چرا کریستوفر نولان را دوست داریم؟ این سوال درونی خیلی از طرفداران ( نه الزاما ان طور که ما میگوییم "فن ها( fans)") و کسانی است که از آثار او لذت میبرند. البته کسانی هم هستند که وی را فاقد این همه تعریف و تمجید جهانی میدانند. اینها یا دلیلی برای ادعای خود ندارند و یا کسانی هستند که سران با آثار کلاسیک سینما گرم است و به آن عشق میورزند. به عنوان مثال سینمای اروپا را دنبال میکنند . کارگردانان مورد علاقه آنها امثال افرادی چون کیشلوفسکی و تارکوفسکی و پولانسکی و دیگر بزرگان سینمای تماما هنری است.اما خب نولان هم بسیار علاقه مند دارد و هم بسیار مخالف وی که هردو گروه کاملا محترم هستند. اما ما کاری به گروه مخالف نداریم و میخواهیم بگوییم که چرا نولان اینقدر علاقه مند دارد. خب اول اینکه نولان داستان گوی بسیار متبحری است و بزرگترین نقطه قوت او هم همین است. اینکه داستانهای وی یا همان فیلمنامه هایش با روح و روان و ذهن افراد بازی میکند و تجربه ای به وی میدهد که در سینما اثار این چنین خوب کم است و مخاطب این موضوع را هنگامی درک میکند که مثلا میخواهد بعد از تماشای فیلم تلقین ( inception) فیلمی کم و بیش در این سبک ببیند اما بعد از جستجو پی به کم بون اینگونه فیلمها میبرد که هم خوحشحال کننده است و هم ناامید کننده. دوم اینکه نولان به مخاطب میفهماند که در یک سوم پایانی فیلم یا پرده سوم تازه داستان فیلم شروع میشود. در واقع نولان استاد پرده سوم فیلم است که این موضوع شدیدا به غافلگیرکننده بودن و هیجان فیلم اضافه میکند اما این غافلگیرکننده بودن در فیلم به هیچ وجه سطحی نیست و در واقع وجود این عنصر در آثار وی باعث شد تا شمار زیادی از افرادی که هم سینما را به طور حرفه ای دنبال میکنند و چه افرادی که حرفه ای دنبال نمیکنند به هنر نولان در این تکنیک پی ببرند. ظرافت نولان در پیچش های داستانی انقدر بالاست و وی آنقدر در آن متبحر است که جای هیچ شکی نمیگذارد.سوم اینکه نوع داستانهایی که او بیان میکند شاید کمتر کسی به سراغ آن رفته باشد. یکی از این سوژه ها در داستانهای وی موضوع سفر در زمان یا به طور کلی زمان است که جدای از بحث علمی آن آنقدر جذاب است که هرکسی جذبش میشود ولی هر کسی نمیتواند به سراغ داستانگویی در آن برود.چهارم اینکه وی تعادل فوق العاده ای بین یک اثر بلاک باستری( فیلمهای سرگرم کننده پرسر و صدا و پر خرج مثل اونجرز خودمان) و یک اثر هنری و منتقد پسند برقرار کرده است. در واقع آثار وی هم با استقبال مخاطبان رو به رو میشود و هم منتقدان. پنجم اینکه فیلمهای او در فصل جوایز ( اسکار. گلدن گلوب. بفتا و ...) میدرخشند و وی فیلمی ندارد که که چندین نامزدی اسکار نداشته باشد که این امر خود به خود باعث جلب توجه افرادی به این فیلمساز میشود که این مراسم ها را دنبال میکنند یا همان مخاطبان حرفه ای سینما. ششم اینکه در وبسایت imdb یا بانک جهانی فیلمها که معتبر ترین وبسایت برای کسانی است که معیار فیلم را از روی جوایز و نمره منتقدان و فروش فیلمها در گیشه در نظر میگیرند( به طور کلی این وبسایت از همه نظر برای مخاطبان عام و حرفه ای سینما مهم است و وسیله سنجش فیلم قدرتمندی است) 7 یا 8 فیلم از 10 فیلم وی را در لیست 250 فیلم برتر تاریخ قرار داده است. که این امر یک حقیقت درباره وی است که تقریبا تمام آثار وی جزو برترین های تاریخ از نظر مخاطبان قرار دارند( البته اگر بخواهیم لیستی از برترین فیلمهای تاریخ تهیه کنیم قطعا هر 8 فیلم وی قرار نمیگیرند ). هفتم اینکه وی کلیشه های رایج در فیلمسازی را زیرپا میگذارد و راح حل هایی ارائه میدهد که الهام بخش فیلمسازان بعد از وی قرار میگیرد. مثلا در فیلم بتمن به جای اینکه وی را ابرقهرمانی بسیار قدرتمند و شکست ناپذیر نشان دهد( که هنوز هم در برخی فیلمهای کنونی نیز همچنان از این کلیشه استفاده میکنند) وی را آنقدر پایین میکشد تا در جایگاه شخصیت منفی فیلم مساوی باشد و مثل آن هم آسیب پذیر. در واقع این تکنیک بود که باعث شد این فیلم یک فیلم صرفا سرگرم کننده و بلاک باستری نباشد بلکه بهترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ تا اکنون شود. همچنین وی آنرا از یک اثر سرگرم کننده به یک اثر تماما قدرتمند و لایق صفت شاهکار تبدیل کرد. همچنین وی مثلا در فیلم یادگاری( memento) از تکنیک به اصطلاح "پایان فیلم در ابتدای فیلم رخ میدهد " استفاده کرد که هنوز که هنوز هست از آن به خاطر این تکنیک یاد میشود.
در پایان اینکه اگر تا به حال آثار وی را تماشا نکرده اید پس سریعا باید اینکار را انجام دهید چون نه وقتتان تلف میشود و هم اینکه با دیدگاه جدیدی آشنا میشوید. به هر حال ما کریس نولان را دوست داریم شما چطور؟
پ.ن.: جدیدترین اثر وی انگاشته ( tenet) تابستان سال 99 منتشر میشود .