برای اعتماد کردن و اینکه بدانیم چگونه این امر باید در زندگیمان صورت بگیرد ابتدا باید به مفهوم کلمه «اعتماد» بپردازیم. اعتماد در لغت به معنای اطمینان کردن و تکیه کردن معنا شده است.
جزیره ای را در نظر بگیرید که یک روز چشم باز می کنید و خود را تک و تنها در آن می یابید. ابتدا ترس تمام وجودتان را فرا میگیرد و با دقت به اطرافتان نگاه می کنید. این نگاه با دقت، آغاز برطرف کردن نیاز اعتماد کردن به محیط است تا بتوانید خود را با شرایط وفق دهید و بدانید که چگونه به کسی اعتماد کنید؟
سپس از دیگر حواس خود(لامسه و چشایی) برای اعتماد کردن بیشتر استفاده می کنید چرا که برای ادامه زندگی چاره ای جز این نداریم پس تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که اعتماد لازمه ادامه حیات است. به نظر می رسد که حیوانات هم از اعتماد کردن یا نکردن خالی نیستند و کم و بیش با آن آشنایی دارند. مثلا سگ را در نظر بگیرید که به شخص تازه وارد اعتراض خود را با ایجاد سر و صدا اعلام می کند اما کم کم با مورد نوازش قرار گرفتن، توجه کردن و غذا خوردن آرام می شود و به حالت عادی خود باز می گردد و در صورت رفت و آمد های بعدی دیگر مثل روز اول تهاجمی برخورد نمی کنند. آموزش ایسنتاگرام
از این رفتار حیواناتی همچون سگ می توان به این نتیجه رسید که نباید به یکباره برای اعتماد کردن اقدام کرد بلکه این کار باید آهسته آهسته صورت بگیرد. اما چه اتفاقی می افتد که ما اعتمادمان را به افراد از دست میدهیم و به مرور زمان راه منزوی شدن و بدبینی را پیش می گیریم؟
جواب این است که در واقع ما اعتماد به خودمان را از دست داده ایم که اعتماد به دیگران نیز برایمان سخت می شود. ما با اعتماد به دیگران و احیانا جواب عکس گرفتن و شکستن قلبمان است که در ناخودآگاه یا خودآگاهمان به این نتیجه میرسیم که توانایی انتخاب درست را نداریم. اما متاسفانه در چنین مرحله ای اولین قدم و شاید آخرین قدم برای خیلی ها منزوی شدن و دست برداشتن از انتخاب دوست و همراه است.
راه های اعتماد کردن چیست و از کجا باید شروع کرد؟
گروه آموزشی دانالو