شمارۀ ۹۱ | نارضایتی و معضلات آموزشی دانشجویان کارشناسی همچنان ادامه دارد... | فاطمه حسینی
در متن پیشینم، دانشجو را به مشتریای ناراضی و دانشگاه را به یک مغازه بدل کردم که حاضر به پسگرفتن هیچ کالایی نیست؛ اما در این متن میخواهم دانشگاه و بهویژه دانشکدهمان را به دادگاهی تشبیه کنم که معمولاً تنها کسی که در جایگاه متهم آن میایستد، دانشجوست.
بدیهی است که این متن، شامل حال تمامی اساتید محترم نبوده و یک بررسی کلی از نارضایتی و معضلات آموزشی دانشجویان در دانشکده را بیان میکند و تمرکز آن بر حل مشکلات و درنهایت رضایت هردو گروه دانشجویان و اساتید است.
تدریس، از روی علاقه یا اجبار؟
بهجرأت میتوان گفت تدریس تعدادی از اساتید، جزو بزرگترین معضلات دانشجویان در این دانشکده بهحساب میآید؛ اساتیدی که ظرفیت خالی دروسشان در روز انتخابواحد گویای همهچیز است. آیا دلیل این کلاسهای خالی، وابسته بهنحوۀ نمرهدهی آنها است و یا مشکل ریشهایتر از این حرفهاست و از تدریس بد، بیرمق و بدون نظم آنها نشأت میگیرد؟ بهعنوان یک دانشجو، گاهی تصمیم میگیریم نمرۀ خود را فدای یادگیری کنیم، گاهی هم برعکس. گرچه باوجود اینکه هردو جزو حقوق دانشجو محسوب میشوند؛ اما در مواردی هیچکدام از این دو انتخاب وجود ندارند؛ نه میتوان از درس نمرۀ خوبی گرفت و نه تدریس بهنحوی است که درس آوردهای داشته باشد. کلاسهایی که بهوضوح مشخص است استاد علاقهای به بودن در آنها ندارد و از روی اجبار در آنها حضور پیدا میکند. البته اگر حضور پیدا کند که خود بسیار جای بحث دارد. رفتار حرفهای که از هر استادی انتظار میرود، رعایت نظم در برقراری کلاس است. برگزارنکردن کلاسها و عدم اطلاعرسانی به دانشجویان، این رفتار حرفهای را زیر سؤال میبرد. در مواردی بهصورت مکرر از اساتیدی دیده شده است که نهتنها کلاسشان را برگزار نکردند، بلکه حتی اطلاعرسانیای هم برای عدم برگزاری آن نکردند و درادامه از دانشجو انتظار حضور در کلاس جبرانیای را داشتند که در نامناسبترین زمان ممکن برگزار شده است.
واضح است اساتید نیز زندگی شخصی دارند و قابل درک است که گاهی به مشکلی خورده و قادر به برگزاری کلاسهایشان نباشند؛ اما روی صحبت ما با مواردی است که بهصورت مکرر و در طی ترمهای متوالی این کار را انجام داده و حتی به ارسال ایمیل اطلاعرسانی از قبل نیز اعتقادی ندارند.
گذشته از حضور استاد، نحوۀ حضور نیز مهم است. تدریس خستهکننده و صرفاً از روی اسلایدها و یا پخش ویدیوی تدریس از دورههای مجازی، از روشهای نامطلوب برای دانشجو، اما پرطرفدار میان تعدادی از اساتید است. درنهایت اگر دانشجو برای استفادۀ حداکثری از زمانش تصمیم به عدم حضور در کلاس و خودخوانی بگیرد، مورد سرزنش قرار گرفته و متهم به راحتطلبی و بیاحترامی به کلاس میشود.
توزیع غیرمناسب تدریس نیز از دیگر مشکلاتی است که هرچند کوچک، اما مهم است. قراردادن عمدۀ مطالب برای بازۀ دوم ترم که بهمراتب شلوغتر از بازۀ اول است نیز از مواردی است که اگر رعایت شود، دانشجو میتواند از کلاس و آن درس بیشترین بهره را ببرد.
دادگاه؛ نسخۀ دانشکدهای
بگذارید صحنهای از فیلم «سالی» را یادآوری کنم که تام هنکس در نقش خلبان، هواپیمایی که ۲ عدد از موتورهایش را از دست داده بود را روی یک رودخانه به سلامت فرود آورد. او در دادگاهی که برایش برگزار شده بود تا بررسی کنند آیا زمان لازم برای هدایت هواپیما به سمت یک فرودگاه را داشته یا خیر، در دفاع از خود گفت گرچه روی کاغذ و طبق شبیهسازیِ موقعیت در کامپیوتر، زمان کافی برای رفتن به یک فرودگاه و فرود در آنجا بوده است؛ اما این شبیهسازی از احساسات انسان غافل مانده است. انسانها ربات نیستند که در شرایط ویژه و اضطراری، بیدرنگ عکسالعمل درست را نشان دهند.
حال دادگاه، امتحان پایانترمی است که ما را محکوم به کمکاری میکند و آن را علت نمرۀ پایین امتحانها میداند. نکته اینجاست که دانشجو هم رباتی نیست که بیدرنگ پس از شروع امتحان راه درست و جواب را برای سؤال بداند و تنها زمان کافی برای نوشتن جواب بخواهد. زمان امتحانات در بعضی دروس دانشکدهای، وقت برای خواندن، فهم و فکرکردن به سؤالات را نادیده میگیرند. اگر زمان لازم برای آزمونوخطا در حل سؤالات به دانشجو داده نمیشود، چرا سطح سؤالات انتظار خلاقیت و روش جدید از دانشجو را دارد؟ سطح سؤالات و زمان امتحان، نیاز به تعادلی دارد که بعضاً در بسیاری از دروس رعایت نمیشوند.
نکتهای دیگر، بارمبندی معمول در دروس دانشکده است که بهصورت ۲-۱۸ برای حلتمرین و امتحانهای میانترم و پایانترم اختصاص پیدا میکند و اگر درس قابلیت پروژه داشته باشد، نمرهای نیز به آن تعلق میگیرد. از دلایلی که میتواند میانگین پایین دروس دانشکده را تاحدودی توجیه کند، نمرۀ محدود و پایین حلتمرین و نمرۀ زیادی است که به امتحانات پایانترم اختصاص پیدا میکند. حتی فراتر از زمان ناکافی امتحانات، هنگامی که بیش از ۱۰ نمره برای یک امتحان درنظر گرفته شده است، بهنظر منطقی نمیرسد که دو یا سه سؤال داشته باشیم که با از دستدادن هرکدام، اختلاف قابلتوجهی در نمرۀ دانشجویان بهوجود آید و باعث شود دانشجویان به اصطلاح شبِ امتحانی شده و تنها برای گذراندن امتحان وقت گذاشته و از یادگیری درست دروس جا بمانند.
مورد دیگری که کوچک اما مهم است، منابعی است که در تدریس و ارزیابی از دانشجو مورد استفاده قرار میگیرند. منابع و جزواتی که سالیان سال تدریس شدهاند؛ اما درحالحاضر ممکن است کارایی کافی برای درس را نداشته و در مقیاس جهانی قدیمی و منسوخ شده باشند.
ددلاین، تنها برای دانشجو
«مهلت تحویل این تمرین تا ساعت ۲۳:۵۹ بوده و بهازای هر روز تأخیر ٪۳۶ از نمره کسر میگردد.»
پیامی آشنا که همۀ ما در پروژهها و تمرینات خود با آن مواجه شدهایم و مشکلی در آن نیست. این انتظار بهجایی از دانشجوست که تمرینات خود را در زمان مقرر تحویل دهد؛ اما مشکل زمانی بهوجود میآید که این نوع ددلاینها صرفاً برای دانشجوهاست. از ددلاینهایی که برای اساتید تعریف شدهاست، تحویل نمرۀ میانترم قبل از بازۀ حذف و تحویل نمرۀ پایانترم در بازۀ اعلامی از سمت آموزش دانشگاه است. در موارد بسیاری در دانشکده مشاهده میکنیم که هیچ توجهی به این تاریخها نمیشود. این مورد میتواند باعث سردرگمی دانشجویان برای تصمیمگیری دربارۀ حذف دروسشان شود یا نمرات پایانترم بهقدری دیر و بعد از بازۀ قانونی اعلام میشود که دانشجو عملاً زمانی برای اعتراض به نمراتش ندارد. چرا قانونی وضع نکنیم که در آن بهازای هر روز تأخیر در اعلام نمرات، ٪36 از نمرۀ هرکس را به خودش اضافه کنیم؟ در موارد بسیاری حتی بااینحال که امتحان در زمان مناسب و مقرر گرفته شده است، نمرات میانترم همزمان با نمرات پایانترم اعلام میشود و جای تعجب دارد که چگونه از دانشجو انتظار میرود با روش «خودت میدونی دیگه چکار کردی» درسی را حذف و یا نگه دارد.
ددلاینی که از سمت دانشجو انتظار میرود به آن احترام گذاشته شود، چرا نباید از سمت اساتید اهمیت داشته باشد و رعایت شود؟
نمودار، منتی بر سر دانشجو
از مشکلات دیگر دروس دانشکده، نمودارهای غیرطبیعی و عجیبی است که بهعنوان سرپوشی بر میانگین پایین بعضی از دروس استفاده میشود. میانگینهای بسیار پایینی که میتواند بهطور واضح نشانگر ریشهایتربودن مشکلات از صرفاً کمکاری و درسنخواندن دانشجویان باشد؛ گرچه برای جبران آن، نمودارهای قابلتوجهی زده میشود؛ اما واقعیت این است که نیاز به این نمودارها که همواره منت آنها بر سر دانشجو بوده است، درواقع نشأت گرفته از مشکل در نحوۀ برگزاری امتحانات، تدریس و بارمبندیای است که در بخشهای قبل به آنها اشاره شد. اصلاح این مشکلات نهتنها میتواند باعث متعادلشدن مقدار نمودارها شود، بلکه رضایت و استفادۀ بیشتر دانشجویان از دروس را در پی خواهد داشت.
تیای یا بلای جان دانشجو؟!
معضلی که گرچه از دور کماهمیت بهنظر میرسد اما تاکنون صدای بسیاری از دانشجویان را درآورده است، تیایهای دروس و اساتید حلتمرین هستند. اگر بخواهم ساده و خلاصه بگویم، تعادلی در رفتار تیایهای بسیاری از دروس دیده نمیشود. گروه اول کمکاری کرده و مسئولیتپذیری کافی را ندارند. این گروه معمولاً بهصورت جدی از دانشجویان انتظار حضور در کلاس حلتمرین را داشته، عملاً آوردۀ علمی خاصی برای دانشجویان ندارند و عدم تناسب سؤالهای حلشده در کلاس با سطح تدریس استاد، تکالیف نامتناسبتر با سؤالهای حل شده و عدم تسلط کافی به مطالبی که ارائه میدهند، از ویژگیهای بارز این گروه میباشد.
اما گروه دوم که بهمراتب از گروه اول نامحبوبتر هستند، وظیفۀ خود میدانند زندگی دانشجو را در آن درس به جهنم بدل کنند. از شاخصههای این گروه، آپلود تمرین و تکلیف با فاصلۀ زمانی کم و ددلاین از آن کمتر است. تمرینهایی که تعداد و حجم آنها نه با زمانی که برای آنها درنظر گرفته شدهاست تناسبی دارد و نه با بارم محدودی که به حلتمرین اختصاص داده شده است. این مورد بعضاً باعث میشود دانشجو بهکل قید نمرۀ حلتمرین را بزند تا زمان بیشتری برای خود بخرد. هرچند این گروه ممکن است بتوانند موارد خوبی را در کلاسهایشان ارائه دهند؛ اما درعوض انتظارات فضاییای از دانشجو دارند که درکمال تعجب برای رهایی از آنها، دانشجو دست به دامان استاد میشود. در مواردی حتی استاد درس حق را به دانشجو داده و تقاضای تمدید ددلاین را پذیرفته است، اما تیای درس همچنان پافشاری بر سختگیریهای بیمنطقی میکند که به گفته خودش به آن افتخار نیز میکند. جا دارد از گروه سومی نیز بگوییم که گرچه نایاب هستند؛ اما نهتنها تمام انتظاراتی که از کلاس حلتمرین میرود را برآورده میکنند، بلکه کلاسهایشان از کلاس استاد درس نیز مفیدتر است. در همین قسمت از آنها تشکر لازم را بهعمل میآوریم.