خاله با سایت خانواده توانمند تماس میگیره و از داماد شکایت میکنه و میگه: خیلی مقرراتی، عقده ای!!!
خواهرم باهاش سر تربیت بچه اش خیلی چالش داره به بچه زور میگه!!!
ازشون پرسیدم: کار شوهر خواهرتون چیه؟
گفت: کارمند شرکت ساعت سازی.
خاله گفت: بچه رو مجبور میکنه 8 شب بخابه حالا قراره یک ماه من به خواهرم کمک کنم، میخان بیان پیشم!!!
خواهرم سوئیس زندگی می کنند افسرده شده اونجا انقد قانون دارند!!!
شوهرشم سوئیسی اصلا با احساسات غریبه اند انگار رباته، حرف حرف خودش!!!
مردهای ایرانی شرف دارند به مردهای سوئیسی حداقل با یک جیغ و هورا کوتاه میاند اینا اصلا!!!
بچه خواهرم مشکلات رفتاری زیاد داره تازه چند ماه تشخیص گرفتند خواهرم میگه اوتیسم ولی خوب متخصصین چیزی نگفتند البته اونجا نمیگن بچه چه مشکلی داره !!!
حالا خواهرم مونده بین شوهرش و بچه اش!!!
برای خواهرم بعد از 21 سال زندگی تو سوئیس خیلی سخت شده!!!
من چیکار میتونم براش بکنم؟
برای بچه اش پیش کی بریم، چیکار کنیم؟
بعد از شنیدن این ماجراها ازشون خواستم خود مادر تو زمان مشخص جلسه آنلاین داشته باشیم. تو جلسات از مادر نکات جالبی رو شنیدم که مربوط به فرهنگ سوئیس نبود، چون این خانوم سال ها تو فرهنگ سوئیس زندگی کرده بود و باهاش آشنا بود.
طی دو سال اخیر مادر با چالش جدی تربیت کودک بانیازهای ویژه اش روبه رو شده بود که نحوه حل مشکلش درست نبود مادر طبق رویه مادر خودش مشغول تربیت بچه اش بود و حتی پدر هم همین کار رو انجام می داد دو طرف انعطافی برای پذیرش شرایط جدید از خودشون نشون نداده بودند و طبق طرحوارهای کودکیشان مشغول بچه داری بودند اونم تازه از نوع نیازهای ویژه اش، برای همین طبیعی بود که نتونن همدیگرو درک بکنند و همکاری خوبی با هم نداشته باشند و چالش ها رو گردن تفاوت فرهنگی بندازند و دعوای سر برتری فرهنگی داشته باشند.
تو این مرحله نیاز بود مادر که توانایی کشف نیاز خانواده اش رو داشت، خودش آماده بشه تا بتونه آهسته روی اعضای خانواده تاثیرش بزاره یا بهتر بگم توانایی استفاده از امکانات برای تحقق اهدافشو بدست بیاره تا در برابر مشکلات منفعل نباشه خداروشکر مادر بعد از فهمیدن نیازهای شرایط زندگیشو بهتر تحلیل کرد و تو جلسات آینده احتمالا بشه ازش توقع انجام بعضی از کارها رو داشت!!!