نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»
خواندن ۲۵ دقیقه·۹ ماه پیش

فارغ‌التحصیل معاونت

معاونت دانشجویی-فرهنگی قلب تپندۀ هر دانشکده محسوب می‌شود. مسیر هر دانشجو که خود شریان جاری در پیکر دانشکده محسوب می‌شود، درنهایت به تصمیمات و اقدامات معاونت دانشجویی گره خورده است. این وابستگی برای برخی از دانشجویان که روزی آمده‌اند و روزی بدون هیچ سروصدایی می‌روند، ممکن است کم باشد؛ اما برای عمدۀ دانشجویان می‌تواند پررنگ و تعیین‌کنندۀ مسیر زندگی و شغلی آیندۀ آن‌ها باشد. اقداماتی از قبیل برگزاری برنامه‌های علمی، بازدیدهای صنعتی، برنامه‌های فرهنگی مختلف و... که دید مختلفی به افراد می‌دهد و جرقه‌های زیادی در ذهن آن‌ها ایجاد می‌کند. با هدف آشنایی بیشتر با معاونت، با خانم دکتر سعادتمند، سکان‌دار شش‌ سال گذشتۀ این معاونت به گفت‌وگو می‌پردازیم.
خانم دکتر سعادتمند - معاونت دانشجویی-فرهنگی سابق دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه شریف
خانم دکتر سعادتمند - معاونت دانشجویی-فرهنگی سابق دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه شریف
  • چرا به سَمت معاونت دانشجویی-فرهنگی آمدید و این مسئولیت را قبول کردید؟

بهمن ۱۳۹۴ به‌عنوان هیئت‌علمی کارم را داخل دانشکده شروع کردم و آبان‌ماه ۱۳۹۶ دکتر عبدخدایی (ریاست وقت دانشکده) با من صحبت کردند تا این مسئولیت را بپذیرم. شروع فعالیت در این سِمَت و قبول‌کردن آن، هم‌زمان با تغییروتحول ساختار معاونت‌ها در دانشگاه بود. در گذشته معاونت پژوهشی و تحصیلات تکمیلی با یکدیگر ادغام شده‌بودند و معاونت جدیدی به نام معاونت پژوهشی و تحصیلات تکمیلی ایجاد شده‌بود. در آن زمان دوباره سعی کردند که این معاونت‌ها از یکدیگر جدا شوند و این موضوع نیاز فوری به ایجاد و انتخاب معاونین داخل دانشکده‌ها داشت. به‌ دلیل ماهیت معاونت دانشجویی، اختلاف سنی کمتر با دانشجویان باعث می‌شود ارتباط راحت‌تر شکل گیرد و شاید دلیل انتخاب‌شدنم توسط دکتر عبدخدایی همین موضوع بوده‌است.

همچنین یکی از دلایل زمینه‌ای این بود که من در دوران دانشجویی‌ام در کارهای دانشجویی فعال بودم. آن سالی که وزارت علوم «شورای صنفی» را ایجاد کرد، در شورای صنفی دانشکده بودم. حدود سال‌های ۱۳۸۱-۱۳۸۲ بود. کاندید شدم و با تعدادی از بچه‌ها رأی آوردیم. سال بعد با توجه به اینکه در خوابگاه سکونت داشتم، عضو شورای صنفی خوابگاه شدم. نشریۀ «دانشجوی شریف» در آن سال‌ها فعال بود و عضو آن بودم. در نشریۀ «نقطه؛ سرِ خط» خیلی فعالیت مستقیمی نداشتم؛ اما با بچه‌های آن در ارتباط بودم. با خیریۀ «فردای سبز» همکاری داشتم. در گروه «یاریگران» فعالیت جدی داشتم و در آن زمان از چندین بهزیستی بازدید کردیم. همۀ این موارد دست‌به‌دست یکدیگر دادند تا من در معاونت دانشجویی-فرهنگی حاضر شوم.


  • معاونت چه وظایفی دارد و در چه حیطه‌هایی می‌تواند ورود پیدا کند؟

معاونت دانشجویی-فرهنگی آیین‌نامه‌ای دارد که شرح وظایف معاونین در آن نوشته شده‌است. در آبان‌ماه امسال کارگروهی تشکیل شد تا این آیین‌نامه کمی به‌روزرسانی شود که من هم به‌دلیل سابقۀ طولانی‌ام در سِمَت معاونت، دعوت شدم و در آن حاضر بودم. در کارگروه سعی شد برخی موارد به‌نحوی تغییر کند که به نفع دانشجو باشد و شرایط مناسب‌تری برای دانشجو در دانشگاه و دانشکده‌ها ایجاد شود. در این آیین‌نامه تأکید شده که معاونت دانشجویی-فرهنگی باید تلاش کند با برگزاری برنامه‌های علمی‌، فرهنگی، بازدیدهای صنعتی ‌و جشن‌های مناسبتی فضای شادتر و مفیدتری برای دانشجویان ایجاد کند.

یکی از شاخصه‌های معاونت دانشجویی-فرهنگی همراه‌بودن آن با بخش‌های مختلف است؛ مثلاً گاهی با معاونت دانشجویی دانشگاه همراه می‌شود، گاهی برای اخذ مجوز برنامه‌ها سراغ معاونت فرهنگی می‌رود یا با مرکز تربیت‌بدنی برای انجام برخی امور هماهنگ می‌شود. درمجموع فعالیت معاونت فرهنگی-دانشجویی گستردگی زیادی دارد. در کنار این وظایف به‌ظاهر اصلی‌تر، کارهای اختصاصی‌تر نیز دارد؛ به‌طور مثال می‌تواند درصورت نیاز دانشجو به خدمات مرکز مشاوره وارد عمل شود، به‌طور پیوسته افت تحصیلی احتماًلی دانشجویان را بررسی می‌کند و به اساتید راهنما گزارش می‌کند، درصورت وجود مشکلات مالی برای یک دانشجو به مراجع مربوطه اطلاع می‌دهد و... .

این معاونت کارکرد و وظایف روتینی ندارد. شما هر روز با موضوع جدیدی مواجه می‌شوید که اگر لازم باشد از مراجع بالادستی استعلام بگیرید، سریع باید تشخیص بدهید که با کجا تماس بگیرید یا در لحظه باید برای برخی از موضوعات تصمیم‌گیری کنید و... . به‌عبارتی آیین‌نامۀ این معاونت مانند آیین‌نامه‌های آموزشی و تحصیلات تکمیلی قاعده‌مند و مشخص نیست. برخی موارد آیین‌نامه کلی نوشته شده‌اند که این موارد می‌تواند شامل مصادیق و موضوعات متعددی باشد.


  • چه شرایطی رخ داد که حکم شما دو دورۀ دوساله تمدید شد؟

دو سال اول فعالیتم، کار معاونت معمول و به دور از چالش‌های خاص بود. به‌دلیل کسب تجربۀ افراد، داشتن فرصت کافی برای اجرای برنامه‌های مدنظرشان و چالش‌های مختلف تغییر فرد دراِنتهای بازۀ دوسالۀ اول، معمولاً تلاش می‌شود که افراد دو دوره در یک سِمَت ثابت فعالیت کنند. دورۀ دوم مسئولیتم به‌عنوان معاونت دانشجویی-فرهنگی از آبان‌ماه ۱۳۹۸ شروع شد. اسفند که وارد ایام کرونا و آموزش مجازی شدیم، کار هم سخت‌تر شد، هم راحت‌تر. اصلاً نمی‌توان گفت دورۀ آموزش حضوری برای ما ساده‌تر بوده یا دورۀ کرونا و آموزش مجازی؛ چون در دورۀ کرونا، ما چالش‌های زیاد و متفاوتی داشتیم. در آن ایام وقتی ایمیل بچه‌ها حول انواع مشکلاتی که داشتند را چک می‌کردم و جواب می‌دادم، به خودم می‌گفتم این دیگر آخرین ایمیل است؛ اما مجدداً می‌دیدم عدد نشانگر باکس ایمیل‌های دریافتی‌ام به‌تدریج بالا می‌رود و صفر نمی‌شود. در کنار مشکلات متعدد دانشجویان، آموزش مجازی و برقرارکردن ارتباط‌ با درس‌ها نیز چالش بود. بازۀ دوسالۀ دوم با تداوم و گسترش بیماری کرونا پایان یافت.

بعد از آن در آبان‌ماه ۱۴۰۰ هنوز یک سال از دورۀ ریاست دکتر مولایی باقی مانده‌بود. دکتر مولایی تقاضا کردند که یک سال دیگر هم به‌دلیل تجربه‌ام در شرایط کرونا و آموزش مجازی در این سِمَت باقی بمانم؛ قبول کردم. وقتی درخواست تمدید مسئولیتم را برای ریاست دانشگاه فرستادند، طبق روال حکم را دوساله زدند. آن یک سال نیز تمام شد و دانشگاه رفته‌رفته باز شد.

در سال گذشته، شروع‌شدن دورۀ ریاست دکتر جمشیدی با اتفاقات پاییز سال گذشته هم‌زمان شد. بعد از گذشت آن یک سال، بی‌تعارف من تلاش کردم نباشم. دلیل این کار، آمدن فرد جدیدی با روحیات متفاوت‌تر و کارهای جدیدتر بود. چون بعد از یک مدت فرد به پایایی می‌رسد؛ حتی اگر بخواهد نوآوری هم داشته باشد، تجربه بر نوآوری غلبه می‌کند. همچنین یکی از دلایلی که می‌گویند هر مسئولیت نهایتاً دو دوره به یک فرد سپرده شود، خسته‌شدن خود فرد هم هست. از همان ابتدای دوره به دکتر جمشیدی این موضوعات را یادآوری کردم. دکتر جمشیدی گفتند: «اگر از شخص دیگری درخواست کنم که در این شرایط به‌عنوان معاونت دانشجویی-فرهنگی شروع به فعالیت کند، قبول نمی‌کند. از طرفی تا یک کلمه ما می‌گوییم، شما می‌دانی چه شخصی کجاست و باید با کی صحبت کنیم و همۀ افراد را داخل دانشگاه می‌شناسید.» درحقیقت خیلی از افراد را از زمان دانشجویی خودم می‌شناختم. بعضی از افرادی که می‌رفتم با آن‌ها صحبت کنم، مکث می‌کردند و می‌پرسیدند: «شما دانشجو هستید یا هیئت‌علمی؟» شرایط، شرایط نامناسبی بود و سعی کردم شرایط بهتری را برای دانشجوها فراهم کنم؛ بنابراین قبول کردم.

از تابستان امسال مرتباً به دکتر جمشیدی می‌گفتم که شرایط آرام و پایدار شده و صحبت‌کردن با افراد را شروع کنیم تا بیایند و این مسئولیت را بپذیرند. خوشبختانه دکتر حمزه‌لویان لطف کردند این نقش را برعهده گرفتند و این بار را از روی دوش من برداشتند.


  • بزرگترین چالش شما در زمان همه‌گیری کرونا چه بود؟ چه اقداماتی توسط معاونت دانشجویی-فرهنگی برای بهبود احوالات دانشجویان انجام شد؟

در ایام آموزش مجازی دانشجویان دو چالش اصلی داشتند. دانشجویانی که از خوابگاه جدا شده‌بودند و به شهرستان رفته‌بودند، با خانواده‌های خود دچار چالش شده‌بودند؛ مثلاً افراد می‌گفتند: «اگر یک جای کوچک حتی با تعداد افراد زیاد وجود داشته باشد تا بتوانم سکونت داشته باشم، می‌خواهم به تهران بیایم.» دانشجویان باسابقه که چند سال از خانوادۀ خود جدا بودند، برگشتشان به خانه مشکل بود. چالش دیگر نحوۀ درس‌خواندن و یادگیری دروس بود. از طرفی برای اساتید نیز تدریس مجازی چالش بود؛ اینکه چه راهی برای تدریس بهتر است، نحوۀ ارزشیابی چگونه باشد و... . همچنین روابط اجتماعی بچه‌ها خیلی کم شده‌بود و همین برای بچه‌ها چالش‌زا بود. دسته‌ای از بچه‌ها، به سرکار رفته‌بودند که یکی از چالش‌های ما این بود. مثلاً می‌گفتند: «من توی این یک سال، نه می‌توانم توی خانه بمانم و نه می‌توانم درس بخوانم. پس برم یک جایی تا کاری یاد بگیرم.»

نمی‌دانستیم کرونا تا کی می‌خواهد ادامه پیدا بکند. امیدوار بودیم هرچه زودتر تمام شود؛ اما بازگشایی به‌طور مداوم عقب می‌افتاد. سعی کردیم دو کار را انجام بدهیم. یکی از آن‌ها با همکاری مرکز مشاوره و در قالب طرح «همدلی» بود. خانم محسنی که در آن زمان مسئولیت دفتر امور دانشجویی دانشکده را برعهده داشتند، گرفتنِ تماس تلفنی با همۀ دانشجویان را شروع کردند. از بچه‌های ورودی سال‌های جدیدتر شروع کرده‌بودیم و با تماس تلفنی حالشان را می‌پرسیدیم. همچنین خود من هم به هر مناسبتی که بود، به دانشجویان ایمیل می‌زدم تا آن مناسبت را تبریک بگویم و به‌واسطۀ آن، با دانشجویان احوالپرسی بکنم.

از طرفی گروه کیمیا برخلاف برخی گروه‌هایمان که در آن زمان منفعل شده‌بودند، واقعاً خوب کار کرد. وبینارهای متفاوت و متعددی را در آن دوران سعی کردیم برگزار کنیم تا این‌گونه بچه‌ها را پای لپ‌تاپ و موبایل بکشانیم و در فضای مجازی تعاملاتی با دوستانشان داشته‌باشند. در مجموع دوران سنگین و سختی بود. داخل خانه حبس شده‌بودیم و با کسی ارتباطی نداشتیم. این موارد را دنبال کردیم تا شاید بتوانیم مقداری مشکلات را برای بچه‌ها کم‌رنگ‌تر کنیم.


  • بعد از پاییز پارسال جنس فعالیت‌های شما چه تغییری کرد؟

ما نمی‌خواستیم تفاوت خاصی در فعالیت‌ها ایجاد شود و تقریباً معمولِ برنامه‌ها را داشتیم؛ ولی فعالیت‌ها کمتر شد. بخشی به‌دلیل عدم تمایل بچه‌ها به‌خاطر شرایط بود. مثلاً ما می‌خواستیم جشن یلدای دانشکده را برگزار کنیم؛ اما با توجه به در بندبودن یکی از دانشجویان همین دانشکده، جشن لغو شد. بخشی هم به‌دلیل آیین‌نامه‌های بالادستی بود؛ زیرا وزارت علوم تغییروتحول را شروع کرده‌بود. داخل آیین‌نامه‌های معاونت فرهنگی راه‌های جایگزین قرار داده شده‌بود که عملاً کل بار را روی دوش معاونت دانشجویی دانشکده‌ها انداخته بود. می‌گفتند گروه علمی نمی‌تواند کار فرهنگی انجام بدهد؛ پس معاونت دانشجویی به اسم خودش مجوز امور فرهنگی را بگیرد و امور را به گروه علمی واگذار کند. واقعیت، خودم این روند را نمی‌پسندیدم و در جلسات معاونت این موضوع را بیان می‌کردم که این روش یک مُسکن است و خیلی جالب نیست که بخواهیم این آیین‌نامه را دور بزنیم. کمااینکه این آیین‌نامه را هم قبول نداشتم؛ اما نه نقشی در مفاد آن داشتیم و نه کسی از ما نظری خواسته بود تا ما بخواهیم نظرمان را اعلام کنیم. تلاش کردم از این آیین‌نامه به نحوی استفاده کنیم که گروه‌های دانشجویی مختلف را با همدیگر همراه کنیم؛ یعنی زمانی که آیین‌نامه گروه علمی را از انجام کار فرهنگی منع می‌کند و من این مجوز را گرفته‌ام، همۀ گروه‌های دانشجویی بیایند و با یکدیگر در برگزاری برنامه یا جشن‌ها مشارکت کنند. همراه‌کردن گروه‌ها برایم خیلی چالش داشت و زمان زیادی را می‌گرفت؛ ولی باز هم سعی کردم داخل چند برنامه، کار را به این صورت جلو ببرم که چالش‌های خاص خودش و جنگ و دعواهای بین بچه‌ها را به‌دنبال داشت. بچه‌ها مرتباً دانشکده‌های دیگر را مثال می‌زدند که گروه فرهنگی ندارند. البته این روند اختصاصی امسال نبود. همیشه سعی می‌کردم حداقل جشن ورودی‌ها توسط ترکیبی از همۀ گروه‌ها برگزار شود. قبل از کرونا و در سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ جشن ورودی‌ها را با همکاری همۀ گروه‌ها برگزار کرده‌بودیم. دوباره تلاش کردم این اتفاق بیفتد که از بعضی جهات تا حدودی موفق و از جهات دیگر کاملاً ناموفق بوده‌ام.

از دید دیگری هم می‌توان به تغییرات آیین‌نامه نگاه کرد؛ اینکه گروه علمی مقداری علمی‌تر شود. در عنوان، ما گروه «علمی-دانشجویی» داشتیم. تلاش می‌کردیم گروه کیمیا به ‌سمت کارهای علمی‌تر برود. برگزارکردن جشن عالی است؛ ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که به جشن باید به‌عنوان یک کار جانبی نگاه کنیم که برخلاف روال سابق گروه کیمیا بود. وقتی ما می‌گفتیم که این برنامه را با هم برگزار کنید، فکر می‌کردند که می‌خواهیم این برنامه را از دست آن‌ها بگیریم یا مثلاً به گروه دیگری بدهیم. داخل هیچ‌کدام از برنامه‌ها، من به این سمت نرفتم؛ همه‌اش حالت ترکیبی بود و با کمک دبیران گروه‌ها پس از فراخوان مسئول جشن را انتخاب می‌کردیم. می‌دانم که خانم دکتر حمزه‌لویان دارند تلاش می‌کنند که کارهای علمی تقویت شود. اقدامی که می‌خواستم انجام بدهم و مغفول ماند، برگزاری برنامه‌های علمی متعددی با کمک دانشجویان بود. زمان دانشجویی خودم، «همایش‌های دانشجویی مهندسی شیمی» را داشتیم که داوری مقالات توسط اساتید انجام می‌شد و کل کادر اجرایی دانشجوها بودند. فکر می‌کنم باید با یک دید مثبتی به این تغییر نگاه کنیم تا کار علمی بیشتری انجام شود و گروه کیمیا فعالیت علمی چشمگیرتری داشته باشد.


  • آیا اتفاقات پاییز 1401 برای شما تبعات شخصی هم داشته است؟

خوشبختانه تبعات شخصی نه؛ ولی اگر از لحاظ روحی-روانی بخواهم بگویم، بله. واقعاً پاییز تبعات سنگینی داشت. تا دی‌ماه به‌هیچ‌عنوان تمرکز روی کارهای خودم نداشتم. گاهی بچه‌ها مقاله‌هایی که می‌نوشتند را از من پیگیری می‌کردند که بخوانم و نظرم را بگویم. می‌گفتم: «نه اصلاً. ایمیلتان این گوشه مانده و واقعاً تمرکز ندارم که بخواهم روی این کار زمان بگذارم.» اینکه می‌دیدم بچه‌ها دچار مشکل شده‌اند و قدرت تحمل همدیگر را ندارند، واقعاً عذاب می‌کشیدم و سعی می‌کردم با گفت‌وگوی سازنده با تمام دانشجویان، شرایط را آرام‌تر کنم. وضعیت طوری بود که از یک ‌طرف تلاش می‌کردم که شرایط را بهتر کنم، از یک ‌طرف احساس می‌کردم که کارهایم جلو نمی‌روند و تأثیر مثبتی با وجود تمام تلاش‌هایم نمی‌دیدم.


  • چه اقداماتی برای حل مشکل کمبود فضای مطالعاتی انفرادی/گروهی در دورۀ شما انجام شده‌است؟ لطفاً توضیح دهید.

اوایل دورۀ مسئولیتم فقط دو سالن مطالعۀ اختصاصی وجود داشت. داخل نیم‌طبقه تنها همین صندلی‌های فلزیی که الآن در جاهای مختلف دانشکده پراکنده است، وجود داشت. دانشجویان درخواست داشتند که نیم‌طبقۀ ما، شبیه لابی دانشکدۀ کامپیوتر شود. این کار به مجوز شورای دانشکده نیاز داشت و ما به این سمت حرکت کردیم. این موضوع داخل شورای دانشکده در زمان ریاست دکتر عبدخدایی مطرح شد؛ اما متأسفانه رأی نیاورد. قبل از اینکه بخواهیم این درخواست را در شورا مطرح کنیم، اعتراضاتی از سمت افراد مختلف، چه کارمندان ساکن در طبقۀ اول ساختمان جنوبی، چه کلاس‌هایی که در همکف برگزار می‌شدند، داشتیم. می‌گفتند: «سروصدا زیاد است و نیم‌طبقه شرایط خوبی ندارد. بیایید صندلی‌های فعلی آن را کامل جمع کنید.»

درنهایت با توجه به تصمیم بر جمع‌شدن کامل صندلی‌های فلزی، برای اینکه حداقل از این فضا استفاده شود، صندلی‌ها و میزهای مطالعه را گذاشتیم تا حداقل مقداری از کمبود فضای سالن مطالعه برطرف شود. مجدد دانشجویان اعتراض کردند و نشریۀ «دردانشکده» نظرسنجی برگزار کرد. می‌گفتند: «ما چه می‌خواستیم و شما برای ما چه آوردید؟» در سال ۱۳۹۷ که دوران ریاست دکتر مولایی بود، مجدد ما این درخواست را داخل شورای دانشکده بردیم. حتی دکتر معلم‌زاده (کارمند دانشکده) که در کارهای معاونت به من کمک می‌کردند، پیمانکارهایی را آوردند؛ مثلاً یک نفر طرح دیوار شیشه‌ای در دو طرف نیم‌طبقه برای کاهش سروصدا را داد. طرح‌های خیلی خوب، اما با هزینه‌های بالا داده‌شد. مجدد این طرح‌ها را به شورای دانشکده بردیم. توسط شورا عنوان شد که جدا از بحث هزینۀ زیاد، این فضا نباید به سمت لابی‌شدن پیش برود.

اوایل ۱۳۹۸ بود که دوباره نیاز به فضای مطالعۀ گروهی مطرح شد. دانشجویان مطالبۀ فضای مطالعۀ گروهی داشتند و چیدمان میز و صندلی‌های نیم‌طبقه هم به نحوی نبود که بتوان کار گروهی کرد. برای پیداکردن فضای مناسب داخل ساختمان دانشکده چرخیدیم و نهایتاً به سایت کارشناسی رسیدیم. من برای مدت دو-سه هفته از مسئول سایت بازخورد می‌گرفتم که میزان استفادۀ بچه‌ها از سایت چقدر بوده است. مسئول سایت گفت: «دانشجویانی که به سایت می‌آیند، از کامپیوترهای موجود در سایت استفاده نمی‌کنند و با لپ‌تاپ خود کار می‌کنند.» این دقیقاً همان حالتی بود که ما دنبالش بودیم. فضای سایت خیلی بزرگ بود و تعداد استفاده از آن هم کم بود. دو در داشت و می‌توانست دو فضای کاملاً مجزا شود. سایت با اینکه کاربری سالن مطالعه داشت؛ اما به‌دلیل رفتن مسئول سایت در ساعت ۱۵ و محدودشدن زمان استفادۀ دانشجویان، تصمیم بر این شد که تیغه کشیده‌ شود. مجوز تیغه‌کشیدن را گرفتیم و فضاها از همدیگر کاملاً جدا شدند. این اتفاقات در دی‌ماه ۱۳۹۸ رخ داد. موقعی که کار تمام شد و زمان افتتاح سالن مطالعۀ جدید رسید، همه‌گیری کرونا آغاز شد! درِ سالن مطالعه به‌دلیل مجازی‌شدن بسته‌ شد و تا زمان حضوری‌شدن دانشگاه استفاده‌ای از آن نشد.

با تمام تلاش‌هایی که برای سالن مطالعه شد، باز هم کمبودهای زیادی دارد. اوایل امسال یا زمستان سال گذشته بود که دو نفر را آوردیم که طرحی برای تجهیزکردن (چیدمان صندلی و مبلمان، رنگ‌آمیزی، طراحی و...) سالن مطالعه بدهند. قیمتی که در آن موقع به ما دادند، ۴۸۰ میلیون تومان بود. دانشکده دو برنامه داشت؛ یکی سالن سبز بود و دیگری سالن مطالعه. خوشبختانه هزینۀ بازسازی سالن سبز با استفاده از صندلی‌های آمفی‌تئاتر کم شد و کار پیش رفت. همچنین یک اتاق سمینار (کلاس ۵ سابق) برای دفاعیه‌ها و سمینارها تجهیز شد. این دو به‌خاطر اینکه بیشتر چیزهایی که لازم داشتند، داخل دانشکده/دانشگاه موجود بود، انجام شد؛ اما تجهیز سالن مطالعه باقی ماند. سالن مطالعۀ فعلی اصلاً در شأن دانشجوهای ما نیست؛ اما بضاعت در این حد بوده‌است. مطمئنم همچنان دکتر جمشیدی در تلاش برای بهبود این فضا هستند تا دانشجویان از آن استفادۀ بهتری کنند.


  • چرا اتاق گروه‌های دانشجویی واقع در طبقۀ سوم به همکف دانشکده منتقل نمی‌شود؟ دلیل وجود فضاهای خالی بلااستفاده در نیم‌طبقه و جاهای دیگر دانشکده چیست؟

حضور گروه‌ها در طبقۀ سوم اتفاق جدیدی نبوده که من بخواهم برای آن نظری بدهم. درحال‌حاضر در اتاق‌های گروه‌های دانشجویی به سلیقۀ خود افراد و با حمایت دانشکده تغییراتی صورت گرفته‌است. زمانی که اینجا آمدم، انجمن spe داخل دانشکده دفتر نداشت و با یک گروه دانشگاهی دیگر در ساختمان شهید رضایی (معاونت فرهنگی) اتاق مشترک داشتند. برای گرفتن اتاق داخل دانشکده درخواست دادند. حرفشان این بود که ما مربوط به رشتۀ نفت هستیم و نفت تنها مربوط به دانشکده است؛ اما به‌دلیل ممانعت‌های آیین‌نامه‌ای که گروه دانشکده‌ای محسوب نمی‌شدند، خارج از دانشکده دفتر داشتند. پس از انتقال دفتر انجمن spe به دانشکده، اتاق را تجهیز کردند. اتاق گروه کیمیا هم حدود دی‌ماه ۱۳۹۹ در ایام کرونا مجهز شد که مقداری از آن را دانشکده داد و مقدار باقی‌مانده هم از طریق بودجۀ خود کیمیا و درآمد دوره‌هایی که برگزار کرده‌بودند، پرداخت شد. همچنین سال گذشته برای اتاق کیمیا کولرگازی نصب شد که هزینۀ خرید را دانشکده و هزینۀ نصب را خود کیمیا پرداخت کرد. درحال‌حاضر جابه‌جایی گروه‌ها معنی ندارد. باوجوداینکه در بین آزمایشگاه‌های طبقۀ سوم هستند؛ اما به نظرم جا افتاده‌اند.

چیدمان دانشکدۀ ما به‌خاطر حضور کلاس‌ها در همکف نسبت‌به سایر دانشکده‌ها متفاوت است و تفاوت آن دست ما را می‌بندد. با وجود فضای زیاد طبقۀ همکف، وقتی می‌خواهیم برنامه‌ای را برگزار کنیم، سروصدا ایجاد می‌شود و افراد اعتراض می‌کنند. به‌طورمثال برنامه‌ای را ساعت ۱۲ الی ۱۳ برگزار کردم و به‌خاطر سروصدا، اعتراض زیادی از سمت دانشجوها و اساتید کلاس‌ها شد. همکف می‌تواند جایی برای شور و نشاط دانشجویان باشد. با توجه به فضای بزرگ همکف، می‌توان برنامه‌های کوتاهی ترتیب داد؛ اما هر موقع من این کار را کردم، به‌دلیل مزاحمت آن و ایجاد سروصدا مورد اعتراض قرار گرفتم؛ بنابراین الان داخل همکف فضایی برای آمدن گروه‌های دانشجویی نداریم.

نیم‌طبقه به خاطر رفتن برخی کارمندان و انتقال‌ها اتاق‌های خالی دارد؛ مثلاً آقای بهمنیار بیشتر داخل آزمایشگاهشان هستند، آقای خلیلی به دلیل انجام امور آموزشی و کارآموزی به طبقۀ چهار ساختمان شمالی منتقل شدند، آقای معلم‌زاده چند وقت پیش از اینجا رفتند و... . خلاصه تمام اتاق‌های نیم‌طبقه متعلق به کارمندان بود. آنچه شما می‌بینید که مثلاً اتاق‌های نیم‌طبقه خالی است، تا چند وقت پیش هیچ‌کدامشان خالی نبود و باید خالی بمانند که افراد جدیدی که می‌آیند از آن‌ها استفاده کنند. در حال حاضر ما داخل دانشکده کمبود اتاق هم داریم؛ مثلاً همین الان دکتر عسکری‌پور و دکتر صفری داخل دانشکده اتاق ندارند و در مرکز بیوشیمی مستقر هستند.


  • بودجۀ انجمن‌ علمی کیمیا به چه شکل هست و چرا اخیراً به انجمن علمی داده نشده‌است؟

بودجه به‌صورت فصلی (به‌جز فصل تابستان) داده می‌شود و معمولاً اگر بودجه‌ای از قبل داشتیم، فاکتور ارائه نکردیم یا تسویه نکردیم، پرداخت بودجۀ فصل بعدی را به‌تأخیر می‌اندازند. روال آن به این صورت است که معاونت دانشجویی-فرهنگی دانشکده قبل از شروع فصل می‌تواند درخواست بدهد و بودجۀ آن فصل را دریافت کند؛ اما صرفاً با درخواست‌دادن کار پیش نمی‌رود. آخرین بار که من هفت مهرماه درخواست بودجۀ بهار و پاییز را دادم، در آذرماه پول را دریافت کردم. درواقع بیشتر از یک ماه طول کشید تا بتوانم بودجۀ دو فصل را دریافت کنم که بخشی از آن به‌دلیل تغییر و تحولات داخل معاونت فرهنگی دانشگاه بود. بودجه‌ای که برای دو فصل بهار و پاییز پرداخت کردند، حدود ۸ میلیون و ۷۰۰ هزارتومان بوده‌است. این مبلغ برای همۀ دانشکده‌ها ثابت نیست و بسته به تعداد برنامه‌های برگزارشده در دانشکده و تعداد دانشجوهای دانشکده، میزان بودجه را حساب می‌کنند. اوایل دورۀ معاونت دانشجویی من، بودجه در حدود فصلی ۳ میلیون تومان بود؛ یعنی این ۶ سال که من در این سِمَت بوده‌ام، بودجۀ دریافتی تفاوت فاحشی نکرده‌است. تفاوت فصلی ۳ میلیون تومان تا فصلی ۴ میلیون و ۳۰۰ هزارتومان واقعاً بازۀ بزرگی نیست.

نکتۀ دیگر این است که این بودجه تحت عنوان بودجۀ انجمن علمی دانشکده نیست؛ بلکه این بودجه را تحت عنوان بودجۀ کارهای فرهنگی-دانشجویی دانشکده به معاونت دانشجویی-فرهنگی دانشکده می‌دهند. اگر می‌خواستند بودجۀ انجمن باشد، مستقیم به حساب انجمن علمی دانشکده‌ها واریز می‌کردند. این بودجه، بودجۀ دانشکده‌ای است و معاونت دانشجویی دانشکده بسته به فراخور برنامه‌هایی که برگزار می‌شود، بودجه را تقسیم می‌کند. البته می‌توان گفت این بودجه به‌جز امسال که تعدادی از برنامه‌ها خارج از انجمن کیمیا برگزار شد، تماماً صرف خود انجمن می‌شد و همیشه سعی می‌کردم بودجۀ دریافتی انجمن علمی را هیچ‌وقت به صفر نرسانم. سعی می‌کردم بچه‌ها را مجاب کنم اسپانسر جذب کنیم که مقداری از بودجۀ دانشکده را به‌عنوان ذخیره داشته‌باشیم.


  • از نظر شما یک انجمن علمی خوب باید چطور در سطح دانشکده ظاهر شود؟ لطفاً توضیح دهید.

«انجمن علمی» همان‌طور که از اسمش مشخص است، باید تلاش ویژه‌اش برای کارهای علمی باشد. انجام کارهای فرهنگی مثل برگزاری جشن‌ها و ایجاد نشاط در سطح دانشکده خیلی خوب است و منظورم انجام‌ندادن این فعالیت‌ها توسط انجمن علمی نیست؛ اما لازم است تا وجهۀ علمی‌بودن کارهای خود را چشمگیرتر کند. با این روند مطمئن باشید حمایت اساتید و دانشکده را بیشتر خواهندداشت.

نکتۀ بعدی این است که انجمن علمی لازم است آن‌قدر خودش را خوب نشان بدهد و برنامه برگزار کند که بچه‌ها جذب و متمایل‌ به فعالیت در این گروه شوند. انجمن باید برنامه‌ای برای آیندۀ خود داشته‌باشد. برای مثال، در نظر بگیرند که خودشان ورودی چه سالی هستند و پایه‌گذاری کنند که در دورۀ خود، دانشجوهای ورودی‌های جدیدتر بیایند و یاد بگیرند تا تجربه‌ها منتقل شود و بتوانند کارها را جلو ببرند.

همچنین لازم است بپذیرند که انجمن علمی دانشکده هستند. هر دانشجویی با هر خط فکری خواست کار کند، بتواند فعالیت بکند یا اگر انتقادی به برنامه‌ای داشت، انتقاد را بشنوند؛ حالا ممکن است این انتقاد درست یا غلط باشد. مثلاً همیشه می‌گویم که من به‌عنوان معاون دانشجویی دانشکده وقتی دوست عزیزی وارد این اتاق می‌شود، حتی اگر تفکر، پوشش یا اعتقاداتش ۱۸۰ درجه با من متفاوت است، نباید در برخوردم هیچ تأثیری بگذارد. اگر گذاشت، من معاون دانشجویی دانشکده نیستم؛ بلکه معاون دانشجویی یک قشر خاص هستم. اگر تأثیر نگذاشت، کارم را درست انجام داده‌ام و جدا از اینکه این دانشجو چه کسی است و چه طرز فکری دارد، من توانستم مشکلش را حل کنم یا سؤالش را جواب بدهم. موضوعی که تمام گروه‌های دانشجویی باید در نظر داشته‌باشند این است که کار سیاسی جایگاهی در دانشکده‌ها ندارد. همۀ دانشگاه‌ها گروه سیاسی دارند و در سطح دانشگاه فضا و امکانات هم دارند. علاقه‌مندان در آن فعالیت می‌کنند و هیچ عیبی ندارد ولی دانشکده‌ها جای کار سیاسی نیستند.

پیش آمده که بعضی از بچه‌ها گفته‌اند که ما نمی‌توانیم به این گروه نزدیک بشویم؛ البته منظورم انجمن علمی دانشکده نیست و روی صحبتم با کل گروه‌هاست. از بچه‌ها دعوت می‌شود تا در شورای عمومی گروه‌شان عضو بشوند؛ اما من هم اگر بخواهم در شورای عمومی عضو شوم، درحالی‌که انتهای ذهنم این باشد که کسی به من بها نخواهدداد و به سیاهی لشکر تبدیل می‌شوم، نمی‌روم؛ چرا بروم؟ ولی اگر گفته شود که این گروه هر آدمی با هر طرز تفکری را درون خودش راه می‌دهد، من هم به‌عنوان یک آدم و یک دانشجو این حق را دارم، وارد می‌شوم و شروع ‌به فعالیت می‌کنم. اگر گروه این کار را کرد، گروه مناسبی بوده ولی اگر توانست فقط چند دانشجوی هم‌رأی خود را دور خود جمع بکند که هنر نیست! در این صورت حتی آن گروه دانشجویی هم نمی‌تواند رشد کافی داشته باشد. گروه دانشجویی وقتی رشد می‌کند که افراد با تفکرات مختلف کنار هم جمع بشوند. اصل فضای دانشجویی این است که بچه‌ها در تعامل با همدیگر خیلی از کارها را یاد بگیرند. برای مثال، من به‌عنوان یک دانش‌آموز از یک شهرستان کوچک و فاصله‌دار با تهران و همچنین باوجود فضای سال ۱۳۷۷ که آن زمان وجهۀ کشور و شهر و حتی ارتباطات افراد خیلی متفاوت با چیزی که الان داریم می‌بینم بود، به تهران آمدم و هشت سال و نیم در خوابگاه طرشت۲ زندگی کردم‌؛ از مهر ۱۳۷۷ تا آذر ۱۳۸۵. سال دوم تحصیلم در مقطع دکترا ازدواج کردم و از خوابگاه جدا شدم. خیلی از برخوردهای اجتماعی را اینجا در دانشگاه و خوابگاه یاد گرفتم. در آن سال‌ها، در یک شهر کوچیک و در دبیرستان ارتباط بین افراد خیلی چشم‌گیر نبود. همیشه به بچه‌های ورودی می‌گویم:«در این دوران ارتباط با یکدیگر و کارهای جانبی را یاد بگیرید و ارتباطات خود را قوی کنید؛ چون بالاخره از هر مسیری که بروید بعد از چهار تا شش سال مدرک کارشناسی را می‌گیرید.» با شرکت در اردوهایی که هنوز وقتی آلبوم عکس‌هایش را ورق می‌زنم تمام لحظات اردو و باهم‌بودن‌ها را به‌یاد می‌آورم، من هم رشد کردم و خیلی از موضوعات را یاد گرفتم.

فعالیت دانشجویی باید فضایی برای یادگیری بچه‌ها باشد تا بتوانند خطا کنند؛ چون کسی الان مؤاخذه‌شان نمی‌کند. البته پیش‌ آمده که درانتهای کار دانشجوها را دعوا کنم و با هم بحث کنیم؛ اما درنهایت گفتم که قبول دارم دانشجو هستید و درس دارید و درگیر کارهای مختلف هستید. اگر اینجا را برای کسب تجربه از دست بدهید در آینده می‌بینید که دچار آسیب‌های زیادی می‌شوید.

من به بچه‌های ورودی تأکید می‌کنم که حتی آن کسی که در مواجهه با او فکر می‌کنی ۱۸۰ درجه با تو متفاوت است، اگر یک ساعت با او حرف بزنی، یک چیزی برای یاددادن به همدیگر خواهیدداشت؛ بنابراین دلیل اینکه می‌گویم گروه‌ها با کمک همدیگر کاری را پیش ببرند، همین است. بدون درنظرگرفتن حوزۀ وظایف گروه‌ها، اگر کاری توسط گروهی انجام می‌شود، به‌عنوان دانشجوی دانشکده و فعالین دانشجویی، در نظر بگیریم که احتماًلاً آن دانشجو و گروه احساس نیاز کرده و به‌جای مخالفت با آن‌ها همراه شویم و به آن‌ها کمک کنیم.

با وجود تمام چالش‌ها خوشحالم که معاونت دانشجویی بودم. خیلی چیزها یاد گرفتم. حتی از خود بچه‌ها یک سری کارها و رفتارها یاد گرفتم. اگر ما بپذیریم که یک مجموعه هستیم که به‌ سمت جلو حرکت می‌کنیم و با هم یاد‌ می‌گیریم، پیشرفت می‌کنیم. من معتقدم اگر در کشورمان همچین چیزی را یاد بگیریم و انجام بدهیم، همه چیز گلستان می‌شود.


  • یک شورای صنفی مطلوب از منظر معاونت دانشجویی، چه شورای صنفی‌ای است؟

من خودم تجربۀ کار در شورای صنفی را داشته‌ام. به‌نظرم وظیفۀ صنفی پیداکردن چالش‌ها و پیگیری مصرانه برای به سرانجام‌رساندن آن چالش‌ها است. صنفی خوب می‌تواند مسائل و مشکلات را مطرح و پیگیری کند. برای مثال، در بحث بهبود روشنایی دانشکده، صنفی خیلی پیگیر بود. درابتدا عدد تخمین‌زده‌شده برای دانشکده قابل پرداخت نبود و در مواجهه با این موارد دانشکده دو راه دارد؛ بعد از فهمیدن عدم توانایی برای تأمین این مبلغ، از انجام این کار دست بکشد یا اینکه با پیگیری‌های منِ استاد در کنار شورای صنفی و ذکر خطرهای احتماًلی این تاریکی به رئیس دانشکده، چاره‌اندیشی برای این مشکل به جریان انداخته‌شود. در این مسیر راه‌های مختلفی بررسی می‌شود و زمان و انرژی زیادی می‌گیرد. اگر پیگیری‌های اطرافیان نباشد، باعث می‌شود بعضی‌ امور در بین انبوه کارها و مشکلات به حاشیه برود. برای نمونه اقدامات اخیر انجام‌‌شده در دانشکده مثل سالن سبز، روشنایی دانشکده و حوض مقابل دانشکده که شنیدن صدای آب آن در زمان ورودم به دانشکده حس خیلی خوبی دارد که نتیجۀ پیگیری مداوم دانشجویان و مسئولین دانشکده بوده‌است.

صنفی امسال خیلی جالب بود. بعد از تعمیر و اجارۀ کمدها با مبلغی که به‌دست آمده بود سراغ من آمدند و پرسیدند که با این مبلغ چه ‌کاری برای دانشکده می‌توانند انجام دهند. من همان لحظه به خودشان و بعد به دکتر جمشیدی -ریاست فعلی دانشکده- گفتم: «با این حرف قوت قلب جالبی به من دادند.» به دنبالش قرار شد با همکاری دانشکده حوض تعمیر شود که بعد از پیگیری‌ها، این کار درنهایت توسط دانشگاه انجام شد. این پیگیری‌ها ارزشمند است.

نکتۀ بعدی این است که صنفی خوب نباید قول ۱۰۰ درصد به دانشجویان بدهد. قول ۱۰۰ درصد بابت پیگیری را بدهد ولی دربارۀ به سرانجام‌رسیدن نه. من همیشه در جلسۀ اولی که با اعضای صنفی‌ دارم این را ذکر می‌کنم که برای دانشجویان جا بیندازید وقتی موضوع یا نکته‌ای را می‌بینند، به شما بگویند و از شما بپرسند که پیگیری کردید یا نه. شما هم برایشان جواب داشته باشید حتی به‌صورت مستند؛ ولی انتظار۱۰۰ درصد برای به سرانجام‌رسیدن کارها را در آن‌ها به‌ وجود نیاورید؛ چون به‌هرحال هر کاری یک سری جنبه‌های دیگر هم دارد. مثلاً بحث وضعیت درس‌ها و تداخل امتحانات و کلاس‌ها، مسائل آموزشی است و از توانایی‌های صنفی خارج است. صنفی فقط می‌تواند اطلاعات را بگیرد، جمع‌بندی کند و به معاون آموزشی تحویل بدهد. اگر صنفی اطلاعات را نگرفت یا به‌موقع اطلاعات را به معاونت آموزشی نرساند، بله می‌توانیم مؤاخذه‌اش کنیم؛ ولی اگر همۀ این کارها را کرد و نتیجه نداد، دیگر مشکل از سمت صنفی نیست و قطعاً معاونت آموزشي براَساس تجارب و بررسي‌های خود به اين نتيجه رسيده‌است.

اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم، صنفی پل ارتباطی بین دانشجویان و مسئولین دانشکده است؛ چه از سمت دانشجویان به مسئولین، چه از سمت مسئولین به دانشجویان. صنفی باید بتواند این ارتباط دوطرفه را به‌خوبی برقرار کند.


  • جایگاه فعلی نشریه و عملکرد آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به‌نظر شما نشریه باید به چه سمتی حرکت کند؟

نشریه در دو دورۀ اخیر فعالیت‌های خوب و چشمگیری داشته است. همین‌که نشریه به‌طور منسجم چاپ می‌شود و به دست بچه‌ها می‌رسد، نشان می‌دهد دانشجوها در نشریه در حال فعالیت هستند. یک نکته‌ای که در بعضی از شماره‌های نشریه به چشم می‌خورد، بعضی وقت‌ها القای حس منفی به دانشجویان است. مثلاً شمارۀ قبلی نشریه (شمارۀ ۹۴) به وضعیت کلاس‌های دانشکده و مقایسۀ آن با کلاس استاندارد پرداخت. خیلی خوب بود؛ زیرا این نشان‌دهندۀ مطالبات دانشجوها است. اینکه بیاییم بعضی جملات منفی رایج بین دانشجویان که از درستی آن‌ها مطمئن نیستیم را در نشریه چاپ کنیم، درست نیست؛ برای مثال می‌توان به مسئلۀ نمودار منفی اعمال‌شده روی یک درس اشاره کرد. ما باید جو امیدوارکننده ایجاد کنیم و یکی از اهداف نشریه هم همین است. البته منظور از امید، امید واهی نیست. نشریه باید دربارۀ چیزهایی که وجود دارد، مشخص است و همۀ ما داریم می‌بینیم صحبت کند. مثل اینکه سالن مطالعه‌های ما از بقیه دانشکده‌ها بدتر است و از بعضی‌ها یک مقدار بهتر است. پس نشریه می‌بایست منفی‌نگری‌اش را کم بکند و به‌دنبال بررسی موضوعات و ارائۀ پیشنهادها و مقایسه باشد و در راستای بهبود، راهکار ارائه دهد.

معاونت دانشجوییوزارت علومدانشگاه شریفنشریه دانشجوییمصاحبه
نشریۀ دانشجویی «دردانشکده»، نشریۀ انجمن علمی-دانشجویی دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف / کانال تلگرام ما: https://t.me/dardaneshkadeh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید