ویرگول
ورودثبت نام
دانیال عماری
دانیال عماری
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

از همیشه‌بیدار تا بازگشت به خانه، شرحی بر جریان اندیشه در موسیقی آناتما


هیچ وقت نمی‌شود ریشه‌‌های پیدایش یک سلیقه را پیدا کرد. یعنی نقطه شروعِ شکل‌گیری یک علاقه را، با تاریخ و ساعت مشخص نمود و به یک سیر منظم رسید از آن لحظه‌ی طلایی تا اکنون که این پرسش مطرح شده است. عشق به انسان، علاقه به مفاهیم و اندیشه‌ها، شروع تفکر در باب یک مسئله، همه در بستری گنگ از زمان رخ می‌دهند. روندی غیرپیوسته و ناآگاهانه دارند. نمی‌شود آن را نشانه‌گذاری کرد و هرچقدر هم زمان می‌گذرد و از آن نقطه آغازین دور می‌شویم، سایه‌های ابهام تیره‌تر می‌شوند.

اگر بخواهم شروع علاقه‌ام به موسیقی آناتما (Anathema) را یادآوری کنم، باید به نوجوانی برگردم و قبل از موسیقی و هنر، یاد شکم جلوآمده‌ام، دل ساده‌ام و سبیل فابریکم بیافتم. من آن روز‌ها با راهنمایی چند دوست، علاقه‌مند شدم به سبکی از موسیقی که در تنهایی‌های طولانی مدتم، شور و هیجانی اعتراضی برپا می‌کرد. با کنجکاوی گوش می‌کردم و نیم‌چه ادعایی هم برای خودم داشتم که موسیقی مورد علاقه‌ام از سلیقه جمعی دور است. میان این تکه‌پاره گوش کردن‌ها، گروه‌هایی مرا انتخاب کردند و خودشان را محکم به من چسباندند. گروه‌هایی مثل متالیکا (Metallica)، آناتما (Anathema)، انتی‌مَتِر (Antimatter)و اورال (Uaral).

به دلایلی باز هم پنهان، آناتما، برایم جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. صدای وینسنت کاوانا، ملودی‌پردازی‌های دنیل کاوانا، مفاهیم مورد بررسی در اشعار و.. همه دخیل بودند در اینکه آناتما برای حدود پنج سال، سازنده خاطرات ریز و درشت من باشد. در این پنج سال من موازی با گوش سپردن به تمامی آثار گروه از آغاز تا پایان، تغییرات بزرگی هم در زندگی‌ام دادم. از آبادان به شیراز آمدم. سبیل‌هایم را زدم، ساده‌دلی‌ام به مرور کم‌رنگ شد و به سرعت و ناگهانی لاغر شدم.

وقتی به عقب برمی‌گردم، می‌توانم برای هر آلبوم از آناتما، تصاویری از زیست‌شخصی‌ام ارائه کنم که هم‌زمان با این موسیقی در جریان بوده‌اند. آلبوم Judgment مرا به یاد آبادان و سرگردانی‌های کوتاهم در خیابان‌های غبارگرفته آن‌جا می‌اندازد. آلبوم A Fine Day To Exit برایم برسازنده‌ی راهروهای غم‌گرفته‌ی دانشکده‌ی مهندسی‌ست، در صبح ابری و بغ کرده‌ی آبان. Weather System مرا به یاد روزهای بی‌باران زمستان می‌اندازد. نشسته در اتوبوس‌های خط واحد و خیره به گرمای تیز و دل‌نوازِ آفتاب.

اما می‌دانم چرا این جستار کوتاه را می‌نویسم. حالا که سال‌ها گذشته است و آناتما میان گزینه‌های جدید گم شده‌است. گزینه‌هایی که حتی از موسیقی آناتما پا فراتر گذاشته‌اند و اکنون مرکز توجه من شده‌اند. با این وجود، چیزی از آناتما در من باقی ماند. آن هم حرکت اندیشه در موسیقی‌شان بود. اکنون که بازمی‌گردم و خوب گوش می‌کنم، می‌توانم به روند حرکت فکری گروه بیشتر پی ببرم، که در طول زمان، زیستشان را موسیقی کردند. به شکلی که می‌توان مجموعه آثار آناتما را یک انسان نمادین فرض کرد. انسانی زنده که سیری از اندیشه‌ها را طی می‌کند تا به نقطه‌ی پایانی برسد.

اعضای گروه آناتما در نوجوانی شروع به کار می‌کنند. سنی که پرسش‌ها، تابو‌ها، افسانه‌ها و واقعیات، چنان ترکیب نافهمی را شکل می‌دهند، که فرد با انزوا، خشم و پرخاش می‌زید. آلبوم‌های گروه تا قبل از آلبوم جریان‌ساز و درخشانِ Judgment فضایی تاریک، ناامید و منفعلانه را به تصویر می‌کشد. موسیقی گروه در ژانر متفاوتی‌ست و این سه برادر، با موهای بلند و اداهای خام و نپخته‌شان، استیصال و انفعال جهانشان را با خشن‌ترین اصوات فریاد می‌کشند. موسیقی و شعر هر دو نشان از شور دارند. یادآور زخم‌هایی ظاهرا ترمیم‌ناپذیرند که تن‌های تازه‌کار آن‌ها را سرتاپا خراش داده‌است. در موسیقی‌شان، اندیشه‌ای ارائه نمی‌شود، بلکه بغض‌ها می‌ترکند، زخم‌ها عمیق می‌شوند و تردیدها شدت می‌یابند. مفاهیمی مانند مذهب، عشق، تنهایی و مرگ در اشعار، مورد بررسی‌هایی با بیان‌گری بسیار بالا قرار می‌گیرندکه نشان از جوشش خشم در رگ‌های این جوانان دارد. آن‌ها میان دستگاه‌های فکری متفاوت سردرگمند و همین نافرجامی آزارشان می‌دهد. انگار هنوز نمی‌دانند که باید زمان‌ها بگذرد؛ و از آن مهم‌تر، اصلا فرجامی در کار نیست.

آلبوم Serenades 1993
آلبوم Serenades 1993


از آلبوم Judgment که سال ۱۹۹۹ منتشر شد تا آلبوم We Are Here Because We Are Here که منتشر شده در سال ۲۰۱۰ است را می‌توان فاز دوم اندیشگانی آناتما دانست. در این بازه‌ی ده ساله، گروه سه آلبوم منتشر می‌کند و از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ که آلبوم مذکور منتشر می‌شود در سکوت فرو می‌رود. در این سه آلبوم، قضیه کمی متفاوت است. می‌بینیم که موسیقی گروه به سمت سبک راک متمایل می‌شود، کوبش‌های شدید و آوازهای خش‌دار و بغض‌آلود جایشان را به وکال‌های معمول یا اصطلاحا کلین داده‌اند و گویی با موسیقی کاملا متفاوتی طرف هستیم. البته، وجوه اعتراضی، خشمگین و تردید‌آمیز همچنان به قدرت در غلبه معنایی به سر می‌برند. می‌بینیم که اندیشه در اشعار هنوز سردرگم است، اما کمی با جهان بیرون ارتباط برقرار کرده و مناسبات را بیشتر از نوجوانی‌اش لمس کرده‌است. هنوز شک و دودلی در مفاهیم اساسی پابرجایند، اما نحوه ارائه کمی تلطیف شده است. گویی آناتما، سردرگمی‌های اندیشگانی‌اش را بیش از پیش به رسمیت شناخته است.

این فاز دوم را می‌توان مرحله گذار درنظر گرفت. جایی که فریادهای پرشور جوانی، با چاشنی‌هایی از پذیرش بزرگسالی کمی آرام‌گرفته‌اند، اما پرسش همچنان پابرچاست. جایی که اندیشه به کم‌توانی خود پی می‌برد و درصدد راه حل برمی‌آید. آناتما در این فاز، آلبوم‌های بی‌نظیری منتشر می‌کند که همچنان از بهترین و شنیده‌شده‌ترین آثار آن‌ها به حساب می‌آیند. آلبوم A Fine Day To Exit که سال ۲۰۰۱ درآمد را مثال می‌زنم. این آلبومِ روایت محور، ماجرای مردی را بازگو می‌کند که در طول آلبوم در حال عزیمت به دریاست تا زندگی خودش را به اتمام برساند. در پایان آلبوم ما برای زنده یا مرده‌بودن وی می‌توانیم حدس‌هایی‌ بزنیم.

می‌بینیم که هنوز مسئله خودکشی و قیام علیه زندگی‌ست، اما پایان نامشخص. اگر آناتما در فاز اولیه‌اش زندگی را بن‌بستی همیشگی می‌دانست و راه فراری برای خود متصور نبود، آناتمای این فاز داردکیسه زندگی را زیر رو می‌کند تا دلیلی بیابد. ناامیدی که به امیدوار بودن باور داشته باشد را تصور کنید. این آناتمای میان‌سال است.

آلبوم A Fine Day To Exit 2001
آلبوم A Fine Day To Exit 2001


از سال ۲۰۱۰ و با آلبوم We Are Here Because We Are Here آناتما وارد استحاله‌ی پایانی می‌شود. جایی که تمامی خشم‌ها، تردید‌ها و گلایه‌ها با باوری ساده اما ژرف به پاسخ می‌رسند. آن باور ساده همین نام آلبوم سال ۲۰۱۰ است. ما اینجاییم زیرا که ما اینجاییم. در این فاز، آناتما دست از جستجو برای یافتن پاسخ‌هایش برمی‌دارد و پرسش‌ها را به رسمیت می‌شناسد. مقصد همان مسیر است، آغاز همان پایان است. سوال همان جواب است. شاید کمی شعارزده به نظر برسد، اما هرگز نحوه ارائه این مفاهیم درگیر شعارزدگی نمی‌شود. این فاز که تا آلبوم آخر آن‌ها با نام ‌The Optimist ادامه دارد، تصویرگر رضایتی‌ست که آن‌قدر تنه به تنه‌ی زندگی زده‌است تا معنا را در زخم‌هایش یافته. شکلی از رضایت و رهایی در اشعار و همچنین ملودی‌ پردازی‌ها به گوش می‌رسد که نشان از پذیرشی درونی دارد. این استحاله که تا سال ۲۰۱۷ ادامه یافت مملو از ملودی پردازی‌ها و کلماتی‌ست که نشان از آزادگی و سبک بالی دارند. مفاهیمی مانند افق، بازگشت، آفتاب و... درآثار مکررا تکرار می‌شوند.

آلبوم We Are Here Because We Are Here 2010
آلبوم We Are Here Because We Are Here 2010


گروه در این فاز نهایی دست به بازسازی و مرور، و حتی پاسخ دادن به اندیشه‌های گذشته می‌زند. آلبوم Falling Deeper منشتر شده در سال ۲۰۱۱، شامل بازخوانی قطعاتی از فاز اول است که با سازبندی‌ها و تنظیم جدید، رویه‌ای روشن و لطیف به خود گرفته است. شعر همان است، ملودی همان است اما انگار اینبار در راهرو‌های پیچ در پیچ ذهن فریاد نمی‌شوند، بلکه در شبی آرام، زیر لب زمزمه می‌شوند و یادآور خاطرات گذشته‌اند. گویی انسان پاسخ‌ها را نه از جهان بیرون از خود، بلکه در مرور خود است که پردازش می‌کند.

مثال بارزتر، آلبوم پایانی گروه است که پاسخی‌ست به آلبوم A Fine Day To Exit از فاز دوم. در این اثر – که از نام آن، رویکرد آن روشن است – می‌بینیم که شخصیت حاضر در آلبوم A Fine Day To Exit خود را از دریا بیرون کشیده و در حال برگشت نزد خانواده‌اش است. همه‌چیز با صدای زنگ در خانه به اتمام می‌رسد و آناتما به این شکل، پاسخ سردرگمی‌های گذشته‌اش را می‌دهد. با همین گزاره ساده که ما اینجاییم و باید ادامه بدهیم.

مربوط به آلبوم The Optimist 2017
مربوط به آلبوم The Optimist 2017


این سه دوره فکری در آناتما، برای من شماتیک پیشروی دیدگاه انسان را طراحی می‌کند. تصویر واضح و سی ساله‌ای که به ما نشان می‌دهد چگونه از فریاد به سکوت، از خشم به صلح و از تردید به یقینی شخصی می‌رسیم. لازم به ذکر است که توجه من صرفا بر کیفیات حسی و بررسی‌ام تماما موضوعی بوده است. همچنین عمده برداشت‌های من از وجوه لیریکال یا شعری آثار برآمده تا عناصر موسیقیایی حاضر در ترانه‌ها.

آناتما چندی بعد از همه‌گیری کرونا، اعلام کرد فعالیت گروه به پایان رسیده و دیگر آناتمایی در کار نخواهد بود. هرچند چندی‌پیش زمزمه‌هایی از برگشت آن‌ها هم به گوش رسید. سرنوشت آن‌ها هرچه باشد،آن‌ها توانستند دست به طراحی یک پرتره بزنند. آن‌ها یک جریان فکری، یک مسیر حرکت اندیشه را شرح و بسط دادند و به جا گذاشتند. بی‌شک با این روند زیسته‌اند و در این مسیر بالیده‌اند. شاید بیان هنری اینجا یکی از نمود زیبایش را به ما نشان بدهد. گویی در این سی سال، یک شخصیت انسانی به معنای واقعی‌اش خلق شده، رشد کرده و به سرانجام رسیده‌است.

موسیقیآناتماراکرضایتخشم
یک داستان‌نویس جوان، غرق در ادبیات و هنر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید