ماهی های عیدمان را خریدیم
انها خوش حال از اینکه کسی به انها توجه کرده است به خانه ی ما امدند
روز های اول خوش حال بودند و بسیار پر شور شنا میکردند
اما نمیدانم چرا یکی از انها پس از چند روز مرد
شاید از دوری دوستانش در دریا یا اکواریوم فروشنده
شاید ماهی دست به خودکشی زده باشد
شاید هم خسته از تکرار پوچِ زندگی در تنگ اب خسته و ازرده دل زندگی اش پایان یافته
شاید هم فروشنده او را در کنار یکی از ماهی های دشمن قرار داده و او از بی همصحبتی جان خود را از دست داده
این ماهی که امروز مرده احتمالا چند فرزندی داشته است
فرزندانش کجای این جهانند؟
انها که بی خبر از مادرشان مشغول بازی هستند
کسی چه میداند شاید یکی از فرزندانش موضوع را متوجه شده باشد و او هم دچار سوگ شده است
نکند همین ماهی که در کنارش شنا میکند فرزند او باشد؟
اگر اینگونه باشد او از زیر اب به سطح امده تا مرگ مادرش را به ماهی ها خبر بدهد
اما جز یک انسان چیزی نمیبیند
انسانی که او را فقط یک ماهی عید میبیند نه یک جاندار محترم
انسانی که فقط به فکر زیباتر کردن سفره ی هفت سین عید خود است و غافل از نیاز های اولیه ی یک ماهی او را از دوستانش جدا میکند و به دیگران ماهی هایش را پُز میدهد
اما ماهی جان
ببخشید که شما از طبیعتتان میگیریم و شما را از محیط زندگیتان دور میکنیم و اینگونه مجبورید در فراق دوستانتان اینگونه مظلومانه جان بدهید
بی انکه دوستانتان خبر دار شوند
اما ماهی که زنده است
فریاد میزند
نمیدانم چه میگوید اما او رنج خودش را در زیر اب فریاد میزند
و فریاد هایش تبدیل به حباب میشوند و به سطح اب میرسند و بعد میترکند
شاید زندگی ما همین گونه باشد
بسان یک ماهی زنده که فریاد هایش در جهان هستی پخش میشوند و بی انکه پاسخی از بیرون دریافت کنند از بین میروند
شاید ما هم چنین ماهیانی باشیم که نمیتوانند فریادشان را به جایی برسانند
ماهی های بی خبر از دوستان همانند ما که انقدر سرمان گرم روزمردگی مان شده که عشق به دوستان را فراموش کرده ایم
ماهی جان عمیقا برای شما ناراحتم
و همچنین تمام انسان هایی که فریادشان به جایی نمیرسد!