
تعریفی بیمناشقه و جهانشمول از آثار ماندگار تاریخ هنر جهان وجود دارد که میگوید، آن اثری که باد تغییرات در پس قرنها را تاب بیاورد، جاودان و همیشگی خواهد بود. به عبارت دیگر، برای تمام دورههای اندیشه و تغییرات اساسی مفاهیم حرفی برای گفتن داشته باشد، و ارجاع دوباره به آن اجتنابناپذیر. این آثار گویی حکمتی در خود دارند، که مسئله انسان است فارغ از اینکه در چه زمان و مکانی زیست میکند. هرچقدر بینش و نگاههای جدید معرفی شوند، حقیقت آن آثار همچنان پابرجا خواهد ماند. مثلا من امروز شاید به سان سعدی شیرازی به جهان ننگرم، اما نوشتههای سعدی هنوز تماما معتبرند.
آنچه اعترافات آگوستین قدیس را برجسته میکند، و آن را در مقام یک اثر سراسر مذهبی، تا دنیای سکولار و از خدابرگشته امروز حائز اهمیت نگه میدارد، همین ویژگی تابآوری اثر است در مواجه با تغییرات. در این یادداشت کوتاه میخواهم به این پرسش پاسخ بدهم که اعترافات چگونه میتواند هم دکترین فلسفهی مسیحیت کاتولیک را در قرن چهارم پیریزی کند، و هم از پس هفده قرن حجاب، از کتاب فیزیکدان بیخدایی که در آزمایشگاههای فوق پیشرفته روی زمان تحقیق میکند سردربیاورد؟
برای پاسخ به این سوال اساسی در این مجال کوتاه، تنها به یک ویژگی مرکزی کتاب اعترافات اشاره میکنم، که بنظر میآید، راز جاودانگی آن، ورای اندیشههای مذهبی و سکولار باشد.
اعترافات آگوستین، از پایه و اساس، ماهیتی چند وجهی دارد. شبیه باغیست که چندین و چند در داشتهباشد و هرکدام ورودیهایی چشمنوازاند. از این رو میتوان کتاب را به حوزههای مطالعاتی متفاوتی ربط داد و پاسخهای مستحکمی هم دریافت کرد. بیایید نگاهی به هرکدام از این ورودیها بیاندازیم و ببینیم اعترافات چگونه توانسته ماهیتی سیال و چند وجهی برای خود ایجاد کند.
بانام کتاب شروع کنیم، بیشک با متنی سراسر دینی مواجه هستیم. آگوستین نشسته و در پیشگاه خداوند به گناهانش اعتراف میکند. کتاب نه تنها اعترافات سالهای خامی و شهوترانی و سرکشی اوست، بلکه سراسر نیایش پروردگار هم هست. در واقع تمام سیر اتفاقات زندگی او، در حریری از نغزترین نیایشها و تمناها پیچیدهشده است. از سوی دیگر، در سه فصل پایانی کتاب، که اعترافات به پایان رسیده، آگوستین تفسیرش از آیههای آغازین سفر تکوین را ارائه میدهد، و وجه نیایشی را با فلسفهورزی دینی تکمیل میکند.
اما صحبت از سیر اتفاقات کردیم. پس با روایت مواجه هستیم. یک راه ورود دیگر به اعترافات آگوستین، نگاه به کتاب از منظر روایتشناسی و بررسی کیفیات داستانی آن است. این وجه از اعترافات آگوستین، ناگزیر او را به یک داستاننویس هم بدل میکند تا بتواند شرح حال زندگیاش را برای خداوند اعتراف کند تا بخشوده شود.
حال اگر پای شرح حال نویسی در میان باشد، باید گفت با مسئله ژانر هم روبروییم. اعترافات آگوستین یکی از اولین نمونههای شرححال نویسی به حساب میآید که پایه گذار ژانری جدید در ادبیات است. ژانری که قرنها بعد توسط یک طبیعتگرای رمانتیک به نام ژان ژاک روسو ادامه پیدا میکند و او هم کتاب اعترافات مینویسد. پس میتوان ژانرشناسی را یکی دیگر از ابواب این کتاب دانست.
آگوستین در سه فصل پایانی – که کتاب وجوه رواییاش را تقریبا از دست میدهد و بدل به یک رساله فلسفی میشود – از متافیزیکی حرف میزند که پایهگذار فلسفهی مسیحیت کاتولیک است. این باب دیگر باغ اعترافات، یک نظام فکری را بنیان مینهد، که اندیشه مسیحی قرون میانه بر آن سوار ميشود. آگوستین، که میراثدار اندیشههای نئوافلاطونی بوده، آن فهم از هستی را با تثلیث مسیحیت پیوند میزند و بنیان فکری کلیسا را شکل میدهد. از این رو اعترافات را میتوان اثری دانست، که مخزن فهم مسیحی از هستی، انسان و خداوند است.
اما آگوستین، تنها برای مسیحیان فلسفه نوروزیدهاست. در بخشهایی از باب یازدهم کتاب اعترافات، آگوستین – گرچه تماما در نیایش و تمنای فهم پروردگار اما بسیار تجربهگرایانه – به پرسگری از ماهیت حافظه و زمان میپردازد. در این بخشها از کتاب، با روی دیگری از این چهره چند وجهی مواجه میشویم، که همچون دانشمندی، وجوه متضاد ماهیت زمان و حافظه را به چالش میکشد. این باب از اندیشه آگوستین، همان است که ميتواند او را حتی برای دانشمندان سکولار دانشگاهی جهان مدرن هم حائز اهمیت کند.
این مسیر را ميتوان ادامه داد و بیشتر به اجزا اندیشه آگوستین نگریست. اما تا همینجای کار هم میتوان اعترافات را هم مانند یک باغ مرکزی با درهای فراوان فهمید، هم درختی تنومند که هرکدام از ریشههایش برای متفکران نحلههای فکری و اندیشگانی گوناگون میوه دارد. این پیچیدگی در ماهیت کتاب، بیشک ناشی از شخصیت خود آگوستین است، که به زودی مفصل درباره آن خواهم نوشت.