یادداشت - حسین سروش
«نگاهی به آنچه دانشکده فیزیک در ترم گذشته بر سر جوانان ما آورد»
بیشک پس از انقلاب مشروطه و نهضت تنباکو، بازگشت دانشکده فیزیک به صدر جدول ناسزاشنوان، در حضور رقبای چغر و بدبدنی چون دانشکده ریاضی، مهمترین اتفاق چند سال اخیر در ایران به حساب میآید. استادان گرامی کاری با قشر بدبخت دانشجو کردند که دیگر حتی از ضریب خودالقایی هم به عنوان یک خاطره دردناک یاد میکنند.
از همان ابتدا مشکلات بسیاری دامنگیر دانشجویان شده بود. مشکلاتی که هیچجوره مقصر آن دانشجو نبود. یکی از این موارد تدریس استادان بود! اوضاع تدریس بهحدی قابلتوجه بود که حتی نشریه تایمز هم دانشگاه شریف را، همردهی دانشگاه کشورهای مطرحی چون ترینادوتوباگو و گینهبیسائو قرار داد. شاید فکر کنید اوضاع آنقدر هم داغان نبوده و پیاز داغش را بیش از حد زیاد کردهایم؛ ولی از همان ابتدا، اتفاقات ماوراءطبیعه بسیاری رخ داد.
همان اول بسمالله یکی از استادان خود را کنار کشید و اعلام کرد تدریسی از جانب وی در کار نخواهد بود! که این امر با اعتراض قابلتوجهی از سوی دانشجویان همراه شد. به همین خاطر آنها مجبور شدند در کلاسهای باقی استادان شرکت کنند که البته با دیدن سطح تدریس اعلام کردند اگر خودشان درس بخوانند مطمئنا بیشتر یاد میگیرند. البته برخی از این کلاسها ویژگی جانبی زیادی نیز داشت. برای مثال یکی از استادان توانست با شیوه تدریس خوابآلود خود، رقابت تنگاتنگی با برنامه «شببخیرکوچولو»ی رادیو برقرار کند و در حالحاضر شبها به جای «گنجشک لالا مهتاب لالا» شاهد تدریس فیزیک ۲ در برنامههای رادیویی هستیم. یا از طرفی دیگر، فرزند کوچک یکی از استادان هنگام تدریس، با کوفتن بر سر قابلمه با ریتم «سیا نرمه نرمه» در اکتاوهای مختلف، حال و هوای کلاس استاد خردادیان را برایمان تداعی میکرد که صدالبته بازدهی بیشتری از تدریس پدر بزرگوارش داشت.
اما هر چه که بود، دانشجویان با همان سختیهای موجود تلاش کردند تا بتوانند نمره خوبی از این درس بگیرند و همان ترم کلکش را بکنند. اما استادان عزیز که هم قسم شده بودند به هیچ عنوان نگذارند یک آب خوش از گلوی دانشجویان پایین برود، با طرح سؤالاتی سخت تا حدودی به هدف خود رسیدند. ۴۰ سؤال تستی با کمترین زمان ممکن در میانترم و ۸ سوال کم و بیش المپیادی در پایانترم، ماحصل تلاش شبانهروزی استادان عزیز بود تا شاید بتوانند دانشجو را از همانی که بود بدبختتر کنند. به جرأت میتوان گفت حتی مرحوم تسلا هم نمیتوانست در آن زمان کم به این سوالات جواب دهد و طی آخرین اخبار پس از وقوع این اتفاقات، طی پیامی تمام افتخارات خود را به نام ادیسون زده و هراسان به گور خود بازگشتهاست. با این حال برخی از دانشجویان نهتنها گلیم خود بلکه گلیم دیگران را هم از آب بیرون کشیدند و تا حدودی به سلامت از این ورطه عبور کردند.
البته کار به همین آسانی هم تمام نشد! پس از گذشت حدودا یک ماه، خان نهم با مشارکت دانشکده فیزیک افتتاح شد و آنها اعلام کردند استادان حلتمرین به دلیل پرداخت نشدن حقوقشان حاضر به تصحیح اوراق امتحانی نیستند! این روال تا حدی پیش رفت که دیگر خود دانشجویان تصمیم گرفتند گلریزانی بر پا کنند تا بتوانند به نمرات خود برسند.
بعد از مدتی طولانی که دیگر حساب مقدار زمانش از دستمان در رفته بود، بالاخره روز موعود فرارسید و با وارد شدن نمرات، جشن و سروری بین دانشجویان بر پا شد و تا توانستند بر طبل شادانه خود کوفتند. اما باز هم این پایان ماجرا نبود! چند روز بعد پیامی از طرف یکی از استادان به شرح زیر آمد: «ما روشی برای بررسی متقلبین پیدا کردیم که صدای آن چند روز دیگر در میآید. همه متقلبین بهسزای خود خواهند رسید! و کسانی هم که صادقانه عمل کردهاند هم پاداش خود را میگیرند.»
شنیدهها حاکی از آن است که دانشجویان بعد از خواندن این پیام، هر لحظه احساس میکردند افرادی شمشیر به دست با بانگ «یالثارات الفیزیک ۲» به خانهشان نفوذ کرده و ضمن گردن زدن فرد خانوادهاش را هم به اسیری میبرند!
اما جوان ایرانی که با دلار ۳۰ هزار تومانی و پراید ۱۰۰ میلیونی شوخی میکند و قاهقاه میخندد، دیگر این تهدیدها برایش حکم خالهبازی را دارد و به همین خاطر تا چشم کار میکرد، در سطح فضای مجازی دانشگاه شوخی با پیام استاد دیده میشد. اما این پیام به جِد، نوید یک کشتار دسته جمعی را میداد و نتیجهاش هم چند روز بعد دیده شد. در حرکتی بسیار عجیب و ایافسیطور، استادان گرامی زمان انتخاب واحد، نمرهی پایانترم حدود ۴۰۰ نفر از دانشجویان را به اتهام تقلب صفر رد کرده و بعد از آن طی پیامی اعلام کردند که هرکس میخواهد میتواند به نمرهاش اعتراض کند؛ اما اگر تقلبش محرز شد علاوه بر اینکه تخلف انضباطی در کارنامهاش درج میشود، وی را به سرعت به دیدار حقتعالی فرستاده و خود شخصا، حلوای شب هفتش را هم میزنند! البته آنها همچنان اصرار دارند که این پیام به هیچ عنوان تهدیدآمیز نبوده و دیگر افراد برداشت نادرستی از این پیام داشتهاند! گفتنی است با این اتفاقات طبق سخن ملائک، آدولف هیتلر و اسکندر مقدونی از بیم روبهرو شدن با استادان گرامی، وحشتزده این طرف و آن طرف میدوند و علاوه بر توبهی بسیار، از خداوند تقاضای قایمشدن در موتورخانه بهشت یا جهنم را دارند!
با این حال، یکی از استادان بعد ار هجمههای وارده از جانب دانشجویان، جلسهای در سامانه vclass با حضور بالغ بر ۳۰۰ نفر برگزار کرد و تا حدودی پاسخگوی معترضین بود. که متأسفانه نکات منفی زیادی هم داشت. بعضی با ناسزا و بعضیها هم با علم بر تقلبشان اعتراض نابهجا میزدند و همین باعث میشد برای افرادی که به ناحق تهمت تقلب به آنها زده شده بود، راه اعتراض مستقیم باریک و باریکتر شود. ولی همان اعتراضها هم نکات زیبایی را برای ما آشکار کرد. برای مثال متوجه شدیم جوانان سرزمینمان با تمرینات بسیار حتی میتوانند سختترین سوال امتحان را زیر یک دقیقه جواب دهند و در زمینه اعمال سرعتی حرفها برای گفتن دارند!
یا اتفاق جالب دیگری که رخ داد یکی از سخنان همان استاد در جلسه بود. وی صراحتا اعلام کرد اگر فرد متقلبی را میشناسید که اشتباها او را پاس کردیم، به ما اطلاع دهید تا نمرهاش را صفر بدهیم. که البته خواسته اصلی وی، تشکیل تیمهای جاسوسی همرده با موصاد و افبیای بود تا بتوان سیستم دفاعی کشور را قویتر کرد؛ اما متاسفانه دانشجویان اشتباها آن را به آدمفروشی تعبیر کردند.
در آخر باید گفت، بر خلاف دانشکده فیزیک ما قصد تهمت و اتهامزنی به هیچکس و هیچ گروهی را نداریم. هر اتفاقی هم که افتاد دیگر متعلق به گذشته است و ارزش سرزنش کردن این و آن را ندارد. اما میتوان درسهای زیادی از این اتفاقات گرفت. اینکه در شرایط سخت، کمک حال دیگران باشیم و دستشان را بگیریم. تهمت ناروا به دیگران نزنیم و در آخر هم اگر اشتباهی از ما سر زد به جای فرافکنی، اشتباه خود را قبول کنیم و در آینده آنها را تکرار نکنیم.