تقویمها گفتند | آرمین کوچکیپور
آن شب سرد دیماه، آسمان ایران نفسگیرتر از همیشه بود. در دل تاریکی، هواپیمایی که با صدها رویا و لبخند به پرواز درآمده بود، تنها چند دقیقهٔ بعد به خاک و آتش بدل شد؛ اما آیا تنها آهنپارهای سقوط کرد؟ یا آرزوهایی که هرگز محقق نشدند؟
آخرین لحظههای زندگی مسافران آن هواپیما را تصور کنید. صدای فریاد، نگاههای ملتمسانه و دستهایی که در تاریکی به دنبال هم بودند. هیچکدام نمیدانستند این پرواز، آخرین وداع است. هیچکدام باور نمیکردند رویاهایشان در آتش بسوزد.
در میان مسافران، مادری بود که در تمام آن لحظهها، در آغوشکشیدن فرزندش را تصور میکرد. کودکی که در آغوش مادرش خواب سفرهای بزرگ زندگی را میدید. دانشجویی که برای ساختن آیندهای روشنتر در راه بود. اینها تنها نامهایی روی کاغذ نیستند؛ هرکدام جهانی از امید و عشق بودند که در چند لحظه نابود شدند.
سقوط این هواپیما فقط پایان یک پرواز نبود؛ بلکه گواهی بود بر شکاف عمیقی که سالهاست میان مردم و سیستمی که مسئول حفظ جان و امنیت آنهاست، ایجاد شده است. سیستمی که برای بسیاری، نماد ناکارآمدی، عدم شفافیت و اولویتبخشی به هر چیزی جز رفاه و حقوق شهروندانش است.
این حادثه بیش از هرچیز خشمِ جمعی را شعلهور کرد؛ خشمی که پیشتر نیز بهخاطر بیتوجهی به جان انسانها و سیاستهایی که زندگی را هر روز دشوارتر میکند، شعله کشیده بود. سقوط پرواز ۷۵۲، ادامهٔ زنجیرهای از وقایع است که برای مردم این کشور به نمادی از بیعدالتی و بیمسئولیتی تبدیل شده است.
آنچه این تراژدی را به زخمی عمیقتر تبدیل میکند، فقط سقوط هواپیما نیست؛ بلکه فروپاشی قلبهایی است که دیگر هرگز آرام نخواهند گرفت. تلخی این فاجعه در نگاههای گمشدهٔ مادران و پدرانی است که هنوز چشم به در دارند، در صدایِ شکستهای که نام فرزندش را زمزمه میکند و در اشکهایی که هرگز تمام نمیشوند. سقوط پرواز ۷۵۲، سقوط اعتماد نبود؛ سقوط عشق بود. سقوط هزاران لحظهای که میتوانستند آیندهای روشن را بسازند؛ اما در آتش خاموش شدند. این تلخی تا زمانی که صدایی برای عدالت نباشد، هر روز عمیقتر خواهد شد.
پرواز ۷۵۲ قصهای از درد مشترک ماست. قصهٔ خانوادههایی که هنوز در قاب عکسهای عزیزانشان به دنبال زندگی میگردند. قصهٔ مادران و پدرانی که هر شب صدای خندهٔ فرزندان و همسرشان را در خواب میشنوند و هر صبح با قلبی سنگین از خواب بیدار میشوند.
پرواز ۷۵۲ سقوط کرد و سقوطش زخمی بر حافظهٔ ما شد؛ زخمی که دائما به ما یادآوری میکند جان هر انسان باید مقدس شمرده شود، هر اشک صدای عدالت باشد و هر فاجعه، تلنگری برای ساختن دنیایی که در آن هیچ پروازی ناتمام نماند.