چند روز پیش بعد از ظهر که داشتم از خستگی جسمی و فرسودگی ذهنی بسیار رنج میبردم ولو شدم روی مبل تا کمی بخوابم و به قول مامان سرم سبک شود، به عادت همیشگی با وجود خستگی زیاد، گوشی را برداشتم که کمی چرخ بزنم در فضاهای مختلف که مبادا چیزی از دستم در رفته باشد و وقتی به خودم آمدم دیدم یک اکانت توییتر ساختم!!! هیچ وقت احساس نیاز به بودن در این فضا نداشتم و معتقد بودم که حداقل اعتیاد به این فضا را در خودم بهوجود نیاورم ولی چند ماهیست که نظرم عوض شده و در لحظه خواب و بیداری ساختم و خوابیدم!
الان داشتم موضوعاتی را در توییتر سرچ میزدم که دلیلم برای داشتن اکانت توییتر بودند...
اکانت سلخان را اول از همه فالو میکنم واقعا اراده قلبی به این بشر دارم از سال ۲۰۱۷ خانآکادمی محبوبم را دنبالم میکردم و به بقیه هم معرفیش میکردم و یک بار حتی در دانشگاه ارائه نسبتا مبسوطی از آن برای بچهها داشتم. آخرین پست جناب خان محصور کننده است؛ یک ویدئو با عنوان
the amazing AI super tutor for students and teachers
که در تد ارائه شده بود.
خان از نحوه حضور هوش مصنوعی در آموزشهای خان آکادمی میگفت. تئوری را مطرح میکرد که معتقد است یکی از مراتب بالای یادگیری زمانی اتفاق میافتد که به ازای هر دانشآموز یک معلم وجود داشته باشد و از این به بعد قرار بود AI برای هر دانش آموز در حل هر سوال یا یادگیری هر مطلبی معلمی کند نه اینکه جواب سوال را برای دانشآموز بگوید...
سلخان در رابطه با دغدغه این روزهای هوش مصنوعی و تقلب و راه بهینهای که هوش مصنوعی قرار است در خانآکادمی پیش بگیرد گفت، بینظیر بود...
هوش مصنوعی قرار بود فرصت هر دانشآموز یک معلم را فراهم کند و خانمیگو(khanmigo) اسم این معلم صبور و باهوش و مصنوعی :) بود. یکی از تمرینات ریاضی که در پایان مطلب درسی معادلات ریاضی بود را نشان داد که دانشآموز برای حل از خانمیگو کمک میگیرد و خانمیگو به دانشآموز میگفت که عملکرد پرانتز در معادلات ریاضی به معنای تقدم محاسبات هست پس الان باید اول بریم سراغ عبارت داخل پرانتز و خلاصه دستش بگرفت و پابهپا برد او را تا این معادله ریاضی را یاد بگیرد و بتواند حل کند. فکرش را بکن هر دانشآموز اشکالات متفاوتی دارد و برای هرکدام جنس راهنمایی و معلمی کردنش متفاوت خواهد بود و در بسیاری از موارد در گفت و گو با بچهها متوجه کج فهمیهای آنها میشود و از این طریق هم راه رسیدن به مقصد را فراهم میکند.
مثال دیگری که از خانمیگو گفت این بود که مثلا دانشآموزها آموزش درس ریاضی را میبینند و نوبت حل تمرین میرسد اما موقع حل تمرین سوالی که دانشآموز میپرسد:" اصلا چراااا باید من این حساب و کتابها را یاد بگیرم ؟؟؟"
خانمیگو با خونسردی میپرسد:" تو خودت علاقهمندیت چی هست و دوست داری فضای کاریت چه شکلی باشه؟"
دانشآموز:" من دوست دارم ورزشکار باشم"
خانمیگو:" با دونستن اطلاعات پایه از محاسبات ریاضی میتوانی کالری مواد غذایی، پروتئینها، انرژی که باید به بدنتون برسونی و ... با دانش و نگرش درستی تصمیم بگیری :) "
اما نگفت که آخر کار بچه میگه چرا تو برای من حساب نمیکنی یا نه ...
خلاصه که کاملا فاکتورهای یک آموزش موثر در فرایندی که سلخان توضیح داد وجود داشت بدون اینکه مدرسه و معلم حضور داشته باشد.
من هیچ وقت ناراحت نبودم چرا در عصری زندگی نمیکنم که طبیعت بکر و دست نخورده بود و آدمها صمیمیتر... درسته همه اینها برای من لذتبخش هست اما نه به اندازه زیستن در زمانه که اینترنت حکمفرماست مخصوصا اگر قرار باشد جغرافیای زندگیام جهان سوم باشد. اینترنت برای من معنای عدالت است و بیشترین فرصت یادگیری را او به من داده است و خوشحالم در ابتدای انقلاب تازه هوش مصنوعی جوان و سرحال هستم.
سلخان در نهایت گفت هوش مصنوعی قویتر و در دسترستر آدمهای باهوشتر...
قصد دارم بیشتر از هوش مصنوعی در آموزش بنویسم و شاید از اینجا کم کم نقل مکان کنم...
لینک ویدئو: