جشن آذرگان، جشن فروغ و روشنی. ای آتش، ای بهترین جلوهگاه فروغ یگانگی هستی، فروزان باش در این خانه، همواره پرتوات با زبانههای سرخفام درخشنده باش. ای آتش تو جلوۀ فروغ بیکران خداوندی؛ تو جلوۀ خرد مقدس آفریدگاری؛ میکوشیم به یاری تو به او نزدیک شویم.
- بخشی از ترجمۀ آتشنیایش
«آذرگان» نهمین جشن ماهانه است و همچون نوروز و مهرگان، جشنی همگانی در سراسر ایران بودهاست. امروزه نیز زرتشتیان این جشن را برپا میدارند. در گاهشمار اَوِستایی، هر ماه شامل سی روز است که هر روز اسم اَوِستایی بهخصوصی دارد؛ این اسامی از نام ایزدان و امشاسپَندان گرفته شدهاست. جشنهای ماهانه، شامل روزهایی است که اسم آن روز با اسم ماه برابر شود. نهمین روز از ماه در تقویم زرتشتی متعلق به ایزد آذر (فرشتۀ نگهبان آتش) است و روز آذر از ماه آذر -که برابر سوم آذرماه در تقویم رسمی کشور میشود- روزی است که ایرانیان کهنجشن آذرگان را برپا میدارند.
آذرگان جشنی در پیوند با آتش، برترین آخشیج (عنصر) چهارگانه است. از دیرباز، آتش میان ایرانیان از سپندینگی و پاکی ویژهای برخوردار بودهاست و برپایۀ یک باور، آن را جانشین خورشید روی زمین میدانستند. آتش نماد راستی است؛ تنها آتش است که پلیدی را به خود راه نمیدهد و همواره رو به بالا میرود، خود میسوزد و جهانی را نور و گرما میبخشد. اینکه زرتشتیان هنگام نیایش به روشنایی و نور رو میکنند، به این دلیل است که روشنایى نماد آفریدگار است و هرجا روشنایی هست، خرد هست، راستى هست، مهر هست و خدا آنجاست.
در گذشته در این روز در خانهها و بامها آتش افروخته و این روز را با نیایشخوانی و گستردن سفرۀ آیینی در آتشکدهها جشن میگرفتند. هنگام جشن، بر آتش چوبهای خوشسوز و خوشبو مینهادند و آنگاه بهمناسبت آغاز سرما، هرکس اَخگری از آتشِ در آتشگاه را به خانه برده و آن را تا پایان زمستان روشن نگه میداشتند. همچنین این روز، روز نشست و گفتوگو دربارۀ زندگی اجتماعی بودهاست و این برگرفته از آیینی بسیار دیرینه است که مردمان به دور آتش گرد میآمدند و دربارۀ زندگیشان به گفتوگو میپرداختند. امروزه نیز زرتشتیان در این جشن با لباسی آراسته و پاکیزه به آتشکده میروند و با همنوایی موبد و با سرایش آتشنیایش (یکی از سرودهای اَوِستا) نور و روشنایی را گرامی میدارند.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه دربارۀ این جشن آوردهاست: «روز نهم آذر عیدی است که بهمناسبت توافق دو نام آذرجشن میگویند. در این روز به افروختن آتش نیازمند هستند. این روز جشن آتش است و به نام فرشتهای که به همۀ آتشها موکل است نامیده شده، زرتشت امر کرده در این روز آتشکدهها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند.»
ایرانیان نخستین بار آتش را در تلاش زندگی یافتهاند، آنچنانکه: «روزی هوشنگشاه پیشدادی، با همراهان خویش به شکار رفته، بر سر راه خود ماری میبیند و برای کشتن آن سنگی پرتاب میکند که «پدید آمد آتش از آن سنگ باز». این آتش به خار و خاشاک افتاده و روشن میشود.» در این اسطوره دو نماد متضاد روبهروی هم قرار میگیرند؛ مار که نماد مرگ است در برابر آفرینش آتش که نماد روشنایی و فروغ است، قرار میگیرد. آتش در گذشتۀ ایران از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، چراکه در کنار زندگی انسان، توانایی، گرما و کوشش را به همراه آورده و سرآغاز و سرچشمۀ پیشرفت شدهاست.
ای آتش سرخ تیرگی سوز/ ای آذر آشیان بر افروز
ای بر شده آتش نیایش/ ای خرمن گرم سوز و سرکش
ای معبد مهر از تو روشن/ هر گلخن مرده از تو گلشن
از نور تو، آسمان بر افروخت/ دم سردی خاک و تیرگی سوخت
مهر تو به خاک مرده جان داد/ بر آب فسرده دل روان داد
دم سردی و هیبت زمستان/ بردی به فروغ خویش آسان
ای معبد مهر از تو روشن/ هر گلخن مرده از تو گلشن
ای آذر پرفروغ و تابان/ با مهر چو بستهای تو پیمان
هر تیره که اهرمن بزاید/ در پای فروغ تو نپاید
- هما ارژنگی