نقدی بر فرم نظرسنجی اساتید | شماره ۸۳ | مهسا دستمالچیان
آیا از استادی گلایهمند هستید و نمیتوانید حرف دلتان را به اقوام درجه یک و دوی استاد برسانید؟
هر ترم با نزدیکشدن به پایان کلاسها، به زمانی میرسیم که در تقویم آموزشی با نام «بازه نظرسنجی» از آن یاد میشود. طی این بازه با پرکردن فرمی، نظرات خود را درباره استادان و دستیاران آموزشی در ترمی که سپری کردیم، اعلام میکنیم. آیا این نظرسنجی ها ثمراتی هم دارند؟ سعی کردیم در این یادداشت به این موضوع نگاهی کنیم و راهکاری ارائه دهیم...
عرضه و تقاضای متنافر
فکر میکنم برای شما هم پیش آمده باشد که از استادی ناراضی باشید و وقتی به سوالات نظرسنجی نگاه کردهاید، جایی برای ابراز نارضایتی خود نیافته باشید مگر بخش انتقادات و پیشنهادها. میخواهید از استادی به بزرگان از طریق فرم نظرسنجی شکایت ببرید و نظرسنجی را که تمام کردید، میبینید اصلا سوالی برای گلههای شما طرح نشده. در نظرسنجیای که شما به سوالات طرحشده نمره میدهید و در بخشیاش حرف دلتان را مینویسید، مشخصا در تعداد بالای دانشجوها، آنچه ممکن است از قلم بیفتد بخش نوشتاری است و حتی چون ممکن است تعداد کمی به موضوع اشاره کرده باشند، نقد به استاد قابل چشمپوشی به نظر میرسد و همین باعث میشود تا فکر کنیم سوالات نظرسنجی برای سنجیدن، کافی نیستند. به طور مثال از شما نپرسیدند استاد برای شما اهمیتی قائل است یا شما را تنها ربات درسخوان میداند؟ آیا استاد تبعیض جنسیتی قائل میشود؟ امتحاناتش را به موقع و معقول برگزار کرده؟ مقدار حجم کارهایی که از شما میخواهد با وقتی که خودش برای این درس و نوع تدریسش گذاشته برابری میکند؟ از شما و ما و احتمالا از آیندگان هیچ سوالی درباره بطن کلاسها و جو کلاسها نمیشود؛ عاملی که در خوبسپریکردن یک ترم تاثیر بهسزایی دارد.
قانون چه میشود؟
به نظر میرسد مهم باشد استادی قانونمند است یا نه. با خودتان که دودوتا چهارتا میکنید، میگویید خب لازم است آدمی برای انجام هرکاری دیگر حداقلهای تعریفشده را داشته باشد و در حال تلاش باشد تا خودش را هم بهتر کند. یکی از قوانینی که برای استادها تعریف شده، ارسال نمرات میانترم تا قبل از حذف و نمرات پایانترم تا زمانی مشخص در تقویم آموزشی است. هرساله روزنامه شریف نطرسنجیای با عنوان نمره میانترم چند درس شما نیامده برگزار میکند و همچنان نمرات درسها ممکن است قبل از حذف نیایند و حتی برخی بعد از حذف میانترم برگزار کنند. همچنین به خود میآیی و میبینی ترم جدید شروع شده و هنوز تمام نمرههای ترم قبلت مشخص نیست. ناراحتکننده نیست که در یک گروه درسی هر ترم کسی بپرسد: «دوستان! استاد فلانی نمرهها را کی میدهد؟» و بقیه بگویند: «باید حالا حالاها صبر کنی، او همیشه همینطور است»؟ «همیشه همینطور»بودن یک استاد ویژگی خوبی نیست و نباید پذیرفتهشده باشد ولی انگار خود او هم میداند نمرهها را هرچهقدر هم دلش میخواهد میتواند دیر بدهد و اتفاقی نیفتد. بعضا زنگ میزنی و شکایت استادی را میکنی و میشنوی: «او استاد است، نمیتوانم مجبورش کنم/ نمیتوانم وقتی نمیتواند، بخواهم انجام دهد.» و گویی دانشگاه هم نمیتواند در نظرسنجیاش سوالاتی قرار دهد تا مطمئن شود استادش قانونمندی را رعایت میکند یا نه.
با همین نظرسنجی هم خوب نیستید!
حال اگر انتقاد به طراحی سوالات نظرسنجیها را کنار بگذاریم و آن را همان گونه که هست بپذیریم، باز هم استادهایی وجود دارند که با همین سوالات کج و معوج هم نمره قبولی نمیگیرند؛ اما نه یک سال و دو سال که نسلها است دانشجوها میروند و میآیند و حکایت همچنان باقی است. علم از دور و قبل از دانشگاه پدیده دائما سیال و درحال پیشرفتی به نظر میرسد؛ ولی به دانشگاه که میآیی، میبینی جزوه n سال پیش استادی بدون تغییر یک واو با همان شیوه همیشگی توسط خودش در حال تدریس است!
به دستشان میرسد؟
با توجه به شنیدهها از خود استادان، به نظر میرسد نتایج به طور مستقیم به دست آنها داده نمیشود؛ ولی حداقل انتظار میرود اگر نارضایتیای از استادان گزارش شده، آموزش تکبهتک بررسی کند و به گوش استاد برساند و به او گوشزد کند تا برای رفع مسئله بکوشد و نه تنها به یک گفتن ابتدای ترم جدید بسنده نکند، بلکه سعی کند در طول ترم پیگیر باشد که تغییرات انجام شده یا نه و اگر چنین نبود، تمهیدات دیگری بیندیشد. با این وجود چند درصد از شما دیدهاید رفتار آزاردهنده استادی تغییر چشمگیری کرده باشد؟ نه فقط از طریق نظرسنجیها که از طرق دیگر. اگر به ورودی یک دهه قبل هم برخورد کنید و از او بپرسید استاد فلان درس را یادت هست، همان خاطراتی را از استاد مربوطه دارد که شما دارید. این تغییرناپذیری و اینکه استاد مطمئن است هرگونه که باشد، در آخر قدرت در دستان او است، آیا اعتباری برای این نظرسنجیهای برگزارشده و هر راه دیگری برای اعتراض به استادان باقی میگذارد؟
حرف آخر
در انتها این سوال باقی میماند چرا وقتی چنین وقتی گذاشته میشود و این فرایند نظر پرسیدن برگزار میشود، جای حرفهای مهم باید درحد انتقادات و پیشنهادها باقی بماند؟ و به نظرمان میرسد اگر قرار نیست بازبینی کلیای در سوالات توسط دانشگاه انجام شود، ای کاش دانشکده فرصتی در اختیار دانشجوها قرار میداد تا فرمی را طراحی کرده و در این بازه نظرسنجی دروندانشکدهای هم داشته باشیم. آنچه بازدهی دانشجو و یک کلاس را مشخص میکند، نه یک نظرسنجی فرمالیته، که نظرسنجیای از سر دلسوزی و به قصد تاثیر است. وقتی دانشجو حرفی را منتقل میکند و گلهای ثابت از نسلی به نسل دیگر منتقلشده، بیتوجهی به حرفش تنها او را از ایجاد تغییر و بهترکردن اوضاعش دلسرد میکند. پس از جایی به بعد صرفا با یک «هرچه کنیم فایدهای ندارد» از کنار مشکلات عبور کرده و تمامی این فشارهای جمعشده جایی دانشکده را عقبمانده و زمینخورده باقی میگذارد.