فیالبداهه شماره ۶۱ - امین سعیدی
چند روز پیش برای فایق آمدن بر تمام کلیشههای زندگی روزمرهام، دست به نوآوری زدم و در اقدامی حیرت برانگیز ماست و گوجه را با یکدیگر ادغام کرده و به همراه سیبزمینی سرخشده و مقداری برنج و خورشت کرفس شروع به خوردن کردم. طعمش لذیذ نبود که هیچ، حالم را نیز دچار بهمخوردگی نمود و ناگهان این نکته بسیار مهم به سرم زد که اصلا چرا ما باید دست به تغییر بزنیم؟ همین که میخندیم و شادیم و از هوای بسیار پاک تهران بزرگ لذت میبریم کافیست. ما که نباید همیشه به بهتر از خودمان بنگریم؛ این کار توقعاتمان را بالا میبرد و ممکن است به عواقب بدی دچار شویم. مثلا نیمطبقه دانشکده خودمان را ببینید! همان نیمطبقهای که برای تغییر کردن کاربرد آن گوش زمین و زمان را به درد آوردیم اکنون مکانیست جهت مطالعه و رشد روزافزون بسیاری از نوابغ این کشورِ بدون فقر که به لطف خداوندگار حکیم میتوانند در سایه امنیت و سکوتی همیشگی به حلکردن تمام مشکلات بشریت بپردازند و از آبهای شیرین و خنک برآمده از آبسردکنهای تازه نصب شده بنوشند. همان آبسردکنهایی که به لطف ملکوتی و پر از خیر رئیسان این مکان پر از شعف برایمان مهیا شدهاست تا بنوشیم ولی اسراف نکنیم زیرا در آن صورت مانند خیلیهای دیگر که بسیار اعتراض میکنند و بیشتر از حقشان میخواهند در زمره زیانکاران قرار خواهیم گرفت و همانطور که خود مستحضرید زیانکاران توانایی دیدن نعمات گسترده را نخواهند داشت و قطع به یقین از همین روست که میبینید بسیاری از دانشجویان از اینکه معدل دروس باید روی ۱۴ و نیم تنظیم شود گلهمندند، زیرا نمیدانند که همین اتفاق چه شوکت و شکوهی را برای آنها نصیب خواهد کرد. همانطور که تاکنون نیز همین بوده و هیچکس نخواهد توانست باعث تغییر آن شود، زیرا همیشه همه بیشتر از ما میفهمند و اگر نیک بنگریم ما اصلا مغزی نداریم که بخواهیم بفهمیم. اگر هم مغزی باشد فقط باید با آن انتگرال گرفت و مسائل سخت مهندسی را حل نمود. همین نیز باید باعث بسی خرسندی باشد، زیرا خیلیهای دیگر همین را هم ندارند.
اکنون و در پایان جملات سراسر نور خویش از خداوند منان میخواهم که خود چارهای بیاندیشد و به بندگان حلقهبهگوش خود بصیرتی اعطا نماید تا به وسیله آن همه چیز را آنطور که هست ببینند و در جهت رفع مشکلات قدمهایی صادقانه بردارند تا بتوان دید که گل لبخندی، جایی دور از اینجا شکوفه بزند؛ زیرا به همت تمامی دستاندرکاران محترم و متفکر این خاک مقدس هیچ کس نیاز ندارد تا بخندد.