ویژهنامۀ نوروز 1403 | خشت سوم | امیررضا حشمتی
در گذر زندگی، حوادث زیادی را تجربه میکنیم که هرکدام به سببهای متعدد و مختلف، باعث شیرینی و گاهی تلخی زندگی میشوند. پس از تأملهای فراوان گاهی قادر به درک حکمت پنهانشدۀ آنها در بطن ماجرا میشویم و گاهی خیر؛ در هر دو صورت نیز باید شکرگزار خداوند منان بود که ما را از بلایای روزگار محفوظ میدارد و در آغوش خویش میکشد. تنها تفاوت، در این نکته است که شناخت پیداکردن بر ناشناختهای، ما را به شور و شوق وامیدارد که اگر قرار بر یادگیری موضوعی باشد، اینگونه تأثیرش بیشتر میشود. حوادث روزگار ممکن است براساس تقدیر به هر نحوی بر آدمی نازل شوند؛ گاهی میآیند و شکل و ظاهر انسانها را به تن میپوشند، گاهی مردودشدن در آزمایشها را بر ما تحمیل میکنند و قصعلیهذا. صحبت درمورد یکایکشان خارج از حوصله میباشد؛ اما صحبت درمورد موضوع اول که شاید در این روزگار بیشتر گریبانگیر آدمهاست، مناسبتر است.
زندگی هر آدمی را میتوان به چیزهای مختلفی تشبیه کرد و هرکدام را بهصورت جداگانهای تفسیر نمود. میتوانیم زندگیهایمان را به صحنۀ تئاتری دراماتیک تشبیه کنیم. افرادی که در طول زندگی با آنها ارتباط داریم، هرکدام بازیگری هستند که باید نقش خویش را اجرا کنند. مدت حضور، جزو مهمترین عاملهای اجراست؛ اما چگونگی حضور، مهمتر از طول اجراست. گاهی بازیگری موظف به گفتن تنها چند جمله است و به گونهای اجرا میکند که تبدیل به بهترین بازیگر صحنه میشود و گاهی بازیگری تمام طول اجرا را در صحنه حاضر است و تنگاتنگ با نقش اصلی، به بازی میپردازد؛ ولی بدون هیچ دستاوردی، شاید حتی در مواردی باعث کاهش بازده اجرا هم میشود.
باید حواسمان باشد که هر نمایشی یک نقطۀ پایان دارد و وقتی تمام شود، حضور بازیگران هم تمام میشود؛ بنابراین حضور افراد در زندگی ما دائمی نیست. میتوان انسانها را شبیه به درختان تصور کرد و افرادی که با آنها در ارتباط هستند را برگهای آنها. همانطور که میدانیم برگهای درختان در پاییز شروع به ریزش میکنند و در بهار برگهای نو جایگزین آنها میشوند. در حدِفاصل بهار و پاییز درختان را هرس میکنند و شاخوبرگهای اضافی را قطع میکنند تا مانع رشد برگهای دیگر نشود. همچنین درختانی را که آفت زدهاست، آفتکشی میکنند تا به برگ و شاخههای دیگر سرایت نکند. زندگی ما آدمها هم همینگونه است؛ گاهی مجبور به حذف کسانی هستیم که دوستشان داریم؛ ولی سد راه و دنیای پیش روی ما هستند. شاید تلخ باشد؛ اما این زندگی آدمهاست. اگر کسی را بر اثر حادثه، دستها و اَعمال خودمان یا هرچه که نامیده میشود از دست بدهیم، نباید شکسته شویم؛ زیرا در آیندهای نهچندان دور، برگی سبز دوباره میروید و ما تنها باید این را به یاد داشته باشیم که از خویش نام و یادی نیک برجای بگذاریم.