شمارۀ ۸۷ | فاطمه حسینی
شنیدهاید که سرلوحۀ بسیاری از فروشگاهها این است که «حق همیشه با مشتری است»؟ شاید فکر کنید که در دانشگاه هم همیشه حق با دانشجو است؛ اما نه! دانشگاه، بیشتر شبیه آن دسته از مغازههایی است که یک تابلوی بزرگ دستنویسِ «جنس فروختهشده بههیچوجه پس گرفته نمیشود.» روی دیوارشان چسباندهاند. بدیهی است که متن زیر، متوجه تمامی اساتید محترم نشده و یک بررسی کلی از نارضایتی دانشجویان در حیطههای مختلف و مختص به تعدادی از اساتید است.
مسئلهای که در دانشگاه و خصوصاً دانشکدۀ خودمان شاهد آن هستیم، این است که بهصورت پیشفرض همۀ نارضایتیها از جمله تعداد کم دروس ارائهشده، برخی رفتارهای زنندۀ اساتید، نبود امکانات آزمایشگاهی و... ناشی از راحتطلبی دانشجویان است و مقصر خود آنها هستند. سؤال این است که آیا این اختلاف قابلتوجه میان دانشکدۀ ما، چه در بحث میانگین دروس و چه در حیطههای دیگر آموزشی، میتواند تنها ناشی از کمکاری دانشجویان باشد؟ آیا وقت آن نرسیده است که این مسئله را از دید دانشجویان و در نقد تعدادی از اساتید بررسی کنیم؟
تدریس یا از سر بازکنی؟
از بسیاری از فرعیات که بگذریم، تا کنون نقدهای بسیار زیادی به نحوۀ تدریس تعدادی از اساتید دانشکده شدهاست. نکتۀ قابلتوجهی که معمولاً در نظر گرفته نمیشود، این است که گرچه استادی در زمینۀ علمی سطح بسیار بالایی داشته باشد، اما این دلیل بر توانایی ارائه و تدریس درس نیست. کیفیت تدریس بعضی از دروس دانشکده به حدی پایین است که در طول ترم، تنها تعداد انگشتشماری از دانشجویان به این کلاسها میروند و باقی، دیدن ویدیو کلاسهای مجازیِ سایر اساتید را ترجیح میدهند. دانشجویان، برخلاف قضاوتهایی که گاه و بیگاه میشوند، ثابت کردهاند که کیفیت تدریس میتواند تا چه اندازه برایشان مهمتر از نمره باشد. با وجود نقدهایی که مستقیم و غیرمستقیم به این اساتید میشود، تنها اقدام دانشکده در این خصوص بهجای ریشهیابی و اصلاح مشکلات، پیدا کردن راهی برای پر کردن این کلاسها است.
نکتۀ دیگر، احترام متقابلی است که باید میان دانشجویان و اساتید وجود داشته باشد. با وجود درک دانشجویان از مشغلۀ زیاد برخی از اساتید، لازم است که اساتید نیز برای دانشجویان و تدریس درسی که مسئولیت آن را برعهدهگرفتهاند، احترام قائل باشند. پخش ویدیو کلاسهای مجازی در کلاس حضوری و عدم حضور در کلاس درس بدون اطلاعرسانی قبلی به دانشجویانی که سر زمان در کلاس حاضر شدهاند، بههیچوجه نمیتواند رفتار قابلقبولی از جانب اساتید باشد.
هرچه غیراستانداردتر، بهتر
مورد دیگری که در سفرۀ دل هر دانشجوی این دانشکده یافت میشود، امتحانهای نهایی است. وقت کم، سوالهای غیراستاندارد، سوالهای خارج از مباحث تدریس شده، واضح نبودن بارمبندی و تغییر ناگهانی آن در انتهای ترم توسط استاد، تصحیح بیش از اندازه خشک و سختگیرانه و عدم پاسخگویی اساتید به اعتراض دانشجویان، از مواردی هستند که همۀ ما بارها با آنها مواجه شدهایم که تا کنون اقدام قابلتوجهی برای اصلاح آنها صورت نگرفته است و معمولاً جزء مواردی هستند که اساتید تمام بار آن را بر روی کمکاری دانشجویان میاندازند تا از این طریق، اشتباه خود را پنهان کنند.
لطف به دانشجو یا جبران مافات؟
مسئلۀ نمودار یا شیفتکردن نمرات، همواره موضوعی عادی در تمامی دانشکدهها و دانشگاههاست؛ اما بارها در بعضی دروس دانشکدهای شاهد نمودارهای فضایی و غیرعادی بودهایم. اگر درسی برای رسیدن به میانگین دانشکده -که خود بهمراتب پایینتر از دانشکدههای دیگر است- در انتهای ترم نیاز به هشت نمره نمودار دارد، مشکل تنها متوجه دانشجویان است؟ کمکاری دانشجویان تا چه حد میتواند این اختلاف چشمگیری که ما در میانگین دروس با دیگر دانشکدهها داریم را باعث شده باشد؟ اگر این دروس بهدرستی تدریس و ارزیابی میشدند، آیا اصلاً نیازی به نمودار زدن و گذاشتن منتی بر دوش دانشجویان بود یا خیر؟
زمانی برای استراحت
احتمالاً اگر مشکلات گفتهشده در بخشهای قبل را با مسئولین مربوطه در میان بگذارید، به «فرم نظرسنجی از عملکرد اساتید» که در انتهای ترم برگزار میشود، ارجاع داده میشوید. سوال این است که آیا واقعاً این نظرسنجیها و ارزیابیها کار بهجایی میبرند یا فقط یک موضوع نمایشی برای دلخوشی دانشجویان است؟ زیرا تا کنون و در تمامی این سالها، تنها مزیتی که داشته است، پنج دقیقه استراحتی است که در طی انجام آن در کلاس نصیب دانشجویان میشود. برای خواندن جزئیات بیشتر از این موضوع، پیشنهاد میکنم که سری به یادداشت «فرمالیته» که در شمارۀ ۸۳ام نشریه آورده شده است، بزنید.
داستانی با پایان تلخ
اگر نگاهی به آرشیو دردانشکده و شمارۀ ۶۷ بیندازیم، مشاهده میکنیم که از گذشتههای دور، دغدغۀ دانشجویان حل مشکلات دانشکدۀ شیمی بوده است که با وجود گذشت چندین سال از انتشار آن شماره و بیان دغدغهها، به هیچکدام از مشکلات رسیدگی نشده و هنوز پابرجا هستند. باید بگوییم که با اختلاف زیادی، درس «شیمی آلی» پیشتازِ شکایات مرتبط با دروس و اساتید دانشکدۀ شیمی است. درسی که استادش در جلسۀ اول ترم با پرسشِ «برای مرتبۀ چندم است که این درس را اخذ کردهاید؟»، روی تمام روحیهای که هنگام برداشتن درس به خود دادهاید، خط میکشد. ماجراهای این درس بسیار است و تعداد کلمات محدود! اما سوال ما این است: «چرا در قبال درسی که بیش از یک دهه، کابوس دانشجویان مهندسیشیمی بوده است و امید ورودیهای بسیاری که حتی تا ترم آخرشان در انتظار بازنشستگی استاد درس یا ارائۀ درس توسط استادی دیگر بودهاند را ناامید کرده، پیگیریهای لازم صورت نگرفته است؟» عدم پیوستگی در تدریس، تدریس خارج از چارچوب دانشگاهی و سیلابس درسی، ارزیابی غیراستاندارد و نامتناسب با محتوای تدریس شده، ثبت نادرست نمره و نمودار منفی، تصحیح بیچارچوب، عدم پاسخگویی به اعتراض دانشجویان و هزاران مشکل دیگر، ضمن احترام به استاد بسیار باسواد و محترم این درس، گذراندن این درسِ سه واحدی را برای دانشجویان به یک دغدغۀ بزرگ بدل کرده است. حال تیر آخر این ماجرا، در ترم گذشته با میانگین کلاسی خامی که بهزحمت به عدد سه میرسید، زده شد. به گفتۀ خانم دکتر سعادتمند در دورهمی دانشجویان ورودی با مسئولین، پیگیری برای حل مشکلات این درس را که تا کنون نه از سمت دانشکدۀ شیمی و نه از سمت دانشکدۀ خودمان صورت نگرفته است، در دستور کار قرار دادهاند. حال باید دید که پروندۀ این درس یکبار برای همیشه بسته میشود یا خیر.
سخن آخر
با تمامی صحبتهایی که شد، همگی ما امیدوار هستیم که همزمان با دورۀ جدید ریاست دانشکده، فصل جدیدی نیز در دانشکده رقم بخورد و مشکلات آن که کم هم نیستند، با تعامل میان اساتید و دانشجویان رفع و رجوع شوند. انتظار میرود که این اختلاف طبقاتی میان دانشجویان و اساتید، نه از سمت اساتید، بلکه حداقل با پیگیری گروههایی که از جنس خود دانشجویان هستند، به مرور زمان کمتر شود.