گوشه چشمی به کتاب «بینایی» | پشت درهای شریف | هما محمودی
این همان قانون تغییرناپذیر حکومت است که میگوید: «بهتر است سرها را قبل از اینکه شروع به فکر کردن کنند، قطع کنی؛ وگرنه بعدا خیلی دیر میشود ...!»
انتخاباتی در شهر برگزار میشود که شروع ماجرای «بینایی» است. بیناییای که در ادامه «کوری» حاصل شده و مردم شهر، به بصیرتی کامل رسیدهاند و حال، کاملا متحد برای دنیای خود تلاش میکنند.
در این کتاب میخوانیم:
«باید اشخاص را به ۳ گروه کودن، باهوش و خیلی باهوش تقسیم کنیم. هرچه بخواهیم میتوانیم با کودن کنیم. حتی باهوش را هم میتوانیم به خدمت خود درآوریم؛ اما اگر آدم های خیلی باهوش کنارمان باشند، خطرناک است. زیرا نمیتوانند کنجکاوی بهخرج ندهند و باید همیشه مواظبشان باشیم.»
ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی، در کتاب بینایی که جلد دوم کتاب کوری است، به حکومتهایی میتازد که خود را دموکرات مینامند؛ اما درحقیقت میخواهند با نادان نگاهداشتن مردم، بر آنها سلطه یابند و مقاصد خود را پیش ببرند. آنها در این راه از هیچ رعب و وحشت و ترور و خشونتی، دریغ نمیکنند.
تا بعد از ظهر هیچکس، تاکید میکنم هیچکس، برای حضور در انتخابات حاضر نمیشود. ولی به طور عجیبی، راس ساعت مشخصی جمعیت زیادی به حوزه ها هجوم میآورند و رای میدهند. اما ماجرا اینجا تمام نمیشود، بلکه مسئولین شمارش آرا هنگام شمردن متوجه میشوند که ۷۵ درصد مردم رای سفید به داخل صندوق ریختهاند.
دولت انتخابات را باطل اعلام میکند و از مردم میخواهد که دوباره در انتخابات شرکت کنند. اما نتیجه انتخابات دوم از دور اول بدتر است. این بار ۸۳ درصد مردم رای سفید دادهاند. انگار موج سفیدی تمامی ندارد. آن از کوری سفید همه مردم شهر، این هم از آرای سفیدشان. دولت اعلام حکومتنظامی میکند. چه اتفاقی درحال وقوع است؟
کتاب پایانی دارد که احتمالا انتظارش را ندارید؛ اما اگر کمی درجریان سیاست و فسادهای کثیف آن باشید، باید آن را پیشبینی کنید. این واقعیت تلخ بیشتر جوامع است که گریزی از آن نیست. چه میتوان کرد با این دنیای بیرحم؟
نکته جالب این کتاب و کتاب کوری، این است که ساراماگو برای شخصیتها هیچ اسمی انتخاب نکرده. شاید به این دلیل که مردم یک نفس واحد شدهاند و دیگر هیچکس، «خود» نیست؛ بلکه جزئی از یک کل بزرگتر است.
از ویژگیهای خاص سبک نوشتن ساراماگو این است که از بین علائم نگارشی، فقط و فقط از نقطه و ویرگول استفاده میکند. او جملات را طولانی و پشت سرهم میآورد و حتی دیالوگها را جدا نمیکند. با این وجود و مخصوصا با ترجمه فارسی، خواننده راحت ارتباط برقرار میکند و سختی آنچنانی برای خواندن وجود ندارد.
اگر به داستان های هیجانانگیز و سیاسی علاقه دارید، این کتاب را از دست ندهید. البته بهتر است قبل از «بینایی»، «کوری» را خوانده باشید تا کامل در جریان اتفاقات داستان قرار بگیرید.