نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

آدم‌های معمولی

شمارۀ ۹۸ | سرمقاله | نازنین علی‌اصغری

گاهی به این فکر می‌کنم که دقیقاً چه اتفاقی افتاد که روزی معمولی‌بودن، نوعی ویژگی منفی به‌حساب آمد؟ اصلاً چه می‌شود که یک رفتار یا سلیقه و سبک زندگی، برچسب معمولی‌بودن به خود می‌گیرد؟

اینکه کارهایی را برای سال‌ها تکرار کنی، حرف‌های معمولی بزنی، به همان آهنگ‌های همیشگی گوش کنی و کتاب‌های معمولی بخوانی را چه کسی بی‌ارزش و از رفتارهای غیرمعمولی تفکیک می‌کند؟

برای بعضی افراد فکر به لحظه‌ای معمولی‌بودن هم مشابه شکنجه است؛ فکر اینکه زندگی‌شان هیچ تفاوتی با بقیۀ اطرافیانشان نکند، کارهایشان را با کیفیت معمولی انجام دهند، وارد روابط احساسی معمولی شوند، به محل کار معمولی‌شان بروند و کارهای معمولی‌شان را انجام دهند. خلاصه، نگرانند بدون به سرانجام‌رساندن کار بزرگ و شاهکاری، زندگی‌شان تمام شود و آن‌ موقع است که می‌گویند حیاتشان چیزی به‌جز هدردادن وقت و منابع نبوده‌است.

اما شاید بهتر باشد دیدمان را کمی نسبت‌به معمولی‌بودن تغییر دهیم و اندکی در مفهوم این صفت، تجدید نظر کنیم. گاهی فکر می‌کنم که مفهوم زندگی دقیقاً در معمولی‌بودن خلاصه می‌شود. آهنگ زندگی در معمولی‌بودن است که صدای ناکوکی نمی‌دهد.

در معمولی‌بودن می‌توان آرام بود؛ اینکه با دوستانمان در همان نیمکت همیشگی معمولی بنشینیم، حرف از زندگی‌های معمولی‌مان بزنیم، همان نوشیدنی همیشگی را بنوشیم و به صداهای معمولی اطراف گوش بدهیم. معمولی‌بودن زیبا و آرام است؛ در اوج هیاهوی ذهن‌های پرسروصدایمان ما را در آغوش می‌گیرد، از اضطراب جدایمان می‌کند و ما را در خود حل می‌کند؛ مانند جنینی که در رحم مادر امن و امان است.

جایی می‌خواندم: «انسان‌های بزرگ، انسان‌های معمولی‌ای هستند که در زندگی‌شان سخت‌کوشی را انتخاب می‌کنند.»؛ اما اصلاً چه کسی می‌تواند تعیین کند انسان چگونه بزرگ و ارزشمند می‌شود و چگونه نمی‌شود؟ در مسیر بزرگ‌شدن هم قدم‌های معمولی، برای برداشتن نیاز هستند. هیچ دو نقطۀ درخشان از زندگی نیست که بدون گذراندن روزهای معمولی به یکدیگر رسیده باشند.

همۀ ما، انسان‌های معمولی هستیم؛ نفس می‌کشیم، شروع می‌کنیم، پایان می‌دهیم، فکر می‌کنیم، می‌خندیم، گریه می‌کنیم، تصمیمات اشتباه می‌گیریم و همچنان ادامه می‌دهیم. فرقی نمی‌کند چگونه باشیم، نقطۀ آغاز و پایان مسیر همگی‌مان‌ مشخص است و میان این دو نقطه است که داستان خود را می‌نویسیم؛ در این مسیر است که معنا و مفهوم خود را می‌یابیم و اینجاست که گذر همه‌مان به لحظات معمولی می‌افتد. لحظاتی که بی‌توجه می‌گذرند و حوصله‌سربرند؛ اما زنده‌بودن همین‌گونه است. اینکه معمولی‌بودنمان را دوست داشته باشیم و از آن بی‌توجه گذر نکنیم چون شاید نهایتاً این تمام چیزی باشد که داریم.


سبک زندگیمعمولیدانشجو
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید