به عقیده ی اغلب فیلم دوستان یکی از زیباترین قسمت های هر نقدی، بازگشت به ریشه یا گذشته سریال های پر و صداست آن هم وقتی به فصل پایانی خود میرسند.
فصل آخری که برای بیشتر سریال ها با افول و سر هم بندی، تعدادی با جذابیت چند برابری و خارج از فرم فصول گذشته و فقط درصد معدودی با حفظ فرم قبلی و پایان بندی مناسب به پایان میرسد.
متأسفانه سریال His Dark Materials در دسته اول قرار میگیرد.
به عنوان کسی که مشتاق هنر Dafne keen در نقش (Lyra Blakova) بود، به جرعت میگویم تلفیق بلوغ ظاهری بازیگر نقش اول با پایان بندی عجولانه، فاجعه بار ترین اتفاق برای چنین خط داستانی خوبی از His Dark Materials میتوانست باشد.
لایرای فصل اول و حتی فصل دوم در عین کم سن و سالی، دختری ماجراجو تر، تأثیر گذار تر و باور پذیر تر بود، بیشتر محو نبوغ او با ماشین راستی سنج و سخنوری او با اطرافیانش میشدیم ، لایرایی که یک تنه آزمایشگاه شیطانی را از بین میبرد در پایان، به راحتی سحر شده و در سکانسی کمدی در دنیای مردگان از صخره پرت میشود، با اینکه بایستی سرشار از تجربه و تکامل یافته داستان خود را به پایان برساند.
زوج لایرا Amir Ahmad Wilsonدر نقش (Will Parry) بیشتر شبیه حیوان دست آموز لایرا بلاکوا در فصل سوم نقش آفرینی میکند، با چاقویی که به عقیده خیلی ها کارایی اش در فصل سوم با چاقوی میوه خوری فرقی ندارد.
در حالی که این چاقو توسط صاحبش در فصل دوم صحنه های تحسین برانگیزی را خلق کرد.
وسیله ای جذاب که میتواند همه چیز را ببرد، با قابلیت خلق موقعیت های مجذوب کننده که در این بخش داستان، گفته میشود تنها راه کشتن آرتوریتیست استفاده ای جز جابه جایی بین جهانی از آن نمیشود.
اما فاجعه تنها به زوج نقش اول داستان ختم نمیشود، به عقیدۀ من شیوۀ داستان پردازی و صحنه سازی بی کیفیت در فصل سوم باعث شده بازیگری به توانمندی
Ruth Wilsonدر نقش (Marissa Coulter)
هم شخصیتی شکننده تر و بی فایده تر داشته باشد، زنی که بر خلاف گذشته، در این فصل با انواع و اقسام حیله های بی فایده ایفای نقش میکند.
اما نکته قابل توجه James McAvoyدر نقش (Lord Azriel) است ، عمق داستانی او در این بخش ماجرا عمیق تر میشود، با شروعی گنگستری که به ما وعدۀ جنگی تمام عیار در پایان ماجرا میدهد، اما در واقع چنین چیزی رخ نمیدهد ، جنگی ناچیز ، دشمنی ناچیز تر از آنچه که ادعا میشد، شاید اگر عزریل به لشگر کشی و یارگیری خود ادامه میداد و آتوریتی ای ارتقا یافته تر با لشگری ملموس تر داشتیم میشد بخش قابل قبول فصل پایانی را این خط داستانی دانست.
راجر دوستداشتنی با بازی Lewin Lloyd که مانند Lin-Manuel Miranda در نقش (Lee Scoresby) و Androw Scott در نقش (John Perry) خلق اثری گذرا دارند با این تفاوت که راجر بهانۀ سفر لایرا و ویل به سرزمین مردگان است.
دانشمند با بازی Simone Kirby در نقش (Mary Mallon) که با توجه به فرم داستانی ای که از ابتدا داشت پیش بینی میشد خیلی بیشتر از یک جرقه زنندۀ عشق بین آدم و حوا باشد.
و در آخر پدر گومزی که بود و نبودش در داستان فیلم تأثیری ندارد و گویی برای بالا بردن زمان سریال نقش آفرینی کرده است.
شروع داستان در فصل سوم پر شور و پر از وعده برای هر مخاطبی است، پایانی دلهره انگیز همراه با نبردی حماسی بین آتوریتی و یاران لرد عزریل اما این آغاز، در نطفه خفه میشود و در حد یک وعده باقی میماند
عزریلی که از یک لرد تمام عیار اول داستان تبدیل به مکانیکی میشود که با آةچار و پیچ گوشتی به دستگاه هایش ور میرود.
اسارت لایرا توسط مادرش که به کمدی ترین حالت ممکن ترسیم شده است و دیدن مکاشفاتی از سرزمین مردگان و راجر که باز هم با وعده ای تو خالی به مخاطب همراه است، دنیای ارواحی که از کمدی بودن آن هر آنچه باید گفت به دیده عیان است.
فتح سرزمین مردگان و جنگ عزریل و آتوریتی که بازهم سرشار از عقب ماندگی بیان هست، فتح سرزمین مردگان هیچگونه جذابیتی ندارد چراکه کارگردان با صحنه سازی های بی پایه و اساس کار را برای بیننده قابل پیش بینی میکند، جنگ عزریل و آتوریتی و پایان آن کاملاً جای تناقض در روایت بود چراکه تنها عامل کشنده آتوریتی چاقوی ویل بود اما چنین نشد و پدر و مادر لایرا به همراه تجلی شان به کمک یک بمب دستساز، آتوریتی را از میان بر میدارند، آتوریتی ای که توانایی خدایی دارد، این خود کمدی ای واضح از این حماسه پوچ برای مخاطب هست.
پیوند ویل و لایرا هم همان قسمتی بود که هرکسی برای انتهای فیلم پیش بینی کرده بود و این قابل پیش بینی بودن هم به دلیل سطحی نگری کارگردانی این سریال پر سر و صدا میباشد.
«نتیجه گیری و سخن پایانی»
همان طور که قبلاً گفته شده His Dark Materials صرفاً اثری کامل برای سرگرم کردن مخاطب میباشد که البته این تعریف مختص فصل اول و دوم میتواند باشد.
به نظر من مهم ترین عامل در نیامدن کار در فصل پایانی، پایان بندی مافوق درک کارگردان سریال هست، که در رمان His Dark Materials به بهترین نحو بیان شده اما ناتوانی در ادراک این پایان باعث بروز چنین فاجعه ای در فصل سوم شده است.
امیدوارم از این نقد و بررسی اجمالی، کمال لذت را برده باشید.
مشتاق برای دیدن نظرات تک تک شما عزیزان هستم
مهدی ریخته گر