شمارۀ ۹۱ | خشت چهارم | بهنام نیکومرام
در واپسین روزهای فارغالتحصیلی نشستهام و با امید گذراندن این روزها به منظرۀ شرکتی که در آن کارآموزیام را میگذرانم، نگاه میکنم. الحق که منظرۀ زیباییست. حال میدهد با یک لیوان چای در دست بنشینی و به آینده فکر کنی. یادم میآید که هر وقت به آینده فکر میکردم و برایم سؤال و ابهامی پیش میآمد، سعی میکردم آن را به یک چالش تبدیل و برای برطرفکردنش تلاش کنم. وقتی برای خود چالش تعریف میکنید، ذهنتان بهصورتخودکار مسیرهایی برای برطرفکردن آن میسازد؛ اکنون شما یک هدف دارید و آنهم بهنتیجهرساندن آن موضوع است. این کار باعث میشود روحیۀ شما در مواجههبا مشکلات زندگی، قویتر از قبل گردد. مثلاً در همین ترمی که گذشت باوجود آنکه گذراندن درسهای این ترم در کنار ارائۀ پروژۀ کارشناسی برایم جزو اوجبواجبات بود، مسئولیت برگزاری نمایشگاه کاریابی دانشکده را هم برعهده گرفتم. رویدادی که قرار بود بعد از گذشت چند سال برگزار شود. تاریخ برگزاری آن هم در پنجشنبهای دقیقاً دو روز بعداز زمان شروع امتحانات بود. -تعریف از تیم اجرایی نمایشگاه نباشد- بهبهتریننحو ممکن برگزار شد و خاطرات خوبی بهیادگار گذاشت. در این زمان، یکی از چالشهای جالب برای من گذراندن یکیاز دروس سخت رشتهام بود. یکی از موثرترین درسهای کارشناسی که در تعیین گرایش برای مقطع ارشد تاثیر زیادی دارد. علاوهبر سختی درس، به سختگیری استادش هم مشهور است. برای پایانترم تمام مطالب را خواندم و امتحان معقولی گرفته شد. مطالب در سطح جزوه و مشابه مثالها بود؛ اما نمرات اولیه که آمد، تعجبآور بود. انتظارات همه نسبتبه نمرات کاملاً متفاوت بود. حتی این ماجرا خبرساز هم شد. پیش استاد رفتم و کمی گپ زدیم. تقاضای بازبینی برگهام را داشتم. زمانی برایم تنظیم شد و به بازبینی برگهام پرداختم. متوجه شدم نوع تصحیح استاد ایرادی نداشت، بلکه صرفاً متفاوت بود. بهعبارتی همهچیز با یک متر و معیار تصحیح شده، الگوریتمی خاص را دربرداشته و با توجه به آن الگوریتم، همه چیز بهحق بود؛ اما نکته اینجاست که ما با این نوع تصحیح آشنایی نداشتیم. حتی سال بالاییهایمان هم نمیدانستند برگهها اینگونه تصحیح میشوند. قطعاً اگر آشنایی داشتیم با توجه به نوع امتحان، نمرات خیلی بهتر میشد. خلاصه بگذریم از آن که درس نمودار خورد و نمرات بهتر شد؛ اما دیگر میدانم چگونه در امتحانات بعدیام در مقطع کارشناسی ارشد باید برگه را برای استاد پر کرد. این موضوع باعث شد به این فکر بیفتیم که مشخص کنیم هر استاد چه معیاری برای تصحیح دارد تا زحمات دانشجویان هدر نرود. امیدوارم این ایده عملی گردد تا دیگر شاهد اینگونه موضوعات نباشیم.