زمانگویهها | قسمت چهارم | پارسا جلوانی
خب! به خاطر وقفهای که در زمانگویهها پیش آمد، نهایت عذرخواهی را داریم. حقیقتش در این تعطیلات با زروان به سفر رفته بودیم (قاعدتا سفر در زمان، نه مکان). از قحطیهای بزرگ چین، تا فسادهای دربار بیزانس را از سر گذراندیم و در نهایت چشم رع را به جای خویش بازگرداندیم.
در قسمت قبل، به امپراتوری بابلیان و قوانینی که حمورابی وضع کرد پرداختیم. در واقع قوانین قدیمیتری نیز یافت شدهاند که امروز میخواهیم یکی دیگر از آنها را بررسی کنیم. اولینِ این قوانین، «قانون اوروکاگینا» است.
اوروکاگینا، که در قرن ۲۴ پیش از میلاد میزیست، پادشاه شهر لاگاش بود. او شاه پیش از خود، لوگالاندای فاسد را که کاهنزاده بود، برکنار کرد و قدرت را به دست گرفت. کارهایی که او کرد، به اعتقاد بسیاری، اولین نمونهٔ «دخالت دولتی برای برقراری عدالت و آزادی» بودهاند. او قدرت کاهنان و ملّاکان بزرگ را محدود کرد، و به قول خودش، «بیوه و یتیم را از دست مرد قدرتمند، در امان داشت». یکی از موردهایی که مدام در قانون او به آن اشاره شدهاست، «خریدن چیزی به زور» است. او مدام تاکید دارد که اگر فردی عادی، نخواست زمین یا داراییاش را بفروشد، فرد قدرتمند نباید به زور آن دارایی را از او بخرد. این مورد بارها در قانونهای دیگر آن دوره تکرار شده است.
اما مهمترین ویژگی قانون او، اولین نمونهٔ مکتوب به کار رفتن واژهٔ «آزادی» است. این واژه، که عکس مکتوب آن به خط میخی سومری را میبینید، «آما-گی» تلفظ میشود. بخش «آما-» به معنای مادر است. و بخش «-گی» معنای «بازگشت به حالتی» میدهد. در واقع آماگی معنای بازگشت به حالت مادرزادی را میدهد؛ که همان آزادی است. این یعنی حالت پیشفرض انسان، آزاد است. در واقع خود واژهٔ «آزادی» هم از ریشهٔ «زادن» و «زادهشدن» است. اینجا، ریشهٔ واژگان خود راهنمای خوبی برای حقیقت هستند. و بهراستی با کسانی که میخواهند ما را از آنچه که زاده شدهایم دور کنند، باید چه کرد؟
خب! برگردیم به واقعیت. اوروکاگینا آنقدرها هم که به نظر میرسد، فرمانروای آرمانیای نبود. در واقع دستوری از او کشف شده است که برای اولین بار، چندشوهری زنان را محکوم به مرگ با سنگسار میکند. حال آنکه هیچ دستوری از او مبنی بر ممنوع بودن چندهمسری مردان و یا حتی خیانت مردان یافت نشده است. برخی این دستور را اولین نمونهٔ مکتوب تنزیل رتبهٔ زنان خواندهاند.
با اینکه حکومت او اصلاحات اجتماعی فراوانی در پی داشت، اما پابرجا نماند. اوروکاگینا از انسی شهر اومّا، لوگالزاگهسی، شکست خورد و لاگاش از شهرهای زیردست اومّا شد. که این نیز دیری نپایید و سارگون، دوست قدیمیمان از قسمتهای قبل، آمد و امپراتوری اکدیان را بر پا کرد. از اینجا به بعد را دیگر میدانید.
این قسمت از زمانگویهها نیز به پایان آمد. آزادی شاید مهمترین موضوع مورد بحث جامعهٔ ما باشد، و خواستیم تا اندکی دربارهٔ آن گفته باشیم. تا قسمت بعد، که بخواهیم به آشوریان بپردازیم، شما مردمان شهر لاگاش را بدرود.