شمارۀ ۹۰ | سرمقاله | سامان اسماعیلی
قدیمترها -دورانی که بین سهگانۀ علوم تجربی، علوم انسانی و ریاضی فیزیک انتخاب رشته کردم- آشنایی داشتم که از مهندسی برق شریف کوچ کرد و ناگهان سر از دنیای مدیریت درآورد. بعدترها -همان زمانی که برای کنکور میخواندم- به خود گفتم: «یعنی کسی نبود از او بپرسد که مدار مرتبه اول و دوم چه ربطی به بازاریابی و مدیریت دارد؟ حالا که به واسطۀ کنکور و مافیاهایش سر از شریف درآوردی، بنشین درست را بخوان تا بعد گذشت چهار سال، وقت کنکور ارشد، کردیت و یا اپلای فرا برسد. بعد از آن هم مجدداً دو سال درس و پژوهش را ادامه میدهی تا برای خودت کارهای شوی و بتوانی استارتاپ خودت را بزنی. اصلاً استارتاپ هم نشد، یک استخدامی ساده در بالا و پایین صنعت و یا آزمایشگاه و پژوهشگاه که میشود؟ گیرم که اینها هم نشد؛ بالاخره میتوانی که در حاشیۀ آزمایشگاه -یعنی همان عرصۀ دلالی و واسطهگری مقاله و پژوهشنامه- مشغول به کار شوی تا h-index بالایی برای خود دستوپا کنی؟ خدا را چه دیدی؟ شاید به واسطۀ همین رزومههای زیاد و الکی، سر از ارکان دولتی و حاکمیتی در آوردی و مثلاً در یک آن، وزیر علوم و تحقیقات شدی و ... .»
زمانه گذشت. با واردشدن به دانشگاه و بزرگشدن دنیای اطرافم، متوجه شدم که زندگی همینقدر روتین و یکنواخت نیست. برخی آدمها فقط به دنبال طیکردن مسیر از قبل طراحیشده نیستند. با کمی جستوجو در دانشگاه، آدمهای بسیاری را پیدا میکنیم که راه خود را گم کردهاند. از رشتهای به رشتۀ دیگری که دوست داشتند، تغییر مسیر دادهاند. به خود جسارت دادند تا آنچه در مسیر قبلی به دست آوردهاند را در صندوقچۀ خاطرات خود بگذارند و مسیر جدیدی را از نقطۀ صفرش شروع کنند. ریسکپذیر هستند و البته بهای ریسک خود را هم پرداختهاند. فهمیدهاند که باید بیخیال جمع و تفریق تعداد سالهای گذشته یا سالهای باقیماندۀ احتمالی بشوند. اینکه قبل از تصمیم خود از اهالی مکانیک سیالات بودهاند یا «c++»، سال اولی بودهاند یا سال آخری و المپیادی بودهاند یا مشروطی، تفاوتی ندارد. حرفهای صد من یک غاز نزدیکان و اطرافیان بداندیش و آنچه جامعه میگوید هم ارزشی ندارد.
همین که تصمیم میگیرند از آنچه تا به حال دنبال میکردند، عقبنشینی کنند و مسیر جدیدی را شروع کنند، ارزشمند است. فارغ از نتیجۀ غایی، همین ذات تصمیمگیری و جربزۀ تغییر مسیردادن قابلستایش است. مهم سبک و سنگینکردن اهداف و افکار در هر مرحلۀ زندگی و در نهایت، واکندن سنگینیهاست.