراحتی را به طرف مقابل وارد می آورد حسب شرایط پیش بینی شده در قانون ممکن است به قصاص یا پرداخت دیه به طرف مقابل محکوم شود. ضرب و جرحی که از طریق چاقو نسبت به طرف مقابل صورت میگیرد طبق بند ۲ ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی عمدی محسوب میشود.
ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی:
« هرگاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، میگردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود.»
ضرب و جرح با سلاح گرم یکی دیگر از صورت جنایاتی است که ممکن است نسبت به افراد ایجاد شود. در چنین مواردی حسب شدت جراحتی که از طریق سلاح گرم ایجاد میشود ممکن است جراحت مذکور، منجر به قتل یا آسیب غیرقابل جبرانی شود که در این گونه موارد مطابق تعاریف پیشبینی شده در قانون مجازات اسلامی جنایت مذکور میتواند عمدی یا غیرعمدی باشد. باید به این نکته توجه داشت که ضرب و جرح با سلاح گرم میتواند منجر به دو جرم شود که حمل و استفاده از سلاح غیرمجاز بخش دیگری از جرم مذکور است که مطابق بند پ ماده ۶ قانون حمل اسلحه به صورت ذیل قابل مجازات است. سلاح گرم سبک خودکار، قطعات مؤثر یا مهمات آن، به حبس از دو تا پنج سال.
ممکن است والدین طفل در چارچوب اقداماتی که برای تربیت آن انجام میدهند یا حتی خارج از چنین اقداماتی دست به رفتارهایی بزنند که موجب ایراد صدمه و آسیب نسبت به طفل شود. چنین آسیبهایی ممکن است به عمد یا غیرعمد ایجاد شود. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اگر ایراد ضرب و جرح عمدی توسط پدر صورت گیرد و آسیبهایی نسبت به جسم طفل ایجاد شود در چنین صورتی پدر در برابر فرزند خود قصاص نمیشود و در صورت وجود سایر شرایط مطابق مقررات موجود در قانون مجازات اسلامی به پرداخت دیه و تعزیر مقرر در قانون محکوم خواهد شد.
ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی:
قصاص در صورتی ثابت می شود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنیٌ علیه نباشد و مجنیٌ علیه، عاقل و در دین با مرتکب مساوی باشد.
لازم است بدانیم مجازات اصلی و اولیه ضرب و جرح از نوع عمدی مانند قتل عمدی، قصاص کردن است. یعنی همانطور که اولیای دم مقتول (بستگان درجه اول مقتول که صاحب خون او هستند) میتوانند درخواست کنند که قاتل کشته شود، در ضرب و جرح نیز شخص آسیبدیده میتواند عین همان آسیبی که ضارب به او وارد کرده، تحت نظر قاضی بر جسم ضارب وارد نماید.
اما از آنجا که عملاً امکان شبیه سازی دقیق عین همان آسیب وجود ندارد، و به اصطلاح امکان مماثلت وجود ندارد، قصاص کردن قابل اجرا نیست و به جای آن، برای هر نوع آسیبی که به بدن بزه دیده وارد میشود، مبلغ معینی در قانون تعیین شده که دیه نام دارد و مرتکب جرم در صورت درخواست مجنیعلیه مکلف به پرداخت آن به وی میباشد.
برای اینکه جرح موجب قصاص شود، باید «شرایط عمومی قصاص کردن » و «شرایط اختصاصی قصاص عضو» وجود داشته باشد. شرایط عمومی قصاص در مواد ۳۰۱ به بعد قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ بیان شده است. البته در صورتی حکم به قصاص داده میشود که مرتکب جرح، پدر یا از اجداد پدری قربانی جرم نباشد و مجنیٌعلیه هم عاقل و در دین با مرتکب مساوی باشد. علاوه بر این، برای محکوم شدن به مجازات قصاص، مرتکب باید عمد داشته باشد. شرایط جنایت عمدی در ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی بیان شده است.
– محل عضو مورد قصاص با مورد جنایت یکی باشد؛
– قصاص با مقدار جنایت مساوی باشد؛
– خوف تلف مرتکب یا صدمه بر عضو دیگر نباشد؛
– قصاص عضو سالم در مقابل عضو ناسالم نباشد؛
– قصاص عضو اصلی در مقابل عضو غیراصلی نباشد؛
– قصاص کردن عضو کامل در مقابل عضو ناقص نباشد.
در صورتی که هر یک از شرایط عمومی و اختصاصی قصاص کردن وجود نداشته باشد، مرتکب جرم به پرداخت دیه محکوم خواهد شد. بنابراین، در جنایت غیرعمدی بر اعضا و جنایت عمدی که قصاص ندارد یا قصاص در آن ممکن نیست یا بر دیه مصالحه شده است، دیه پرداخت میشود. مواد ۵۵۸ به بعد قانون مجازات اسلامی قواعد عمومی دیه اعضا را بیان کرده است.
ضرب و جرح عمدی نسبت به تمامیت جسمانی افراد از جمله جرائم مربوط به قصاص کردن در قانون مجازات اسلامی محسوب میشود و طبق مقررات موجود در قانون مذکور اجرای قصاص در صورتی امکانپذیر است که مجنی علیه آن را درخواست کرده باشد. بنابراین، جرم مذکور از جمله جرائم قابل گذشت محسوب شده و تا زمانی که مجنی علیه خود اقدام به شکایت کیفری علیه مرتکب جرم ننماید قاضی نمیتواند خودش اقدام به اجرای قصاص علیه مرتکب جرم کند.
همچنین، پس از طرح شکایت علیه مرتکب جرم مجنی علیه میتواند در هر مرحله از مراحل تعقیب، رسیدگی و حتی در زمان اجرای حکم از شکایت خود گذشت کرده و اجرای مجازات قصاص متوقف شود. اما باید به این نکته توجه داشت که مطابق مقررات موجود در بخش تعزیرات از قانون مجازات اسلامی چنانچه مجازات قصاص کردن به هر دلیلی اجرا نشود و بیم تجری و بر هم خوردن نظم جامعه باشد مرتکب جرم حسب مورد به مجازاتهای پیشبینی شده در قانون محکوم خواهد شد.
مهمترین مرجع معاینات پزشکی برای اثبات وقوع جنایات واقع شده نسبت به اشخاص پزشکی قانونی میباشد که مرجعی وابسته به قوه قضاییه بوده و در تعیین میزان جراحات وارده یا تشخیص اینکه جنایتی به صورت عمدی یا غیرعمدی واقع شده گزارش صادر میکند. زمانیکه ضرب و جرحی نسبت به یک فرد صورت میگیرد مجنی علیه باید سریعا پس از طرح شکایت نامه ارجاع به پزشکی قانونی را از دادسرای مربوطه اخذ کرده و با ارائه به پزشکی قانونی سریعا مورد معاینه و آزمایش قرار گیرد. تاخیر در انجام معاینات و رجوع به پزشکی قانونی موجب از بین رفتن آثار جراحات ایجاد شده خواهد شد.
اثبات ضرب و جرح با قسامه
ادله اثبات در قانون مجازات اسلامی عبارتند:
قسامه به معنای سوگند خوردن اقوام و خویشاوندان مجنی علیه است و در مواردی مطرح میشود که شاکی دلایل دیگری از جمله شهادت شهود و اقرار مرتکب جرم را نداشته باشد. قسامه در حقوق کیفیت و تعداد خاصی دارد که باید رعایت شود. برای اینکه ضرب و جرح با قسامه ثابت شود با توجه به میزان دیهای که به آن تعلق میگیرد تعداد آن متفاوت خواهد بود.
مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی نصاب قسامه در ضرب و جرح عبارت است از:
شش قسم در جنایتی که دیه آن به مقدار دیه کامل است.
پنج قسم در جنایتی که دیه آن پنج ششم دیه کامل است.
چهار قسم در جنایتی که دیه آن دو سوم دیه کامل است.
سه قسم در جنایتی که دیه آن یک دوم دیه کامل است.
دو قسم در جنایتی که دیه آن یک سوم دیه کامل است.
یک قسم در جنایتی که دیه آن یک ششم دیه کامل یا کمتر از آن است.
برای اینکه ضرب و جرح با قسامه ثابت شود نیاز به وجود لوث است. لوث به معنای قرائن و اماراتی است که از طریق آن قاضی به ظن قوی دست یابد که جنایت توسط متهم ارتکاب یافته است.
شتم یا همان ناسزا در قانون مجازات اسلامی تحت عنوان توهین و قذف قابل طرح است. توهین را میتوان به لحاظ مواد قانونی به توهین ساده و مشدّد تقسیم بندی نمود .
توهین ساده در ماده ۶۰۸ و توهین مشدّد در ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) پیشبینی شده است. این جرایم از جرایم مطلق محسوب میشوند یعنی به صرف اینکه لفظ توهین آمیز ادا شود بدون نیاز به وقوع نتیجه «که همان ناراحتی طرف مقابل است» جرم تحقق یافته است. البته در هر دو مورد آگاهی توهین کننده به معنای عرفی لفظی که بیان میکند شرط است. در توهین ساده تفاوتی میان اشخاص مختلفی که مورد توهین قرار میگیرند وجود ندارد ولی در توهین مشدّد میبایست براساس سِمَت طرف مقابل این امر صورت پذیرد.
برای شروع امرکیفری و به تبع آن مطالبه دیه ابتدا می بایست با مراجعه به پلیس محل وقوع جرم و بیان موضوع ثبت شکایت صورت بگیرد. پلیس با توجه به اظهارات شاکی و تحقیقات صورت گرفته در این زمینه با تکمیل پرونده موضوع را به دادسرای محل وقوع جرم ارسال می کند.
بازپرس پرونده جهت بررسی میزان آسیب وارده بر شخص، وی را به پزشکی قانونی ارجاع می دهد تا با اعلام نظر کارشناسی میزان دقیق آسیب و دیه مشخص شود. البته در مواردی که ممکن است آسیب و جراحات وارده از بین برود قبل از ارجاع موضوع به دادسرا نیز می توان نظر پزشکی قانونی را اخذ کرد.
پس از رسیدگی و ارجاع موضوع به دادگاه، دادگاه با بررسی تمام جوانب اقدام به صورت رای می کند و شخص مجرم علی رغم پرداخت دیه به آسیب دیده ممکن است به حبس یا جزای نقدی نیز محکوم شود. در بعضی موارد هم شخص مجرم متواری است یا به موجب قوانین درخصوص جرم وی عفو صورت گرفته است که در این خصوص دیه ساقط نمی شود و فرد می تواند با به همراه داشتن مدارک تصویر مصدق دادنامه، تصویر مصدق گزارش مرجع انتظامی، تصویر مصدق نظریه پزشکی قانونی و یا درصورت عدم مدارک فوق با درخواست استعلام پرونده، شهادت شهود و مطلعین، درخواست جلب نظر کارشناس، تحقیقات محلی، معاینه محلی، شماره پرونده استنادی، اتیان سوگند، سایر دلایل و منضمات درخواست مطالبه را نماید.