شمارۀ 108 | معرفی کلی شرایط خوابگاه | ستایش حنفی
راستش را بخواهید نمیدانم از کجا شروع کنم؛ از شور و ذوق اول مسیر بگویم یا سختیهایش. البته نترسید، منظورم از سختی آنچه شما فکر میکنید نیست؛ سختیهایی که تجربه خواهید کرد، در نهایت چیزهای زیادی به شما یاد میدهد. در واقع خوابگاه و شروع زندگی مستقل، شما را وارد فضای جدیدی از ارتباط با جامعه و آدمهای مختلف از فرهنگهای متفاوت میکند. احتمالاً اگر درست در این مسیر قرار بگیرید، در پایان دوستیهای ارزشمندی برایتان بهجای بگذارد.
اولین تجربیات
احتمالاً اولین مواجهۀ شما هم با خوابگاه، حضور در نمازخانۀ خوابگاه و انجام لیستگیری اتاقها بوده است. این روز یکی از مهمترین روزهاست، چون حسوحال خیلی از روزهای آینده به تصمیمات همان روز بستگی دارد. اینکه با چه کسانی هماتاق میشوید، قطعاً از چیزی که فکر میکنید مهمتر است؛ اما اگر به تجربۀ یکسالۀ من اعتماد کنید، باید بگویم هیچچیز بیشتر از سازگاری نمیتواند شما را نجات بدهد. مطمئن باشید اگر بتوانید خیلی زود خود را با شرایط وفق دهید، در محیط جای خود را پیدا کنید و با هماتاقیهایتان ارتباط خوبی بسازید، خوابگاه برایتان تبدیل به بهترین تجربه خواهد شد و اصلاً سخت نخواهد گذشت!
احساسات تجربهشده
میدانم که روزهای اول و حتی ماههای اول سخت است؛ تنهایی به سراغتان میآید، شرایط جدید است، آدمها غریبهاند و خانواده دیگر حضور ندارد؛ اما خیلی زود این روزها تمام میشود و مثل الانِ من دیگر نمیخواهید خوابگاه را ترک کنید.
من آدمی هستم که در ابرازکردن احساساتم و بیان آنها بسیار سختگیرم و نمیتوانم مثل بقیه آنطور که بایدوشاید آنها را به زبان بیاورم. اگر احیاناً شما هم مثل من هستید، لطفاً خودتان را با سایر بچهها مقایسه نکنید و بابت اینکه برای دورشدن از خانواده و جدایی از آنها گریه و شیون نمیکنید به خودتان عذابوجدان ندهید؛ نحوۀ سوگواری و ابراز احساسات افراد متفاوت است، نگرانش نباشید و مثل روزهای اول من خودتان را بابت این مسئله سرزنش نکنید.
نه ترس، نه آسودگی خاطر
اگر شما هم قبل از آمدن به دانشگاه و خوابگاه، توییتر، کانالها و پیجهای مختلف را با سرچکردن عبارات «دانشگاه شریف»، «خوابگاههای شریف»، «زندگی در خوابگاه» و سایر عبارات مشابه زیرورو کردهاید، باید بگویم آنطور که میگویند گلوبلبل نیست و آنطور که میگویند هم سخت نیست؛ اما یک چیز را خوب و بهاندازه گوشزد میکنند و آن هم مشخصکردن حدوحدود و مرزبندی چه برای خوابگاه و چه برای دانشگاه است. اگر بتوانید از همان اول مرز خود را برای آدمها مشخص کنید، مطمئناً آرامش بیشتری خواهید داشت و از هرگونه ماجرایی به دور خواهید بود. منظور من این نیست که با آدمها ارتباط نگیرید و صحبت نکنید؛ اتفاقاً چیزی که بیش از همه در روزهای اول احتیاج دارید همین است، اما متوجه میزان اشتراکگذاری اتفاقاتی که برایتان میافتد، بهخصوص در ابتدا که هنوز شناختی از آدمها ندارید، باشید.
چالش همیشگی
یکی از چالشهایی که ما همچنان در اتاق با آن درگیر هستیم، تمیزکاری است. برایتان از وضعیت اتاق در زمان فرجه و امتحانات که بهتر است نگویم، چون شتر با بارش آنجا گم میشود! قطعاً همیشه نمیتوانید روند هر هفته یا هر دو هفته تمیزکاری کل اتاق را به دلایل مختلف حفظ کنید، اما بگذارید یک راه میانبُر که در ترم دوم تازه کشفش کردیم را رو کنم! اگر شما هم آنقدر خسته و تنبل هستید، میتوانید به سرپرستی خوابگاه بگویید تا آنها یک نظافتچی را به اتاقتان بفرستند تا شما را از زندگیکردن در آن وضعیت نجات بدهد. مطمئنم که بعدها دعای خیرتان بابت این مورد پشت سرم خواهد بود!
مرز باریک بهشت و جهنم
از اولین شبی که یک نفر پیشنهاد بازیهای کارتی، البته ناگفته نماند بدون هیچ شرطوشروطی، را در اتاق مطرح میکند هم نباید غافل شد. آن شب به شما خیلی مزه میدهد و میخواهید هر شب آن را تجربه کنید؛ اما مراقب باشید که امتحانات مثل همیشه از رگ گردن به شما نزدیکترند. وقتگذراندن با دوستانتان حق طبیعی شماست و کمکهای زیادی به شما میکند؛ اما مراقب باشید که چه زمانی را اختصاص به این کار میدهید تا بعداً پشیمانی گریبانگیرتان نشود.
ازطرفی دیگر فضای اتاق شما میتواند به هر سمتی برود؛ بدانید که همسوشدن با هر فضایی درست نیست و میتواند آسیبزا باشد. اگر هماتاقیهایتان مدام در حال درسخواندن هستند و یا برعکس همیشه در حال تفریح و خوشگذرانی، قطعاً هیچکدام از این دو مسیر لزوماً برای شما هم درست نخواهد بود. سعی کنید از همان اول مسیرتان را با توجه به اهدافتان خودتان بهتنهایی مشخص کنید، نه اینکه سوار بر موجی که بقیه ایجاد کردهاند بشوید و ناگهان بهجای ساحل آرامشتان، خود را در میان موجهای پرتلاطم دریا در حال غرقشدن بیابید.
«بلوک۱۳»
از قابلیتهای بلوک۱۳ غافل نشوید؛ اتاق لباسشویی و تلویزیون، باشگاه ورزشی، سایت و سالمط، همه و همه اینجا هستند که قطعاً به کارتان میآید. تنها مشکلی که احتمالاً با آن مواجه خواهید شد، تعداد پلههای موجود در این ساختمان است. نگران نباشید، خیلی زود عادت میکنید و مثل من هربار که به سالمط خوابگاه میروید یک دور پلهها را میشمارید بلکه کمتر شوند!
خوابگاه برای من
باید اعتراف کنم الان که در حال نوشتن این متن هستم، واقعاً دلم برای خوابگاه و هماتاقیهایم تنگ شده است و اگر اندک غری در مورد خوابگاه زدم، زیاد جدی نگیرید. خوابگاه فرصت خیلی خوبی به شما میدهد تا متوجه شوید که میتوانید از پس مشکلات زندگی بهتنهایی بر بیایید یا خیر، پس به آن به چشم یک فرصت نگاه کنید و نه یک تهدید!
زندگی در خوابگاه بدون چالش نیست و احتمالاً با مشکلاتی روبهرو خواهید شد. همانطور که گفتم اولین کاری که میتوانید انجام دهید، سازگاری است و بعد از آن رفع مشکل با حفظ تمامیت آرامشتان. امیدوارم تجربۀ خوبی از زندگی در خوابگاه نصیبتان شود؛ به امید دیدار شما ساعت ۳ صبح در سالمط خوابگاه!