شمارۀ ۱۰۰ | نگاهی به وضعیت دروس اختیاری دانشکده | محمد بابازاده
بزرگان میگفتند انسان در چارچوب جبر الهی پا به زمین گذاشت. هرچه کرد از خواست خدا کرد و هرچه بر سرش آمد از دست خدا بود؛ اما اینگونه زندگی پوچ میشد، اینگونه نمیشد از انسانها درراستای اعمال «بزرگتر» استفاده کرد. پس همان بزرگان گفتند: «اگر راه خدا را پیش گیرید، خودتان کردید و سودش را میبرید .اگر راه کفر را پیش بگیرید، باز هم خودتان کردید و ضررش را میبینید. خدا اجبار به کسی ندارد!». ازاینرو اختیار در چارچوب جبر زاده شد. یک متناقصنمای دیگر در میان تناقضهای انسانی. راستی! اختیار در رشتهٔ خودمان وجود دارد؛ نه؟
اختیار و اختیاری
اگر کمی در چارتهای کهن درسیمان کاوش کنید، بخشی را خواهید دید به نام اختیاری؛ در مهندسی شیمی این اختیاریها بهصورت ۱۷ واحد ناقابل که پاسکردنشان برای گرفتن کلاه فارغالتحصیلی الزامی است، به خدمت شما دانشجوی عزیز میرسند. همانطور که اسمشان گویاست، دارای مقدار قابلتوجهی «اختیار» هستند. مثلاً شما میتوانید بین ۱۲ الی ۱۷ واحد اختیاری «الف» پاس کرده و مابقی را با «ب» پر کنید (فرق ب و الف چیست؟ والا اگر بدانم! بعضی دروس ب هستند و برخی الف. به گمانم دروس الف کمی مرتبطتر با رشته هستند؛ اما حقیقتاً بعد از سه سال هنوز نمیدانم). البته که این پایان اختیارات نیست. شما گلهای باغ علمجویی اختیارات زیادی دارید. مثلاً میتوانید از دروس متنوع و تماماً کاربردی ارائهشده درون و برون دانشکده انتخاب کرده و علاوهبر آشنایی با م.شیمی از منظرهای جدید، راه خود را بهسمت گرایش مورد نظرتان برای ارشد نیز هموارتر کنید. میتوانید اگر دلتان خواست، هر درسی را از دانشکدهای دیگر برداشته و با اختیاری ب تطبیق بزنید و هزاران تبصرهٔ دیگر که اینجا جایشان نیست. این را که از دور مینگرید با خودتان میگویید: «چه خوب!»؛ اما مانند تمام مواردی که در زندگی با آنها روبهرو میشوید هیچچیز آنگونه نیست که روی برگه مینماید و همواره مشکلات، ما را از حالت ایدهآل دور میکنند.
چهار سال و چند ماه
ازآنجاییکه چند ترم اخیر با شکایات زیادی از سمت دانشجویان در مورد دروس اختیاری همراه بوده، برآمدم که شاید با نگاهکردن به اطلاعات موجود در مورد این دروس و یک آمارگیری ساده به نتیجهای برسم که شاید ما را از این وضعیت خارج کند؛ پس اعداد این دروس را در چهار سال و اندی ماه گذشته، به کمک خانم «پرتویی» جمعآوری کردم (دور و اطراف این صفحه، شما با یک جدول مواجه خواهید شد که پیشنهاد میکنم از روی آن حرفهای من را دنبال کنید. همچنین بخش اختیاری فرم تطبیق که میتوانید از سامانهٔ آموزش آن را پیدا کنید به فهم بهتر حرفهای من کمک میکند). این دادهها صرفاً شامل دروس مهندسی شیمی بوده و دامنۀ دروندانشکدهای را در بر میگیرد؛ پس دروسی همچون مبانی اقتصاد، مدیریت، علم مواد و از این دست را شامل نمیشود.
ظرفیت و ثبتنامی
یکی از اصلیترین شکایاتی که به گوش میرسید، این بود که ظرفیت کافی برای ثبتنام وجود ندارد و دانشجویان بهسختی میتوانند مقدار ۱۷ واحد خود را با واحد «خوب» پر کنند؛ اما دادهها چنین نبود. همانطور که مشاهده میکنید، نهتنها سیر خاصی در کمشدن تعداد دروس دیده نمیشود بلکه ظرفیتها در ترم اول سال ۱۴۰۲ رکورد زدهاند؛ البته که نکاتی وجود دارند که در جدول آنچنان قابلتفهیم نیستد.
اول اینکه در سالهای اخیر، دروس به همان تعداد اما بهطرز عجیبی با تمرکز بر روی چند درس خاص ظرفیت میگیرند. مثلاً در سه ترم اخیر درس «ایمنی در صنایع» بیشترین تعداد ثبتنامی را، آن هم با دو ترم پیاپی رکوردشکنی ثبت کرده است. این موضوع دو سرمنشأ دارد؛ دانشجویان این درس را درس «خوب» تلقی میکنند و اینکه انتخاب خاص دیگری ندارند. دقت شود که در طی چهار ترم اخیر، تنها دو درس جدید ایمنی در صنایع و «فرایند پتروشیمی» به چارت معرفی شدهاند و درس «مهندسی سبز» با وجود تعریف سیلابس متأسفانه هنوز راه به چارت پیدا نکرده است. این موضوع دانشجویان سال چهارمی را که دروس اختیاری ثابت مانند «مبانی و کاربردهای فناوری نانو در مهندسی شیمی» و «مبانی ژنتیک» را پاس کردهاند، بهسمت این دروس جدید سوق میدهد تا بتوانند ۱۷ واحد اختیاریشان را بهنوعی پر کنند.
از سمت دیگر دانشجویان سوق شدیدتری بهسمت برداشتن اختیاری «خوب» گرفتهاند و همانطور که میبینید تعداد کمترین ثبتنامیها بهدلیل این سوق (که البته دلایل بهشدت واضح خود را دارد)، در یک سیر رو به پایین بوده. این یعنی دانشجویان بیش از پیش با برداشتن واحدی که خوب تلقی نمیشود کنار نمیآیند و حاضرند ثبتنام نداشته باشند؛ البته خارج از لطف نخواهند بود که این «خوب» را تعریف کرد.
درس خوب و درس بد
بحث میانگین ۱۴ دانشکده در صفحات شمارههای مختلف نشریه بارها مطرح شده و بحث قابلتأملی است که تأثیر بهسزایی در دروس اختیاری هم گذاشته است. این میانگین ۱۴، دروس اختیاری را از دو جانب تحتتأثیر میگذارد. از سمتی دانشجویان این دروس را جبران نمرات دروس اختصاصی دانسته و درس اختیاری با میانگین عدد ۱۴ برنمیدارند. این دلیل محبوبیت دروسی مثل ایمنی در صنایع و «خوردگی در صنایع پتروشیمی» است؛ زیرا میانگین خوبی دارند و وضعیت اسفبار اختصاصیها را جبران میکنند. از سمت دیگر نمرۀ خوب گرفتن، وقت میخواهد و هرچه یک درس اختیاری کمتر وقت بگیرد میتوان زمان بیشتری ذخیره و آن را صرف دروس اختصاصی کرد؛ علاوهبر این هرچه یک درس نسبت نمره به زمان گذاشتهشدهاش بیشتر باشد، درس بهتری است؛ پس درس «خوب» به درسی گفته میشود که بالاترین نمره و کمترین لود را داشته باشد؛ به همین دلیل دانشجویان دربهدر دنبال آن هستند. این بخشی از شکایات را در حوضهٔ اختیاریها دربرمیگیرد.
البته که درس «خوب» تعریف دیگری هم دارد. درسی خوب است که کاربردی باشد یا در ایجاد دیدگاه عملیتر به دانشجویان کمک کند. مثلاً گرایش مورد علاقۀ من «طراحی فرآیند» است و میخواهم دیدی به آن پیدا کنم و چیزی یاد بگیرم؛ از همین رو قصد برداشتن درسهای اختیاری مرتبط با این گرایش را دارم؛ اما درسی ارائه نشده و نمیشود یا دید خاصی برایم ایجاد نمیکند. در جواب چنین حرفی معمولاً این پاسخ ارائه میگردد که طراحی فرآیند، اصلیترین بخش مهندسی شیمی است و در دروس اختصاصی بهاندازهٔ کافی آموزش داده میشود؛ اما دروسی که زمانی توسط دکتر «فرهادی»، هرچند با همان میانگین ۱۴، ارائه میشدند نهتنها آموزنده بودند، بلکه از دانشجویان آن دوران اینگونه نقل میشود که «گذراندن این دروس شرط مهندس بودن است»؛ اما متأسفانه این چند واحد بعد از بازنشستگی ایشان کموبیش غیب شدند و دیگر جز از اسم چیزی از آنها باقی نمانده.
این مشکل تنها در گرایش طراحی فرآیند نیست و تقریباً تمام گرایشها بهجز بایو تحتتأثیر این وضعیت هستند و بین صفر تا یک عدد اختیاری به نام خودشان دارند که آن هم معلوم نیست آموزنده باشد یا نه. تمام این کمبودها، فارغ از تمام گوشهعلمهایی است که برای مهندس شیمی بهصورت کلی مفید هستند. بهمانند شاخههای خاص شیمی، تحلیل داده و امثال اینها که کموبیش باز هم خبری از آنها نیست و باید بروندانشکدهای بهدنبالشان باشید؛ همان بروندانشکدهای که حق بیشتر از سه واحد دلخواه و بیرون چارت برداشتن را به شما نمیدهد. اینگونه که نگاهش میکنی، وقتی علاقهای به محتوای آن واحد اختیاری نداری، بهطور طبیعی بهسمت نمره و لود گرایش پیدا خواهی کرد و وضعیت همین میماند که میماند. البته که علاقه فقط از سوی دانشجو نیست.
علاقه و تدریس
دروسی مابین واحدهای اختیاری هستند که سالیان دراز است بهصورت ثابت، سالبهسال و ترمبهترم ارائه میشوند. دروسی هرچند شیرین که وقتی با وضعیت کنونی مهاجرت اساتید و دانشجویان و افزایش سن نیروی کار همراه میشوند، برای شخص استاد هم با فرسودگی همراه است. متأسفانه چه بخواهیم قبول کنیم یا نه، وضعیت اساتید و شوق هر روز کمترشان برای تدریس چیزی است که عیانتر از همیشه در کلاسهای دانشکده حس میشود. اینکه اساتید از سمتی بهعلت کمبود نیرو برای تدریس مجبور هستند واحدهایی را پر کنند که صرفاً برای افزایش ظرفیت بوده و میلی به تدریس آنها ندارند و از سمتی دیگر شوق هرچه کمتر دانشجو برای یادگیری و شوق هر روز بیشترش برای رفتنِ هرچه زودتر و راحتتر که موجبات کلاسهای خالی و ناامیدی استاد را همراه دارد، دو عاملی هستند که کلاسهای اختیاری دانشکده را سخت در چنگ میگیرند و عملاً دستهای از دروس را به چیزی صرفاً پرکردن واحد تبدیل میکنند، چه برای دانشجو چه برای استاد.
کلاسهایی عمدتاً خالی یا پر که دانشجو صرفاً با گوشی خود کار میکنند و کوچکترین توجهی به تدریس ندارد و استاد هم بیحوصلهتر از آن است که بخواهد در سن خود، تدریس باکیفیتی داشته باشد. نهتنها اختیاریها بلکه رُس کل و جزء دانشکده را کشیدهاند و همۀ دانشکده هم از این خبر دارند که نیاز به جوانسازی نیروی تدریس و تشویق دانشجو است. دو فاکتوری که جفت بهسختی به بنبست «انشاءاللّه درست میشود» خوردهاند و تکان بخور هم نیستند.
نفت و اختیاری
قبل از جمعبندی کلی متن و گفتن حرفهای آخر، میبایست رسم برادری را به جا آورد. خانم پرتویی در طی صحبتهایمان بر این بسیار تأکید داشتند که وضعیت م.شیمی هر چقدر بد است، وضعیت م.نفت در دروس اختیاری تقریباً ده برابر بدتر است و سالها است که این موضوع گریبانگیر این رشته شده. متأسفانه ازآنجاییکه من اطلاع درستی از چارت این رشته و وضعیتش نداشتم، نتوانستم دادهای ارائه کنم که در این بخش فاجعۀ در حال وقوع را شرح دهد؛ اما ازآنجاکه م.نفت هم بخشی از این دانشکده است وظیفه میدانم که این موضوع را در این صفحات انتقال بدهم و بگویم که نفت را دریابید؛ ای مسئولین محترم!
حرف آخر و جمعبندی
اختیار چیزی نیست مگر یک متناقضنما. راستش را بگویم وضعیت کنونی اختیاریها همان آش و همان کاسهٔ همیشگی است. کمبود اساتید بهخصوص در بعضی گرایشها، میل کمتر به تدریس برخواسته از افزایش سن از یک طرف، میل کمتر دانشجو به یادگیری ازطرف دیگر همراه با هر روز دیرتر رسیدن نوشدارو (جذب استاد و فکری به حال وضعیت دانشجو) به سهراب، دروس اختیاری را صرفاً به یک اسم تبدیل کرده و تقریباً هر دانشجویی را مجبور به برداشتن همان چند اختیاری ثابت کرده که عمدتاً متشکل از ایمنی در صنایع، خوردگی در صنایع پتروشیمی و امثالهم است که سر و تهشان را بگیری هیچ ربطی به هم و گرایش مورد نظر دانشجو ندارند.
مشکل اختیاریها که عمدتاً خود را در قالب کمبود ظرفیت نشان میدهد یک نقاب است. در اصل مشکل کمبود استاد مشتاق و دانشجو مشتاقتر است؛ این نهتنها اینجا بلکه هر جایی که دستتان را بگذارید حس خواهد شد؛ البته که این شماره پر از همین مشکلات است که از زبان آگاهتر از منها روایت میشود. ازینرو شاید خواندن آنها شما را از عمق ماجرا آگاهتر سازد.راستی! اختیار در زندگی وجود دارد؛ نه؟