شماره ۸۵ | خشت سوم | همایون فلاحی
یکی از بزرگترین محرکهای دستهبندی افراد که امروزه رایج شده، گسترش باورِ «اگر با من نیستی، پس دشمنم هستی» است. این باور یک خطی، هیجانی است که افراد بهصورت مکرر به آن متوسل میشوند؛ حال چه عمدی باشد، چه سهوی. معمولاً در شرایط هیجانی، زیاد از عبارت «با من یا علیه من» استفاده میکنیم. ممکن است هدف ما ادای دقیق این جمله نباشد؛ بلکه تأکید بر این باشد که در موقعیتی هستیم که بیطرفی خطرناک است. با این نکته موافقم و یکی از نقلقولهایی که با آن زندگی میکنم این است: «بیطرفی به ظالم کمک میکند و هرگز به قربانی کمک نمیکند. سکوت باعث تشویش عذابکِشنده و تشویق عذابدهنده است.» اما مشکل این است که این پیشنهاد هیجانی، اغلب بر اساس حقایق نیست و از ترس ما از «بیتعلقی» سرچشمه میگیرد.
نمود عینی بند اول را در صد روز اخیر زیاد دیدهام. همان قدر که تمام قد ایستادن در برابر باطل، نیاز اساسی امروز جامعۀ دانشگاهی است، پر کردن خلأ تسلط به اصول تعامل، همفکری و سازش با جریانهای همسوی فکری بین دانشجویان نیز دارای اهمیت است. توقع بشر برای تطابق کامل افکار جمعی، آرزویی دیرینه است که هرگز محقق نخواهد شد؛ بنابراین باید با واقعیت روبهرو و وارد مرحله پذیرش شویم. معمولاً اختلافات جزئی بر سر مسائل کلی، میتواند باعث بروز تعارضات و بحثهای تند و گاهی منجر به توهین، تهدید و تمسخر شود و جامعه را از هدف دور کند.
معتقدم ما همه در یک کشتی آسیبدیده سفر میکنیم که هر لحظه بیشازپیش آب به آن وارد میشود. حال که شاید زمان غرق شدنمان فرا رسیده است، بگذاریم هر که هر چه در توان دارد برای نجات این کشتی به کار گیرد؛ از بستن سوراخی کوچک، تا تعمیر ترکهای اصلی. جذب انسانها و پیوند دادن آنها به جنبشهای فکری-اجتماعی، نیازمند پذیرش گوناگونی افکار است و اصرار اشخاص بر اعمال روشهای مدنظر خودشان برای انجام یک کار، به دفع آنها منجر خواهد شد. به اصطلاح قدیمیها، برای فعالیتهای همدیگر کنتور نیندازیم. اعتراض، دوی امدادی است و هر کس توان مشخصی برای عرضه دارد و حتی در صورت انفعال، حقی برای عموم مبنی بر بازخواست افراد ایجاد نمیشود.
حال بیش از همیشه نیاز داریم تا با آنان که در مسیر دادخواهی عزیزانمان مانعتراشی میکنند، مقابله کنیم و لازمۀ آن، تعلق به جامعه است. تعلقی که برآمده از درایت و نوعدوستی باشد؛ نه بنا بر هماهنگی گروهی و تطابق کامل افکار. خلاصه که گذشتۀ افراد و عملکردشان را پتک تخریبشان نکنیم؛ بلکه ملاک، حال آنهاست. قدرت ما، در کثرتمان است و نتیجه حاصل نخواهد شد، مگر با اتحاد و گذشت.